وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد: مطالعه‌ تحول در پای‌بندی دینی دانشجویان دانشگاه خوارزمی بر اساس تحلیل روایت

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست مطالب:

فصل اول: کلیات پژوهش………………………………… 1

1-1 بیان مسأله…………………………………………. 1

1-2 ضرورت و اهمیت پژوهش………………………….. 4

1-3 پرسش‌های پژوهش………………………………… 8

فصل دوم: پیشینه‌ی پژوهش……………………………. 9

مقدمه……………………………………………………..9

2-1 ملاحظات نظری…………………………………. 10

2-1-1 پیتر برگر و تکثرگرایی دینی……………………… 11

2-1-2 هرویولژه و مدرنیته‌ی دینی………………………. 16

2-2 ملاحظات مفهومی…………………………………. 22

2-2-1 تعریف مفهومی پای‌بندی دینی و صورت‌بندی تجربی ابعاد آن…….22

2-2-1-1 مدل پای‌بندی دینی کانتر……………………….23

2-2-1-2 ابعاد پای‌بندی دینی……………………………. 26

2-2-1-2-1 باور دینی……………………………………… 27

2-2-1-2-2 مناسک دینی………………………………… 27

2-2-1-2-3 ملاحظاتی پیرامون گونه‌های زیست اخلاقی………28

2-2-1-2-3-1 اخلاق مبتنی بر گرایش به امر متعالی…………..31

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

 

 

2-2-1-2-3-2 اخلاق دینی………………………………… 32

2-2-1-2-3-3 اخلاق دنیوی………………………………… 33

2-2-1-2-3-4 مدل رشد اخلاقی کلبرگ………………….. 33

2-2-1-2-4 ایمان دینی………………………………… 39

2-2-1-2-4-1 مدل رشد ایمان فاولر……………………… 42

2-2-2 تعریف مفهومی نوگروی دینی…………………… 47

2-2-2-1 مدل نوگروی دینی لافلند………………………. 49

2-2-2-2 پردازش مدل نوگروی دینی……………………… 53

2-2-3 تعریف مفهومی معنویت‌های نوپدید……………… 54

2-3 بررسی پیشینه‌ی تجربی پژوهش…………………. 55

2-3-1پژوهش‌های داخلی………………………………… 56

2-3-2 پژوهش‌های خارجی………………………………… 66

فصل سه‌وم: روش پژوهش……………………………….. 72

مقدمه…………………………………………………….72

3-1 روش پژوهش…………………………………… 73

3-2 ابزار گردآوری اطلاعات……………………………… 74

3-2-1 متن مصاحبه‌نامه………………………………. 75

3-3 شیوه‌ی تحلیل اطلاعات………………………….. 80

3-4 میدان مطالعه……………………………….. 81

3-5 شیوه‌های ارزیابی کیفیت و اعتباریابی پژوهش…………. 84

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش……………………. 86

مقدمه………………………………..86

4-1 توصیفی از زنده‌گی دینی اولیه………………….. 87

4-1-1 باورهای دینی………………………………… 87

4-1-2 مناسک دینی………………………………… 89

4-1-3 اخلاق دینی………………………………… 91

4-1-4 ایمان دینی………………………………… 91

4-2 سفر از جهان سنتی به جهان مدرن…………. 93

4-3 باورها و الزامات کنونی…………………………… 108

3-4-1 نوگروی غیرحاد: روایت دین‌داران بازاندیش………. 108

4-3-2 نوگروی حاد: روایت بازاندیشان غیردین‌دار……….. 116

فصل پنجم: نتیجه‌گیری………………………………….. 122

مقدمه………………………………………….122

5-1 ملاحظاتی نظری در باب نتایج پژوهش……………… 124

5-2 پیش‌نهادهای پژوهشی…………………………….135

5-3 محدودیت‌های پژوهش……………………………… 137

کتاب‌شناسی……………………………………138

چکیده:

بسیاری از گرایش‌های تحلیلی موجود در باب تحولات به‌وجودآمده در سپهر زنده‌گی دینی ایران امروز، از فروپاشی عرصه‌ی یک‌دست و متشکل دین‌داری، میل به تکثر، افول دین‌داری و گرایش به دنیوی‌شدن، فردی‌شدن دین‌داری، سربرآوردن سبک‌های مختلف دین‌ورزی و امثالهم در نزد جوانان و دانش‌جویان سخن می‌گویند. اما در این تحولات، افراد چه فراز و فرودی را در زیست دینی خود تجربه می‌کنند و هر کدام از ابعاد دین‌داری نزد آنان چه تغییری می‌کند؟ هم‌چنین، عوامل و تجربه‌هایی که موجب بروز چنین تحولی در زیست دینی آنان می‌شوند، کدام‌اَند؟ در مقاله‌ی حاضر، روایت‌های بازگوشده‌ی 15 نفر از دانش‌جویان از زنده‌گی دینی‌شان با مصاحبه‌ی روایی و روش تحلیل روایت، مطالعه شد.

نتایج نشان داد که مواجهه‌ی دانش‌جویان با محیط متکثر و مدرن دانش‌گاه و شهر تهران نقشی اساسی در بروز تحول در پای‌بندی دینی آنان داشته است. هم‌چنین، عوامل و تجربه‌هایی نظیر سربرآوردن تعارض معرفتی در مواجهه با تفکر عقلانی و تربیت انتقادی، تجربه محرومیت و تجربه‌های تنش‌زایی نظیر تجربه‌ی ناموفق در اجتماعی‌شدن، تجربه‌ی تنش ناشی از تحمیل دین شریعت‌مدارانه، محرومیت وجودی، مواجهه با مسأله‌ی شر و دین دولتی هر یک به‌نحوی بر تحول در پای‌بندی دینی افراد أثر گذاشته‌اند. به‌طورکلی، برخی از صورت‌های تحول دینی افراد مورد مطالعه را می‌توان چنین برشمرد: اسطوره‌زدایی از نظام باورها، قداست‌زدایی از شخصیت‌های مذهبی، تقلیل احساس گناه، اعتقادورزی نسبی‌اندیشانه و تعقلی به‌جای اعتقادورزی جزم‌اندیشانه و تعبدی، تأکید بر عشق و حضور خداوند به‌جای تأکید بر قهر و قوّت خداوند، حرکت از اخلاق دینی متعبدانه به اخلاق دینی و/یا دنیوی بازاندیشانه، تأکید بر تجربه­ی انفسی در دین‌داریِ خودسالارانه به‌ازای تأکید بر گواهی متن مقدس و اولیاء در دین­داریِ دگرسالارانه، حرکت از ایمان تقلیدی – اسطوره‌ای به ایمان فردگرایانه – اندیشه‌وار، افزایش تسامح و تساهل در مواجهه با دگراَندیشان و در نهایت، ترک کامل حیات دینی توسط تعدادی از مشارکت‌کننده‌گان و اتخاذ چشم‌اندازی مادی نسبت به جهان.

فصل اول: کلیات پژوهش

1-1- بیان مسأله

«هیچ جامعه‏ی شناخته­شده­ای نیست که در آن شکلی از دین وجود نداشته باشد، اگرچه اعتقادات و اعمال مذهبی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر فرق می­کند» (گیدنز، 1378: 514) و تغییراتی هم در آن به­وجود آمده و در برخی دوره­ها به­کلی دگرگون شده است. به دنبال عصر روشن­گری نیز تغییرات شتابانی در حوزه­ی دین به‌وجود آمد؛ فرآیند فراگیر نوسازی[1] که به­صورت نیرویی بی‌بدیل در کشورهای حامل مدرنیته در آمده بود به هم‏راه تبیین­ها و تفسیرهای غیردینی که از طبیعت، جامعه و هستی انسان توسط نظریه­های جدید علمی و نحله‌های فکری رایج ارائه می‌شد، بنیان بسیاری از اندیشه­های دینی را متزلزل ساخته نفوذ و حضور اجتماعی دین را به چالش می­کشید و کارویژه­هایی را که در گذشته بر عهده­ی دین بود، بر عهده­ی نهادهای غیردینی می­نهاد.

از آغاز دوره­ی جنگ­های ایران و روس که جامعه‏ی ایران در مدار مدرنیته قرار می­گیرد تغییرات و تحولات بسیاری، چه در سطح کلان سیاسی و چه در معیشت مردم و نوع نگرش و روابط آن­ها با دیگران به وقوع می‌پیوندد. این فرآیند، به ورود (عمدتن نامتوازن) نهادهای مدرن و تفکیک آن­ها در جامعه منجر شده است. هم‏گام با ظهور و تفکیک نهادهای مدرن در جامعه، مجموعه­های[2] آگاهی (زیست ­جهان یا جهان معنایی) مرتبط با هر یک از آن­ها نیز در جامعه ظاهر و از هم تفکیک شده­اند. به‏عبارتی، هم‏زمان با تغییر در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نظام­های اندیشه­گی مردمان هم دست­خوش تغییر شده و بینش­ها و نگرش­های جدیدی در جامعه نضج گرفته است. بنابراین جامعه ایران وضعیت متکثر و متضادی را هم در سطح ساختاری و هم در سطح ذهنی تجربه می­کند.

با شکل­گیری این وضعیت حوزه­ی دین احتمالن بیش از هر حوزه­ی دیگری در جامعه متأثر شد. دین که در بخش عمده­ای از تاریخ ایران در ایجاد «سایه­بانی» فراگیر از نمادها به‏منظور یک‏پارچه کردن معنی­دار نظم اجتماعی نقشی اساسی ایفا کرده بود، این بار با چالشی گسترده و عمیق روبه‏رو شد. این چالش از آن­جا ناشی می­شد که دین دیگر به ساده‏گی نمی­توانست «سایه‌بان مقدس»[3] خود را بر سر همه­ی مردمان و نهادهای جدید در جامعه و جهان­های معنایی مرتبط با آن­ها بگستراند. این‏جاست که تعابیر و تفاسیر گوناگون دینی و غیردینی در سپهر زنده‏گی مردمان – چه توسط خود سوژه­ی گزینش­گر و چه به‏­وسیله­ی سایر نهادهای رقیب نهاد دین – شکل می­گیرد و هم‌زمان، سبک‌های مختلف اعتقادورزی دینی و غیردینی‌‌ در میان مردمان مجال بروز پیدا می‌کند. به­علاوه این‏که، حتا «مقبولیت تعاریف دینی از واقعیت به پرسش گرفته می­شود» (برگر، برگر و کلنر، 1387: 87). این وضعیتی است که هم­اکنون در جامعه­ی ما مشاهده می­شود. در حال حاضر نه­تنها جامعه­ی ما چندپاره شده است، بل‏که عرصه­ی دینی نیز دیگر متشکل و یک­دست نیست. برعکس، در ایران معاصر گرایش­های دینی مختلفی وجود دارد که در بسیاری مواقع منافع و جهت­گیری­های متضادی از خود بروز می‌دهند (محدثی، 1386: 85). بدین­ترتیب، زیست­ جهان ایرانی که از غنای دینی بسیاری برخوردار بود، با ورود مجموعه‌های آگاهی مدرن به بازتعریف خود و ارتباط خود با آن­ها می­پردازد و هم‏زمان زمینه برای رشد انواع تفاسیر از دین فراهم می‌شود و این وضعیت در نهایت به تحول در پای‌بندی دینی مردمان و ظهور انواع سبک‌های دین‏داری می­انجامد.

نمونه‌ای از این تغییرات به‌وجودآمده در دین‌داری مردمان را برای مثال می‌توان در اقبال بسیاری از جوانان به گرایش‌های معنوی نوپدید مشاهده کرد؛ پدیده‌ای که به نظر می‌رسد در وضعیت مدرن بیش از هر زمینه‌ی دیگری مجال بروز پیدا کرده است. امروزه در بسیاری از فضاهای شهری از جمله تهران شاهد تمایلاتی مبنی بر گرویدن به جمع­های متنوع عرفانی و روان­شناختی هستیم؛ «جمع‌هایی با ویژه‏گی­های ساختاری و عاطفی متفاوت و پیوندهای نزدیک و صمیمانه» و «فضای علاقه و هم‌کاری با یک­دیگر»؛ چیزی که به­ندرت می­توان در میان اجتماع پی‏روان دین رسمی یافت. تنوع نسبی شکل و محتوای این جریان­ها نشان می­دهد که متن مردم به ­شیوه­های مختلف، چه از طریق «ابداع و نوآوری» در شکل اجتماعی سنتی قدیمی و چه در «وارد کردن» سبک­های مختلفی از شرق و غرب، در صدد تولید فضاهای خاص و متنوعی در درون خود هستند که هم به نوعی در زنده‏گی فکری و روحی آن‏ها تأثیرگذار بوده و هم اجتماعات کوچکی را برای­شان به­وجود آورد که دست‌کم در دوره‏ای از زنده‏گی، تا حدی نسبت به آن تعلق پیدا کنند (شریعتی مزینانی، باستانی و خسروی، 1386: 189-188).

اما به­دنبال تغییرات شتابان تکنولوژیک و تأثیر آن بر ابعاد سخت­افزاری و نرم­افزاری فرهنگ، کیفیت سوژه‏ نیز رفته­رفته دست‌خوش تغییر گشته و هویت فردی مردمان که دیرزمانی کم­و­بیش تحت انقیاد هویت جمعی و تعلق گروهی آنان بود، این‌بار بیش از هر زمانی فردیت‌ یافته و تفکیک شده است؛ همان تصویری که هرویولژه از آن با عنوان «مدرنیته‌ی روان‌شناختی» یاد می‌کند. «مدرنیته‌ی روان‌شناختی بدین معناست که شخص باید خودش در مقام یک فرد بیاندیشد و ورای هر گونه هویت موروثی، که منبع اقتدار خارجی آن را تجویز کرده است، تلاش کند هویت شخصی بیابد» (هرویولژه، 1380: 291). بدین ترتیب، تحول در سطح ذهنیت و «حافظه‌ی» سوژه­ی مدرن منجر به تحول «گفتمان حافظه» از سنتی به مدرن می­شود. «گفتمان سنتی حافظه»، آیین­محور و مناسک‌محور بوده و بیش­ از هر چیز حول امر دینی سامان می­یافت. حال آن­که «گفتمان حافظه مدرن»، تحت تأثیر «مصرفی­شدن» و «شهری­شدن حافظه» (که خود گونه­ای از شهری­شدن آگاهی است) هر چه بیش‌تر به سمت دنیوی­شدن پیش می­رود و به­رغم اعمال سیاست­گزاری در زمینه­ حافظه و برجسته­ کردن وجوه مشخصی از نمادها در رسانه­ها، افراد از طریق اعمال «مقاومت» در برابر این پیام‌ها در این­که چه چیزی به حافظه­شان سپرده شود، دست به گزینش می­زنند (فاضلی، 1392) و به‌رغم غلبه­ی هژمونی دینی در رسانه­های داخلی، دانش بسیاری از جوانان در مورد جزئیات زنده‏گی چهره­های برجسته‌ی هنری و ورزشی بسیار بیش‌تر از چهره­های مذهبی است و دانش­هایی درباره­ی انواع مُد، شیوه­های مدیریت بدن، سرگرمی‌های مدرن و… به‌مراتب بیش‌تر از دانش‌های مربوط به اعیاد و اعمال مذهبی جای خود را در حافظه­ی جوانان باز کرده­اند.

امروزه می­توان گفت، با توسعه­ی آگاهی شهری، «افراد از منابع نمادین متنوعی که موافق مشرب­شان است یا از طریق آن منابع با درگیر شدن در تجربیات متفاوتی که در دست‏رس­شان قرار می­گیرد به ساختن هویت­های دینی و اجتماعی خودشان مبادرت می­کنند» (محدثی، 1386: 90) اجتماعی‏شدن ناشی از زیستن در جهان­های زیست چندگانه، هویتی می­سازد که «باز»، «تفکیک‌شده»، «اندیشیده» و «فردیت­ یافته» است (همان: 88). در چنین وضعیتی فرد دیگر نمی‌تواند به ارزش­ها و نظام نمادین معینی در تمام عمر خود وفادار بماند (برگر، برگر و کلنر، 1387: 76-75). به‏عبارتی، «بشر امروزی در مورد اعمال و اعتقادات خود دایما می­اندیشد و همواره به تجزیه و تحلیل آن­ها می­پردازد و آن­ها را سبک و سنگین می­کند و نه­تنها در سطح روشن‏فکران و فلاسفه بل‏که در جوِّ عامه‏ی مردم کلیه اعتقادات به‏طور مداوم دچار چون و چرا می­شود» (توسلی، 1369: 209).

می­توان اذعان کرد که در جوامع امروزی، افراد هر چه بیش‌تر در معرض افکار و عقاید متنوع، ارتباطات و مطالعات باشند، عمومن تأثیرپذیری آنان و قرار گرفتن آنان در روند تغییرات بیش‌تر است و بدون شک یکی از مهم­ترین این گروه­ها دانش‏جویان هستند که به دلیل قرار گرفتن در یک بافت متکثر و مواجهه با افکار و عقاید نو و اتخاذ راه‌بردهای تفکر انتقادی و عقلانی تحولات بیش‌تری را در سطح باورها و عقاید دینی و غیردینی به نسبت سایر اقشار جامعه پذیرا می­شوند.. هدف از انجام این مطالعه، توصیف تحول در پای‌بندی دینی شماری از دانش‏جویان دانش‌گاه خوارزمی بر اساس روایت‌های بازگوشده‌ی آنان از زنده‌گی دینی‌شان و نیز شناسایی آن‌دسته از تجربیات زیسته‌ای است که موجب بروز چنین تحولی در زنده‌گی دینی آنان شده‌اند. در این پژوهش، دانش‏گاه به‌عنوان نهادی در سطح میانی جامعه و دانش‏جویان به­عنوان دسته‌ای از کنش­گران آن برای مطالعه انتخاب شده­اند چرا که می­توان در دانش‏گاه سرریزی از تفکرات و اَشکال زنده‏گی مدرن و نیز آثاری از زنده‏گی و تفکر دینی سنتی را به وضوح دید و از این‌رو، تعامل (یا کشمکش) این دو نیرو در ذهن دانش‏جویان، احتمالن بیش‌ از سایر اقشار جاری است.

2-1- ضرورت و اهمیت پژوهش

در هر اجتماع دینی‌ای، دین از طریق تدوین و تنظیم یک نظام­نامه­ی اخلاقی و حقوقی یکی از نیازهای اساسی را که برای تداوم حیات اجتماعی آنان لازم است، تأمین می­کند. «این نظام اخلاقی برای تک‌تک اعضای خود محیطی معنوی فراهم می­سازد، به­طوری که مردمان از زنده‏گی کردن با هم در آن نظام اخلاقی لذت ببرند» (دورکیم، 1378: 288). هم‌چنین، «جامعه از طریق نهاد دین می‌تواند نقش متعادل‌کننده­ای را برای [برخی از] تمایلات و خواسته­های بشری ایفا نماید» (همان: 290). از طرفی، انسان اساسن با خلأ‌های وجودی‌ای دست‌به‌گریبان است و این خلأها منجر به بروز حالتی از سرگشته‌گی در جهانی رازآلود و سربرآوردن احساس تهی‌بوده‌گی در درون او می‌شود. در این میان، دین با ارائه‌ی پاسخ­هایی – هرچند بعضن مبتنی بر تفکر اسطوره­ای- تلاش می‌کند برای یک چنین خلأهایی چاره‌جویی کند و از این طریق، معنا و هدفی را در پس حیات مؤمنان قرار دهد. تکیه­ی انسان مؤمن به قدرت بی­انتها و خیرخواهی علی‌الاِطلاقی که برای خدا یا خدایان متصور می­شود، موجب آرامش وی گردیده و به‌واسطه‌ی این احساس آرامش، فرد در خود احساس قدرت و تحمل بیش‌تری را در مواجهه با تجربیات تنش‌زا می­کند.

 
 
1398/06/26
مدیر سایت
 
مداحی های محرم