فصل اول کلیات تحقیق 1-1: مقدمه پیش بینی و بررسی رفتار قیمت اوراق بهادار مقوله ای است که دانشمندان علوم مالی و سرمایه گذاران همواره در پی بهینه سازی آن می باشند. در عصر حاضر با توجه به پیشرفت فن آوری در زمینه علوم کامپیوتر و فراگیر شدن آن در علوم مختلف، زمینه های استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی با توجه به سرعت بسیار بالای پردازش در کامپیوترها به وجود آمده است. این شبکه ها با استفاده از قابلیت یادگیری خود هر گونه تغییری در قوانین نهفته در سری های زمانی را فرا گرفته و برای پیش بینی آینده از آن استفاده می کنند(حیدری زارع و کردلویی، 1389). رشد اقتصادی مداوم و پایدار در هر اقتصادی مستلزم تجهیز و تخصیص بهینه منابع در سطح اقتصاد ملی میباشد (مهرآرا و همکاران، 1388). در ادبیات اقتصادی سرمایه به منزله رگ حیات یک نظام اقتصادی تلقی شده و بر تشکیل آن به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی تأکید زیادی شدهاست. اساساً میزان رشد و توسعه اقتصادی از یک سو در گرو انباشت سرمایه بوده و از سوی دیگر به عامل بهرهوری در فعالیتهای اقتصاد بستگی دارد. این دو عامل اساسی به چگونگی فرآیند سرمایهگذاری بستگی دارد(موتمنی، 1388). بنابراین و با توجه به این نکته که، «یکی از مهمترین وظایف بازارهای مالی، تسهیل تشکیل سرمایه می باشد»، بازارهای سرمایه و از جمله آنها بورس اوراق بهادار، به خوبی میتواند از عهده هر دو وظیفه اشاره شده (انباشت سرمایه و افزایش بهره وری اقتصادی) به خوبی برآید(سعیدی، 1388). در این بین، پیش بینی نیز به عنوان یکی از عناصر کلیدی تصمیمگیریهای اقتصادی، پیشامدهای آینده را با هدف کاهش ریسک تخمین میزند(حیدری زارع و کردلوئی، 1389). افزون بر این، وجود خطای پیش بینی در بکارگیری مدلهای مختلف طبیعی بوده و بالطبع مدلی ارجح تر است که از میزان خطای پیش بینی کمتری برخوردار باشد و لازمه این امر، وجود اطلاعات هر چه بیشتر درباره اجزاء مختلف سیستم مورد بررسی می باشد، که در بسیاری از موارد دسترسی به این اطلاعات بسیار سخت و گاهی ناممکن می باشد. در چنین شرایطی به منظور استمرار حضور سرمایهگذاران به عنوان اصلیترین ارکان بازار سرمایه، داشتن یک مدل پیش بینی مناسب سبب تخصیص بهینه منابع و در نتیجه افزایش کارایی در این بازار میشود. از اینرو، بکارگیری مدلهای «سری زمانی تک متغیره» در قالب تحلیل تکنیکی میتواند پاسخی به این محدودیت باشد. تحقیقات نشان میدهد اگر بتوان فرایند مولد دادههای یک متغیر (خطی یا غیرخطی) را به دست آورد پیش بینی آن متغیر راحتتر و با خطای کمتری امکانپذیر خواهد بود(مشیری و فروتن، 1383). اگرچه مدلهای خطی پیشرفته پیش بینیهای مناسبی در دورههای زمانی میانمدت و کوتاهمدت دارند، اما بررسیها در بازار سرمایه نشان داده است که رفتار سهام از یک الگوی خطی تبعیت نمیکند و الگوهای خطی تنها بخشی از رفتار سهام در بازار را نشان میدهد(مشیری و مروت، 1385). در این صورت وجود یک سیستم پویای غیرخطی در ارتباط با رفتار بازار مدلهای موجود را عملاً دچار ابهام خواهد کرد. لذا پیش بینی دادههایی که از این سیستم پیروی میکنند، نیازمند ابزارهای هوشمند و پیشرفتهای مانند شبکههای عصبی است. این شبکهها به عنوان یکی از سیستمهای هوشمند، میتواند رابطه غیرخطی بین ورودیها و خروجیها را براساس مجموعه دادهها، تشخیص و روابط بنیادین بین آنها را شناسایی نماید(البرزی و همکاران، 1388). در همین راستا پژوهش حاضر در تلاش است تا با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی به ادامه مطلب سایت های دیگر : رفتار فرهنگی : دانلود پایان نامه ، پروژه ، سمینار ، پروپوزال رفتار فرهنگی پیش بینی قیمت و بازده سهام در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
مقدمه
رشد بورس اوراق بهادار تهران در سالهایاخیر منجر به انجام تحقیقات تجربی مفیدی در رشتهی مالی و حسابداری شده است. در این تحقیق، نیز برای کمک به پیشبرد ادبیات رشتهی حسابداری به بررسی عوامل تأثیرگذار ناشناخته بر تغییرات قیمت سهام که همواره دلیلی برای روی آوردن به پیشبینی قیمت سهام شرکتهاست پرداخته میشود. امروزه مدیران مالی ترجیح میدهند مکانیزمی در اختیار داشته باشند که بتواند آنها را در امور تصمیمگیریشان یاری نماید به همین دلیل توجه به روشهای پیشبینی بسیار موردتوجه قرارگرفته است.
ازاینرو متخصصان بازار سرمایه، سالیان متمادی به مطالعه بازار و شناسایی الگوهای مختلف برای پیشبینی پرداختهاند که برای این امر ترکیبی از تشخیص الگو و تجربهی مبتنی بر مشاهده روابط علّت و معلول را بکار بستهاند. همچنین برنامههای نرمافزاری بسیاری نیز وجود دارند که به این تصمیمگیری کمک میکند بهعنوان موتور پیشبینی مورداستفاده قرار میگیرند. بااینوجود در روندهای مالی، اغلب شرایطی به وجود میآید که قوانین را به هم میریزد پیشبینی را توسط روشهای مذکور دشوار میسازد (آذر، افسر، 1385).به این منظور پیشبینی قیمت سهام[1] را میتوان مهمترین مسئله دانست که سرمایهگذاران با آن مواجه هستند بهطورکلی پیشبینی قیمت سهام با توجه به زمان محل و حجم سرمایهگذاری و عوامل و سایر متغیرهای مؤثر انجام میپذیرد در این راستا ابزار مختلفی ازجمله: روشهای بنیادین، روشهای تکنیکال، سری زمانی اریما[2] به کار گرفتهشدهاند؛ اما امروزه شبکههای عصبیهای عصبی[3] و فازی توانستهاند از پیچیدگیهای سری زمانی قیمت سهام را تجزیهوتحلیل نموده و طبق تحقیقات انجامشده برتری مدلهای شبکه عصبی بر دیگر مدلها اثباتشده است برخی تحقیقات به نتیجه مشترک رسیدهاند که شبکه عصبی برای پیشبینی قیمت سهام دارای عملکرد بهتری نسبت به مدلهای سنتی است (گالدون[4]، 2008) عدهای از محققان نیز بر این عقیده هستند که شبکه عصبی نتایج بهتری را نسبت به روشهای اداری مانند رگرسیون و آنالیز ممیزی در پیشبینی قیمت سهام نشان میدهند (فن می لیو[5]، 2009).
نتایج تحقیق میتواند برای گروههای مختلف ازجمله مدیران و سهامداران مفید واقع شود. این پایاننامه بهطورکلی از پنج فصل تشکیلشده است. در این فصل که کلیات تحقیق نام دارد به بیان مسئلهی تحقیق و ضرورت انجام آن میپردازد. سپس، مطالبی در خصوص اهداف، سؤالات و قلمرو تحقیق ارائه میشود. در پایان نیز، روش انجام تحقیق و تعریف واژههای اصلی تحقیق ارائهشده است.
بیان مسئله
پیشبینیهای بازار سهام با تکنیک دادهکاوی یکی از مهمترین موضوعات در سرمایهگذاری و یکی از موضوعات جالب در تحقیقات بازارهای مالی در دهه گذشته است. تلاشهای بسیاری برای پیشبینی اطلاعات بازار سهام با استفاده از روشهای آماری و سنتی صورت گرفته، اما این روشها برای تحلیل این میزان از اطلاعات، چندان کافی نیست. دادهکاوی یکی از مهمترین ابزارهای فناوری اطلاعات در دنیای تجارت رقابتی امروز است، این روش قادر به کشف الگوهای پنهان و پیشبینی روندهای آتی و رفتارها در بازار سهام است. امروزه از یکسو بزرگ شدن و پیچیده شدن مسائل حوزه مالی و از سوی دیگر عدم کارآمدی تکنیکهای کلاسیک در مواردی از قبیل پیشبینی سبب شده است از سایر علوم در این حوزه استفاده شود. بر همین اساس و بر پایه سیستمهای مدرن بر آن شدیم تا در این پایاننامه تلفیقی از دو رویکرد را باهم ترکیب کنیم و مدلی ارائه دهیم تا بهواسطه آن بتوان با استفاده از اطلاعات گذشته اطلاعات آینده را تخمین زد و پیشبینی نمود. هدف اصلی این تحقیق مدلی است که با استفاده از دادههای گذشته بازار بورس و مشخصاً نرخ سهام، بتوان نرخ سهام را در آینده نزدیک و با دقت مناسبی تخمین زد. این موضوع به ابزارهایی نیاز دارد که از آن جمله میتوان به درک کامل تکنیکهایی که پیشبینی را انجام میدهند و نیز مرور فعالیتهای انجامشده اشاره نمود.
دادهکاوی، علم و فناوری بررسی اطلاعات در جهت کشف الگوهای ناشناخته و قسمتی از فرآیند کلی شناخت علم در پایگاههای داده است. در دنیایی که امروزه بهوسیله رایانه اداره میشود، این پایگاههای داده شامل مقادیر اطلاعاتی هستند که بررسی اطلاعات توسط دادهکاوی یک موضوع قابلتوجه، مهم و ضروری است. بازار سهام پایگاههای داده بزرگی را تولید میکند که مسائل پیچیده و پویای عظیمی را با ابزارهای دادهکاوی موردبررسی قرار میدهد. پتانسیل بالقوه قابلتوجه از مزایای حل این مشکلات، ایجاد انگیزه برای پژوهش بهطور گسترده است. پژوهش درداده کاوی، جاذبه بالایی متناسب بااهمیت این کاربرد و افزایش اطلاعات ایجادشده به دست آورده است. یک بازار سهام یا بازار سرمایه، بازار خصوصی یا عمومی برای معاملات سهام و اوراق مشتقه شرکت با یک قیمت توافق شده است.
اوراق بهاداری که در لیست شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار و نیز آنهــایی که بهطور خصــــوصی قابل معاملهاند، وجود دارد. اصطلاح بـازار سهـــام[6] به بازاری اطـلاق میشود که قادر به معامله سهام سهامداران گروهی و دیگر اوراق بهـادار و اوراق مشتقه است. این ســـهام در بازار سهامی که مؤسسات و شرکــتهای سهامی یا سازمانهای متخصص در تجـارت برای خریــداران و فروشندگان سهــام و اوراق بهادار گردآوری کردهاند، درج و معامله میشوند. عموم، دادهکاوی (که بعضی مواقع کـشف داده یا دانـش نیز نامیـده میشود) فرآیـند تحلــیل دادهها از دورنـماهـای متفاوت و خلاصه کردن آنها به اطلاعات مفـید است. بهصـورت فنی، دادهکاوی فرآیند کشــف ارتبــاطات و الگوهای میان دهها زمینه در پایگاههای داده بزرگ مربوط است. پیشبینی رفتار بـازار از پایگاه داده سهــام بسیار مشکل و چالشبرانگیز است؛ زیرا قیمتهای سـهام بسیار پویا هستند در طول چند ســال اخیر رشد و توسعه بازار سرمــایه کشور و معرفی ابزارها، سازوکار و پدیدههای نو در آن، اهمیت بازار سرمایه را در اقتصاد کشور ارتقا داده است. پیشبینی قیمت سهام یکی از مسائل مهم در بازارهای مالی است که توجه بسیاری از پژوهشگران دانشگاهی و کارشنـاسان این حوزه را در چنـد دهه گذشته به خود جلب نموده است. مشـکل ازآنجا ناشی میشود که پیشبیــنی قیمت سهـام در بازارهای مـالی یکی از متغیرهای مهم درزمـینهٔ تصمیمهای سرمایهگذاری، قیـمتگذاری اوراق بهادار مشتقه و مدیریت ریـسک است. ازآنجاکه سرمایــهگذاران بازارهای بورس همواره علاقهمندند از روند بعدی قیمتها مطلع شوند؛ فــعالان این بازار درصدد دستــیابی و بهکارگـیری روشهایی هستند تا بتوانند با پیشبینی آتی قیمت سهام، سود سرمایه خود را افزایش دهند؛ بنابراین، ضروری به نظر میرسد که روشهای مناسب، صحیح و متکی به اصول علمی در تعیین قیمت آینده سهام فرآوری افراد سرمایهگذار قرار گیرد ولی مشکل اینجاست که با توجه به تحقیقات گذشته روشهای خطی و غیرخطی نمیتوانند با دقت بالا قیمت سهام را پیشبینی کنند که پژوهشگران به دنبال روشهایی با دقت بالا هستند که برتری شبکه عصبی بر دیگر روشهای پیشبینی قیمت سهام در تحقیقات گذشته ثابتشده است، شبکه عصبی فوقالعاده پیچیده و میتوان با آن مدلهای گوناگونی برای پیشبینی طراحی کرد و از طرفی متغیرهای گوناگونی روی قیمت سهام تأثیرگذار هستند. در تحقیقات همه عوامل تأثیرگذار را باهم بررسی نکردهاند. در روشهای گذشته فقط از شاخصهای فنی استفادهشده است ولی در این
سایت های دیگر :
1-1 مقدمه
یکی از ارکان اصلی هر جامعه اقتصاد پویای آن است. چرا که توسعه و تحول و به دنبال آن رفاه اقتصادی بر پایه اقتصاد سالم و پویا شکل می گیرد. در دنیای پر تلاطم و سرشار از پیچیدگی ها و تعاملات اقتصاد داخلی و خارجی، کشور هایی موفق خواهند بود که در بازارهای جهانی سهم بیشتری را به خود اختصاص دهند و مورد توجه سرمایه گذاران و مشتریان و اعتبار دهندگان و. . . قرار گیرند. بازارها در معنای اخص این امکان را برای رسیدن به هدف فراهم نموده اند. در میان این بازارها می توان بازار (بورس) اوراق بهادار را راهی مناسب برای سرمایه گذاری سرمایه داران و تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در این بازار قلمداد کرد. بورس اوراق بهادار به عنوان نماد بازار سرمایه، تاثیرپذیری بسیاری از تغییر چرخه های تجاری و اقتصادی دارد. در این میان، به کارایی بازار سرمایه، بیش از سایر موضوع ها توجه گردیده و این موضوع اهمیت در خور توجه ای دارد، زیرا در صورت کارا بودن بازار سرمایه، هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین می شود و هم تخصیص سرمایه، به عنوان مهم ترین عامل تولید و توسعه اقتصادی، به صورت مطلوب انجام می پذیرد (حنیفی، 1376). از این رو فرضیه بازار کارا توسط یوجین فاما مطرح شده است (هندریکسون و بردا، 1992)[1].
از جمله روش های سرمایه گذاری، وارد شدن به بورس و خرید و فروش سهام شرکت ها است و مهمترین هدف هر سرمایه گذار کاهش ریسک و کسب بیشترین سود می باشد. برای این منظور، سرمایه گذاران سهام شرکت های مختلف را با یکدیگر مقایسه می کنند و بهترین ها را در سبد سهام خود جای می دهند. یکی از ابزارهایی که موجب انتخاب بهینه سهام برای سرمایه گذاری می شود، کسب بازدهی سهام بالا است، چرا که سرمایه گذاران بالقوه به سود نقدی سهام و تغییرات قیمت سهام توجه ویژه ای دارند و هر دو این عوامل در تعیین بازده سهام تاثیرگذار هستند. در بازارهای سرمایه برگ برنده در دست سرمایه گذاری است که پیش بینی مناسبی از بازدهی سهام شرکت ها داشته باشد. اطلاعات مربوط به جریان های نقدی شرکت ها می تواند معیار مناسبی برای ارزیابی میزان مبالغ سود نقدی سهام باشد، زیرا بازگو کننده قدرت نقدینگی شرکت است و قدرت نقدینگی نیز بر میزان سود نقدی سهام در آینده تاثیرگذار خواهد بود. همچنین با توجه به اینکه یکی از عوامل اصلی تغییرات وجه نقد در طی یک دوره مالی، فعالیت های عملیاتی شرکت ها است، لذا ارتباط این متغیر به عنوان یکی از عوامل موثر در پرداخت نقدی سود سهام و تغییرات قیمت سهام مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین این سوال پیش می آید که آیا بین وجه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی و بازده سهام ارتباطی وجود دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر وجوه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی تا چه میزان می تواند تغییرات بازده سهام را تبیین نماید؟. جریان نقدی وجوه یکی از عوامل بسیار مهم در ارزیابی عملکرد شرکت ها است. سرمایه گذاران برای ارزیابی سهام شرکت های مختلف، علاقه مند به داشتن میزان سود نقدی دریافتی از شرکت ها می باشند، زیرا این عامل در میزان بازده سرمایه گذاری ( بازده سهام ) موثر است. بررسی رابطه بین وجوه نقد حاصل از عملیات با بازده سهام از آن نظر حائز اهمیت است که (1) سود نقدی توزیع شده بین سهامداران یکی از اجزای تشکیل دهنده بازده سهام است و (2) توزیع سود نقدی به قدرت نقدینگی واحد تجاری وابسته است و یکی از عوامل اصلی تغییرات وجه نقد در طی یک دوره مالی، فعالیت های عملیاتی است.1-2 بیان مسأله
در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایه گذاری وجود دارند. سرمایه گذاران، با عنایت به بازده و ریسک دارایی ها، سرمایه گذاری می کنند. نرخ تنزیل یا نرخ بازده مورد انتظار هر دارایی، نشانگر بازده از دست رفته تحت شرایط ریسک مساوی ناشی از تحصیل آن دارایی است. نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده قیمت سهام به شمار می رود. ریسک و بازده، دو موضوع اساسی برای سرمایه گذاران است. برای کمّی نمودن ارتباط بین ریسک و بازده، از مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM) استفاده می شود. در این مدل، تنها عاملی که بازده سهام را تحت تأثیر قرار می دهد ریسک سیستماتیک (بتا) می باشد. مارکویتز[2] (1959) در تئوری انتخاب پرتفوی خود بیان کرد که سرمایه گذاران پرتفوی خود را بر اساس دو معیار ریسک و بازده انتخاب می نمایند و به همین منظور، مدل ریاضی خود را برای انتخاب پرتفوی بهینه، ارائه نمود. از جمله انتقاداتی که به مدل او وارد شد، این بود که در این مدل تنها به دو معیار میانگین و انحراف معیار بازده ها توجه می شود. این در حالی است که سرمایه گذاران عملاً معیارهای گوناگونی را هنگام تشکیل پرتفوی، مورد توجه قرار می دهند. فاما و فرنچ[3] (1992) مدل سه عاملی را با اضافه نمودن دو متغیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام (BE/ME) و اندازه شرکت را به عنوان دو متغیری که تأثیر معنی دار روی بازده سهام دارند معرفی نمودند.
لیوو[4] (2006) معتقد است که مدل CAPM و مدل سه عاملی فاما و فرنچ نمی توانند صرف های نقدشوندگی را بر بازده های سهام شرح دهند و با وجود آنکه مدل CAPM و مدل سه عاملی فاما و فرنچ تأثیر بسزایی در تبیین بازده سهام دارند ولی برخی شواهد حاکی از آن است که عامل دیگری به نام نقدشوندگی وجود دارد که از عوامل مؤثر بر بازدهی سهام می باشد. یکی از عوامل موثر بر ریسک دارایی ها قابلیت نقدشوندگی آنها است. نقش عامل نقدشوندگی در ارزشگذاری دارایی ها حائز اهمیت است و نگرانی عمده ای برای سهامداران می باشد، زیرا سرمایه گذاران همواره به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند دارایی های خود را به فروش برسانند آیا بازار مناسبی برای فروش آنها وجود دارد یاخیر؟ (یحیی زاده فر و خرمدین ،1387، 102). نقدشوندگی (علاوه بر دو معیار نرخ بازدهی و ریسک) یکی از فاکتورهای مهم سرمایه گذاری اوراق بهادار در مقایسه با سایر فرصت های سرمایه گذاری است. به طوری که آمیهود[5](2002) قدرت نقدشوندگی را به عنوان شاخصی همانند شاخص ریسک معرفی کرده و بیان می دارد هر چه قابلیت نقدشوندگی یک سهم کمتر باشد آن سهم برای سرمایه گذاران جذابیت کمتری خواهد داشت، مگر این که بازده بیشتری عاید دارنده آن گردد. مارسلو و همکاران[6] (2006) عامل ریسک عدم نقدشوندگی در بازار سهام اسپانیا را در فاصله زمانی 2002-1994 مورد بررسی قرار داده اند. آنها در این تحقیق از عوامل کنترلی اندازه و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار به عنوان معیار عدم نقدشوندگی که توسط آمیهود (2002) پیشنهاد شده است، استفاده نموده اند. نتیجه این تحقیق نشان داد که عامل عدم نقدشوندگی بعنوان یکی از اجزای کلیدی قیمت گذاری دارایی ها باید مورد توجه قرار گیرد. لیسچوسکی و وورنکوا (2012)[7] در مطالعات خود بر بازار سرمایه لهستان (پیشرفته ترین بازار سهام در اروپای شرقی) به جستجوی شواهدی برای عوامل موثر قیمت گذاری سهام در بازارهای نوظهور پرداختند. آنها در کنار عوامل بازار و اندازه و ارزش، بررسی خود را بر آن نهادند که آیا نقدشوندگی می تواند عاملی موثر بر ریسک قیمت گذاری باشد یا خیر؟ عکس انتظار آنها که نقدشوندگی می تواند یک عامل قیمت گذاری در بازارهای نوظهور باشد، آنها هیچ مدرکی نیافتند که بتواند از این فرضیه پشتیبانی کند. احمدپور، رحمانی فیروزجائی (1386) به بررسی تأثیر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بر بازده سهام(بورس اوراق بهادار تهران) پرداختند. در این تحقیق از الگوی قیمت گذاری دارایی سرمایه ای استفاده کردند. نتایج به دست آمده نشان می دهند که سه عامل اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و عامل بازار، سه عامل تأثیرگذار روی بازده سهام می باشند و همچنین یک مدل چند عاملی، نسبت به یک مدل تک عاملی در بازار سرمایه ایران بهتر می تواند پراکندگی بازده سهام را توضیح دهد. نتایج به دست آمده درباره دو عامل شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و همچنین این که کدامیک از این دو عامل از قدرت توضیحی بیشتری برخوردارند، نشان می دهد که تأثیر این دو عامل در پرتفولیوهای مختلف، متفاوت است. یحیی زاده فر، خرمدین (1387) به بررسی نقش عوامل نقد شوندگی و ریسک عدم نقدشوندگی بر مازاد بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج این تحقیق به ما اجازه می دهد تا از عامل عدم نقدشوندگی به عنوان یک عنصر کلیدی در مدل قیمت گذاری دارایی ها استفاده شود. نتایج بدست آمده حاکی از اهمیت عوامل ریسک مطرح شده است که تاثیر بسزایی در مازاد بازده سهام دارند. این موضوع می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا با توجه به درجه ریسک پذیری خود، پرتفوی بهتری را تشکیل دهند.
شواهد تجربی نشان می دهد که این عامل در تصمیم گیری ها نقش مهمی را ایفا می کند ولی با این وجود تبدیل آن به عاملی عینی و کمّی و اندازه گیری آن قدمت چندانی ندارد. محققا
سایت های دیگر :
2- Sarbanes-Oxley Act
تعداد زیاد صورتهای مالی، تاثیرات منفی بر بازار دارند. از جمله این تاثیرات منفی می توان به واکنش های منفی قیمت سهام قبل و بعد از ارائه صورت های مالی اشاره کرد(پالم روس و همکاران ،2004)¹، زیرا نسبت های مالی که برگرفته شده از صورت های مالی هستند می توانند ساختار اصلی تصمیم گیرندگان مالی را تشکیل دهند.
با استفاده از تجزیه و تحلیل نسبت ها، اطلاعاتی در زمینه قدرت نقدینگی، حجم فعّالیت، کارایی توان باز پرداخت وام و بدهی، ریسک پذیری، سود آوری و. به دست می آید که در نهایت باعث کاهش یا افزایش قیمت بازار سهام آن واحد خواهد شد. همچنین از دیگر تاثیرات منفی افزایش صورت های مالی اصلاح شده می توان به ریسک شکایت های قانونی بیشتر، کاهش عملکرد مورد انتظار شرکت ها در آینده، هزینه بالاتر در دارایی خاص، بدهی بیشتر و تجارت داخلی بیشتر اشاره کرد. علاوه بر موارد مذکور، ارائه مجدد صورت های مالی همچنین با مشروعیت سازمانی شرکت ها تداخل دارند و موجب خدشه دار شدن آن می گردد (فلدمن و همکاران 2009).
مشروعیت را می توان درک عمومی مبنی بر اینکه اقدامات یک نهاد در سیستم اجتماعی مطابق با هنجارها، ارزش ها و عقاید می باشد تعریف کرد که به صورت مطلوب و مناسب تجلی می یابد. به دست آوردن مشروعیت با ادراک اجتماعی از رفتار یک شرکت مطابق با قوانین اجتماعی ناشی می شود. مشروعیت سازمانی زمانی خدشه دار می شود که درک ذینفعان از اقدامات شرکت ها مطابق با هنجارها، ارزش ها و عقاید آنها نباشد. بنابر این تجدید ارائه صورت های مالی عبارتند از رخدادهای نامطلوب و دارای هزینه که مشروعیت سازمانی شرکت ها را کاهش داده و بالطبع آن ریسک ذینفعان و همچنین ریسک حسابرس ها را افزایش می دهند. در نتیجه حسابرس ها به شرکت هایی که تجدید ارائه صورت های مالی دارند نسبت به شرکت هایی که تجدید ارائه صورت های مالی ندارند ریسک حسابرسی بالاتری را اختصاص می دهند. ریسک حسابرسی بالاتر مرتبط با تلاش های حسابرسی مورد انتظار بالاتر و نرخ صدور صورتحساب بالاتر جهت جبران این ریسک است که منجر به افزایش حق الزحمه های حسابرسی بالاتر می گردد.
1- Palmrose and et al
فلدمن و همکاران (2009) استدلال می کنند که تجدید ارائه صورت های مالی و پس از آن حق الزحمه های حسابرسی با یکدیگر ارتباط مثبتی دارند و این رابطه با جایگزینی مدیرمالی ارشد تضعیف می گردد. جایگزینی مدیر مالی ارشد می تواند به عنوان یک استراتژی جهت دستیابی مجدد به مشروعیت سازمانی دیده شود که توسط تجدید ارائه صورت های مالی مخدوش گردیده است. در واقع یک سازمان با اعمال تغییرات در هیئت مدیره از جمله جایگزینی مدیرعامل و مدیر مالی ارشد سعی در کسب مجدد مشروعیت دارد. تحقیقات قبلی نشان می دهند که پس از تجدیدارائه صورت های مالی تغییرات مدیریتی بیشتری وجود دارد و همچنین تغییرات بیشتری در هیئت مدیره رخ می دهد (شرینیواسان 2005)¹ .این تغییرات از جمله تغییردر رهبران استراتژیک یک شرکت می تواند نشان دهد که شرکت تلاش می کند مشروعیت سازمانی آسیب دیده خود را جبران نماید.1-3) سابقه و ضرورت انجام تحقیق
طبق استانداردهای حسابداری ایران صورت های مالی منتشر شده یک یا چند دوره قبل ممکن است شامل اشتباهات با اهمیتی باشد که تصویر مطلوب را مخدوش می کند.
تحقیقات پیشین نشان می دهند که نتایج منفی که از تجدید ارائه صورت های مالی ناشی می شوند در مواردی که علل تجدید ارائه صورت های مالی عمدی می باشند نسبت به زمانی که عمدی نمی باشند شدیدتر می باشند. محققان با استفاده از شاخص تجدید ارائه صورت های مالی که نشانه ای از شکست گزارشگری مالی در شرکت ها می باشند سو شهرت حاصله را تایید می کنند. از تجدید ارائه صورت های مالی به عنوان شاخصی که بیانگر کاستی کنترل های داخلی در یک شرکت با فقدان تخصص مدیران مالی می باشد استفاده می کنند و همچنین به دلیل عدم نظارت سازمانی بر هیئت مدیره شرکت، به عنوان شاخصی جهت نظارت سازمانی ضعیف و ناکارآمد نیز استفاده می شود (آیر 2005)².
1- Shrinivasan
2- Aier
علاوه براین تجدید ارائه صورت های مالی به عنوان شاخصی جهت مدیریت سود استفاده می شود. اگرچه ارائه مجدد پدیده ای جدید نیست، اما به دلیل وجود روش های حسابداری متهورانه بی نظمی های حسابداری یا تقلب در حسابداری، تعداد و مبلغ ارائه مجدد سود شرکت ها در طول چند سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. بنابراین توجه بسیاری از سرمایه گذاران تحلیل گران و تدوین کنندگان مقررات به موضوع تجدید ارائه جلب شده است. زمانی که شرکت اقدام به تجدید ارائه صورت های مالی خود می نماید یا حتی قصد تجدید ارائه را دارد ممکن است ارزش سهام شرکت به شدت کاهش یابد. متعاقب اعلان ارائه مجدد، این احتمال وجود دارد که تغییراتی در سطح مدیریت اجرایی و حسابرسان مستقل رخ دهد. تحقیقات پیشین نشان می دهد بلافاصله متعاقب ارائه مجدد، نرخ هزینه سرمایه در ماه به طور میانگین بین 7 الی 19 درصد افزایش می یابد. شرکت های با کیفیت پایین افشا، نرخ هزینه سرمایه بالاتری دارند و کیفیت پایین سود منجر به افزایش نرخ هزینه سرمایه می گردد(پارک و وو 2009).¹
پارک و وو (2009) همچنین تأثیر تجدید ارائه صورتهای مالی را بر بهره بدهی مورد بررسی قرار می دهند. نتایج نشان می دهد که صورتهای مالی اصلاح شده و بهره بدهی ارتباط مثبتی با یکدیگر دارند. همچنین اطلاعات مرتبط با صورتهای مالی اصلاح شده بیشتر مرتبط با مقدار بدهی است تا نقدینگی.
این تحقیق بر تاثیر تغییرات هیئت مدیره بر رابطه بین صورت های مالی اصلاح شده و حق الزحمه های حسابرسی تمرکز خواهد کرد.
1-Park and Wu
1-4) چارچوب نظری تحقیق
این تحقیق واکنشی مستقیم به تحقیق فلدمن و همکاران (2009) می باشد که تاثیرات تعدیل تغییر مدیر عامل و مدیر مالی ارشد را بر رابطه بین صورت های مالی اصلاح شده و حق الزحمه های حسابرسی بررسی می کندو سپس به بررسی دیگر شاخص های احتمالی می پردازد که شرکت ها جهت جبران مشروعیت آسیب دیده خود به کار می گیرند. بر اساس مطالعات قبلی، این تحقیق ارتباط مثبتی را بین صورت های مالی اصلاح شده و حق الزحمه های حسابرسی انتظار دارد. همچنین انتظار می رود که تغییرات هیئت مدیره برای شرکت های دارای صورت های مالی اصلاح شده نسبت به شرکت های کنترلی بیشتر باشد و همچنین انتظار می رود که ارتباط بین صورت های مالی اصلاح شده و حق الزحمه های حسابرسی برای شرکت های دارای صورت های مالی اصلاح شده که اعضای هیئت مدیره خود را تغییر می دهند نسبت به شرکت های دارای صورت های مالی اصلاح شده که اعضای هیئت مدیره خود را تغییر نمی دهند ضعیف تر باشد (فلدمن و همکاران ،2009).
تجدید ارائه صورت های مالی بعنوان یک نقص گزارشگری مالی قلمداد می گردد. تحقیقات قبلی نشان می دهند که ارائه مجدد صورت های مالی، برای حسابرس برآورد و تخمین میزان ریسک مشتری را افزایش خواهد داد. علاوه بر این، صورت های مالی نادرست ، اطلاعاتی را برای حسابرس فراهم می کنند تا سطح ریسک مرتبط با مشتری را در دوره فعلی تعیین کنند و این بدین معناست که حسابرس ها به شرکت هایی که تجدید ارائه صورت های مالی دارند ریسک حسابرسی بیشتری را اختصاص می دهند .
سایت های دیگر :
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1) مقدمه
گزارش حسابرسی به عنوان محصول نهایی فرآیند حسابرسی، ماهیت کالای(خدمات) عمومی رادارد که استفاده ازآن مانع استفاده ازدیگرخدمات عمومی نمیشود ومصرف آن درانحصارهیچ مصرف کننده خاصی نیست. این کالای عمومی همانند سایر کالاها وخدمات باید از کیفیت مناسبی برخوردار باشد تا تقاضا برای آن استمرار داشته باشد. ازطرفی حرفه حسابرسی، مانند سایرحرفهها، برای حفظ جایگاه خودنیازمندکسب اعتمادعمومیاست. آنچه جامعه ازحرفه حسابرسی انتظاردارد، ارائه گزارش حسابرسی باکیفیت به جامعه است. این، ارزش افزوده ای است که تنهاحرفه حسابرسی قادربه افزودن آن به اطلاعات مالی شرکتها است. دراین زمینه، وجودآیین رفتار حرفه ای به عنوان رهنمودی برای چگونگی کردارحسابرسان وتجربه به عنوان عاملی اساسی برای درک وبه کارگیری بهترآن حیاتی است(همان منبع).
سایت های دیگر :
کاربردهای نانوذرات//پایان نامه درمورد نانو ذرات مگهمایت… - دانلود پایان نامه هادرپژوهش حاضر، تاثیر چرخش اجباری موسسه حسابرسی و شریک حسابرسی برکیفیت حسابرسی بررسی میشود. از اینرو، در ادامه این فصل طرح کلی تحقیق شامل فرضیهها، اهداف تحقیق، متغیرها و تعریف عملیاتی آنهاوروشهاى آمارى مورداستفاده به منظورآزمون فرضیههاتشریح میشوند.
1-2) تشریح و بیان مسئله
نقش وماهیت حسابرسی درارتباط باعدم قطعیت وتردیدهای حاکم برکیفیت اطلاعات حسابداری گزارش شده مطرح میشود. حسابرس درخط مقدم رسیدگی، گواهی دهی ونهایتاً اعتبار بخشی به ادعاهای مدیریت مندرج درصورتهای مالی است. حسابرسی به عنوان یک سازوکاراجتماعی، برای کمک به نظارت وکنترل رفتارمدیران وبه عنوان ابزار نظارتی دولتها است. دربُعداقتصادی، حسابرس به عنوان داور بی طرف ومستقل در روابط اقتصادی، قراردادها و کاهش مخاطرات بالقوه اطلاعات عمل می کند و اطمینان خاطروآرامش تصمیم گیران وعموم جامعه را فراهم میآورد. حرفه حسابرسی، مانند سایرحرفهها، برای حفظ جایگاه خود نیازمند کسب اعتمادعمومیاست. آنچه جامعه ازحرفه حسابرسی انتظاردارد، ارائه گزارش حسابرسی باکیفیت به جامعه است. این، ارزش افزوده ای است که تنهاحرفه حسابرسی قادر به افزودن آن به اطلاعات مالی شرکتها است. پس اگرحسابرسی یک وسیله نظارتی باشدکه نقشه ای متعددمذکوررابرعهده دارد، با ثابت فرض کردن سایرشرایط، صورتهای مالی که باکیفیت بالا حسابرسی شده اند، ازقابلیت اتکا و اعتماد بیشتری نزد مصرف کنندگان این کالا (خدمت) برخوردار خواهند بود(یاسایی، 1389).مسوولیتهای قانونی حسابرسان نسبت به گزارشگری مالی آشکار میشود. بر این اساس صورتهای مالی منتشره توسط کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار باید توسط حسابداران رسمیمجاز (سازمان حسابرسی و یا موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمیکه معتمد سازمان بورس اوراق بهادار هستند) حسابرسی شوند. حال مساله اساسی برای حسابرسان این است که اگر آنها در رابطه با کیفیت اطلاعات ارائه شده برای ذینفعان رو در روی مدیریت شرکتها قرار گیرند و نتایج آن به گزارش حسابرسی کشیده شود، آنها با خطر از دست دادن منافع اقتصادی خود از طریق از دست دادن صاحبکار و دیگر صاحبکاران بالقوه در آینده نزدیک مواجه میشوند. از طرفی مدیران شرکتها با توجه به تاثیر قابل ملاحظهای که در چرخش حسابرسان( ابقا و تغییر حسابرسان) دارند ممکن است با بهرهگیری از این تاثیر، حسابرسانی را که اظهارنظر مطلوب و دلخواه مدیریت صادر میکنند جایگزین حسابرسان قبلی