زوگر[۱] (۲۰۰۳) رواندرمانی خانواده را هر نوع روش رواندرمانبخش تعریف میکند که آشکارا بر تغییر تعامل بین اعضا خانواده تمرکز کرده و در پی بهبود کارکرد خانواده به عنوان یک واحد، یا زیر سیستمهای آن، و یا کارکرد تکتک اعضای خانواده میباشد. هدف رواندرمانی خانواده و زوج درمانی هر دو ایجاد تغییر در کارکرد ارتباطی است. در اکثر موارد، معطوف به ایجاد تغییراتی دیگر، معمولاً در کارکرد افرادی خاص از خانواده است. روان درمانی خانواده با هدف ترمیم شکاف بین والدین و فرزندان بالغ آن نمونه از استفاده از رواندرمانی خانواده متمرکز به اهداف ارتباطی است. رواندرمانی خانواده معطوف به افزایش مداری خانواده با بیمار اسکیزوفرنیک و کاهش هیجانات ابراز شده خانواده در نمونهای از رواندرمانی معطوف با اهداف ارتباطی (در این مورد، کارکرد فرد با اسکیزوفرنی) نیز اهداف خانوادگی است. درسالهای اولیه رواندرمانی خانواده، تغییر در نظام خانواده برای ایجاد تغییر در فرد کافی شمرده میشد. هدف درمانهای جدیدتر تغییر در افراد همچنین سیستم خانواده، معمولاً معطوف به تکمیل تعاملهایی است که بر روابط بین فرد با فنون خاص که رفتار فرد متمرکز است تأکید مینماید.
اینهان ( ۲۰۰۰) اینگونه بیان میکند که، رفتار درمانی جدلی(DBT) نوعی رواندرمانی است که در اصل برای بیماران خود آزار مزمن که دچار اختلال شخصیت مرزی و رفتار شبه خودکشی[۲] دارند تدوین شد. در سالهای اخیر، کاربرد آن برای سایر انواع اختلال روانی گسترش یافته است. روش آن التقاطی است و از مفاهیم حمایتی، شناختی، و درمانهای رفتاری در آن استفاده شده است. رد برخی از اجزاء آن را می توان از دیدگاه درمانی فرانتس الکساندر با عنوان تجربه هیجانی اصلاحی یافت، اجزایی دیگر از ان نیز از برخی مکاتب فلسفی شرقی (مثلZen) گرفته شده است.
بیمار به طور هفتگی ملاقات میشود و هدف آن بهبود مهارتهای بین فردی و کاهش رفتار خود تخریب با بهره گرفتن از فنونی شامل اندرز دادن، استعاره، قصهگویی،و رویارویی بین روشهای دیگر است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، مخصوصاً در مدارا با احساسهای دوگانه که از ویژگیهای این اختلال است کمک میشوند.
بیوفیدبک یا پسخوراند زیستی به ثبت و نمایش تغییرات کوچک در سطوح فیزیولوژیکی بُعد پسخوراند مربوط است. نمایش ممکن است بصری باشد، مثل یک مقیاس بزرگ یا باریکهای از نورها، یا صوتی باشد به بیماران یاد داده میشود که با بهره گرفتن از فیدبک به دست آمده از نمایش به عنوان یک راهنما سطوح پارامتر را تغییر دهند. بیوفیدبک بر این عقیده مبتنی است که سلسله اعصاب خودکار را میتوان از طریق شرطسازی عامل تحت کنترل ارادی درآورد. بیوفیدبک را میتوان به تنهایی یا توأم با آرمیدگی مورد استفاده قرار داد. به عنوان مثال، بیماران مبتلا به بیاختیاری ادرار بیوفیدبک را به تنهایی برای باز گرداندن کنترل عضلات لگنی مورد استفاده قرار میدهند. بیوفیدبک در توان بخشی اختلالات عصبی هم مورد استفاده قرار میگرد. مزایای بیوفیدبک ممکن است با آرمیدگی که به بیماران یاد داده میشود تقویت شد. (Kaplan & Sadock’s, 2007: 203)
[۱] - Zoger
[۲] - parasuicidial
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات.. ۱
۱-۱- مقدمه: ۲
۱-۲- طرح مسئله و ضرورت تحقیق: ۴
۱-۳- هدف تحقیق: ۵
۱-۴- پیشینه تحقیق و چارچوب نظری: ۵
۱-۵- فرضیه تحقیق و مدل تحقیق: ۶
۱-۶- روش تحقیق: ۷
۱-۷- مراحل تحقیق: ۷
فصل دوم: بیماری روانی. ۸
۲-۱- بهنجاری.. ۱۰
۲-۱-۱- دیدگاههای کارکردی در مورد بهنجاری.. ۱۲
۲-۱-۲- نظریات روانکاوی در مورد بهنجاری.. ۱۲
۲-۱-۳- میزان بروز بیماریهای روانی: ۱۴
۲-۲-۴- مسائل بین فرهنگی. ۱۵
۲-۲- طبقهبندی در روانپزشکی.. ۱۶
۲-۲-۱- اسکیزوفرنی. ۱۷
۲-۲-۲- سایر اختلالات پسیکوتیک: ۲۳
۲-۲-۳- اختلالات خلقی: ۲۷
۲-۲-۴- اختلالات اضطراب: ۳۲
۲-۲-۵- اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد. ۳۵
۲-۲-۶- اختلال اضطراب منتشر. ۳۷
۲-۲-۷- اختلالات شبه جسمی. ۳۸
۲-۲-۸- سندرم خستگی مزمن. ۴۰
۲-۳-۹- اختلالات ساختگی: ۴۳
۲-۳-۱۰- اختلالات تجزیهای.. ۴۵
۲-۳-۱۱- اختلالات خوردن. ۵۰
۲-۳-۱۲- خواب طبیعی و اختلالات خواب.. ۵۳
۲-۴- جمعبندی.. ۵۴
فصل سوم: روانپزشکی. ۵۷
۳-۱- روشهای درمانی: ۵۸
۳-۱-۱-رواندرمانی گروهی، رواندرمانی فردی و گروهی توأم، و نقشگزاری روانی: ۵۸
۳-۱-۲- رواندرمانی خانواده و زوجدرمانی. ۶۳
عنوان صفحه
۳-۱-۳- رفتادرمانی جدلی. ۶۴
۳-۱-۴- بیوفیدبک.. ۶۵
۳-۱-۵- رفتاردرمانی. ۶۶
۳-۱-۶- شناختدرمانی. ۶۶
۳-۲- فوریت های روانپزشکی در بزرگسالان: ۶۷
۳-۳- طب مکمل و دگر شیوه در روانپزشکی.. ۶۸
۳-۳-۱- طب فشاری و طب سوزنی. ۶۹
۳-۳-۲- عطردرمانی. ۷۰
۳-۳-۳- رنگ درمانی. ۷۰
۳-۳-۴- رقص درمانی. ۷۱
۳-۳-۵- طب محیطی. ۷۲
۳-۳-۶- ورزش.. ۷۲
۳-۳-۷- درمان با نورو ملاتونین. ۷۳
۳-۳-۸- ماساژ ۷۴
۳-۳-۹- ناتوروپاتی. ۷۵
۳-۳-۱۰- اوزون درمانی. ۷۵
۳-۳-۱۱- نیایش… ۷۶
۳-۳-۱۲- صوت درمانی. ۷۷
۳-۳-۱۳- یوگا ۷۷
۳-۳-۱۴- هنر درمانی: ۷۸
۳-۳-۱۵- موسیقی درمانی : ۸۷
۳-۳-۱۶- بازی در فرایند درمان. ۹۶
۳-۴- جمع بندی: ۱۰۳
فصل چهارم: مطالعات معماری فضای درمانی. ۱۱۰
۴-۱- مطالعات معماری پیرامون مراکز درمانی: ۱۱۱
۴-۱-۱- اصول طراحی بیمارستان. ۱۱۱
۴-۱-۲- استانداردهای طراحی ساختمان بیمارستان : ۱۱۹
۴-۱-۳- الزامات طراحی بیمارستان : ۱۲۲
۴-۱-۱- استانداردهای طراحی محوطه بیمارستان: ۱۲۴
۴-۱-۵- شرایط محیطی و محل احداث بیمارستان: ۱۲۷
۴-۱-۶- محل استقرار ساختمان بیمارستان : ۱۲۸
۴-۱-۷- ضوابط خاص بیمارستان های روان درمانی: ۱۲۸
۴-۲- کیفیت فضای درمانی.. ۱۳۱
۴-۲-۱- مفهوم بار محیطی. ۱۳۱
عنوان صفحه
۴-۲-۲- ویژگیهای خاص محیط اطراف: ۱۳۳
۴-۲-۲-۱- آب و هوا و ارتفاع. ۱۳۳
۴-۲-۲-۲- دما ۱۳۵
۴-۲-۲-۳- نور ۱۳۸
۴-۲-۲-۳- رنگ.. ۱۴۱
۴-۲-۲-۴- سرو صدا ۱۴۵
۴-۲-۳- اثرات تراکم بالا بر انسانها ۱۴۹
۴-۳- نمونه های موردی مراکز درمانی و طب مکمل : ۱۵۶
۴-۴- برنامه فیزیکی: ۱۷۵
فصل پنجم: مکان یابی و مطالعات بستر طرح. ۱۹۲
۵-۱- معیارهای مکان یابی زمین پروژه: ۱۹۳
۵-۱-۱- دلایل ایجاد چنین مرکزی در شهر شیراز : ۱۹۳
۵-۱-۲- مبانی جانمایی بیمارستان : ۱۹۴
۵-۱-۳- جانمایی بیمارستانهای گوناگون با توجه به مبانی ودسته بندی مذکور : ۱۹۶
۵-۱-۴- جانمایی این طرح درشهر شیراز : ۱۹۸
۵-۲- مطالعات بستر طرح. ۲۰۰
۵-۲-۱- موقعیت جغرافیایی شهر شیراز ۲۰۱
۵-۲-۲- بررسی وضعیت اجتماعی شهر شیراز ۲۰۲

۵-۲-۳- بررسی وضعیت اقتصادی شهر شیراز ۲۰۲
۵-۳- ویژگیهای آب و هوای شهر شیـراز ۲۰۳
۵-۳-۱- دما ۲۰۳
۵-۳-۲- رطوبت نسبی. ۲۰۴
۵-۳-۴- بارندگی. ۲۰۵
۵-۳-۵- باد. ۲۰۵
۵-۴- پوشش گیاهی. ۲۰۶
۵-۴-۱- معیارهای انتخاب پوشش گیاهی در طراحی. ۲۰۶
فصل ششم
۶-۱- مبانی و روند طراحی معماری… ۲۱۴
۶-۲- نظام سازه ۲۲۴
۶-۳- تأسیسات… ۲۲۵
۶-۴- نقشههای طرح معماری مرکز مشاوره و رواندرمانی شیراز ۲۲۹
فهرست منابع و ماخذ. ۲۱۲
منابع فارسی. ۲۲۹
منابع لاتین. ۲۳۰
فهرست جداول
| عنوان | صفحه |
| جدول ۴-۱: عرصه ها و بخش ها ( نگارنده ) | ۱۷۶ |
| جدول ۴-۲: مساحت عرصه سرسرای اصلی ( نگارنده ) | ۱۷۷ |
| جدول ۴-۳: مساحت عرصه مشاوره و معاینه ( نگارنده ) | ۱۷۷ |
| جدول ۴-۴: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش آزمایشگاه ( نگارنده ) | ۱۷۸ |
| جدول ۴-۵: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش تشخیص ویژه ( نگارنده ) | ۱۷۸ |
| جدول ۴-۶: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش ام- آر- آی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
| جدول ۴-۷: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش رادیولوژی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
| جدول ۴-۸: مساحت عرصه کمک درمان، بخش گروه درمانی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
| جدول ۴-۹: مساحت عرصه کمک درمان، بخش هنر درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
| جدول ۴-۱۰: مساحت عرصه کمک درمان، بخش کار درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
| جدول ۴-۱۱: مساحت عرصه کمک درمان، بخش نور درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
| جدول ۴-۱۲: مساحت عرصه کمک درمان، بخش ورزش درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
| جدول ۴-۱۳: مساحت عرصه کمک درمان، بخش ماساژ درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
| جدول ۴-۱۴: مساحت عرصه کمک درمان، بخش اوزون درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
| جدول ۴-۱۵: مساحت عرصه کمک درمان، بخش آب درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۲ |
| جدول ۴-۱۶: مساحت عرصه بستری ( نگارنده ) | ۱۸۲ |
| جدول ۴-۱۷: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش احیاء ( نگارنده ) | ۱۸۳ |
| جدول ۴-۱۸: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش جراحی ( نگارنده ) | ۱۸۳ |
| جدول ۴-۱۹: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش مراقبت ویژه ( نگارنده ) | ۱۸۴ |
| جدول ۴-۲۰: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش ایزوله ( نگارنده ) | ۱۸۴ |
| جدول ۴-۲۱: مساحت عرصه اداری و مدیریتی ( نگارنده ) | ۱۸۵ |
| جدول ۴-۲۲: مساحت عرصه پژوهش ( نگارنده ) | ۱۸۶ |
| جدول ۴-۲۳: مساحت عرصه تاسیسات ( نگارنده ) | ۱۸۶ |
| جدول ۴-۲۴: مساحت عرصه پارکینگ ( نگارنده ) | ۱۸۷ |
| جدول ۴-۲۵: مساحت عرصه محوطه و فضای باز ( نگارنده ) | ۱۸۷ |
| جدول ۴-۲۶: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش آشپزخانه و سلف سرویس( نگارنده ) | ۱۸۸ |
| جدول ۴-۲۷: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش لاندری ( نگارنده ) | ۱۸۸ |
| جدول ۴-۲۸: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش استریل کثیف ( نگارنده ) | ۱۸۹ |
| جدول ۴-۲۹: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی بخش استریل تمیز( نگارنده ) | ۱۸۹ |
| جدول ۴-۳۰: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش انبارهای عمومی ( نگارنده ) | ۱۸۹ |
| جدول ۴-۳۱: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش کاخداری ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
| عنوان | صفحه |
| جدول ۴-۳۲: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش نظافت ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
| جدول ۴-۳۳: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش جمع آوری و دفع زباله ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
| جدول ۴-۳۴: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش نگهداری جسد ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
| جدول ۴-۳۵: مساحت خالص و ناخالص ( نگارنده ) | ۱۹۱ |
| جدول ۵-۱: بررسی وضعیت جمعیتی استان فارس، جمعیت استان فارس بر حسب نوع خانوار و جنس، سرشماری آبان ۱۳۸۵(مأخذ: سالنامه آماری استان فارس،۱۳۸۷: ۱۳۴) |
۲۰۲ |
| جدول ۵-۲: مشخصات متوسط دمای ماهانه شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
| جدول ۵-۳: مشخصات متوسط رطوبت ماهانه شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
| جدول ۵-۴: گروه های مختلف رطوبت (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
| جدول ۵-۵: متوسط میزان بارندگی ماهانه شهر شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۵ |
| جدول ۵-۶: بادهای غالب شهر در ماه های مختلف سال است (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۵ |
| جدول ۵-۷: پوشش گیاهی مورد استفاده در شیراز (مأخذ: گزارش طراحی شهری اراضی کارکنان توانایی مسکن استانداری فارس،۱۳۸۹) |
۲۱۱ |
پیشرفت علوم وصنایع در قرون اخیر برای جوامع بشری دست آوردهایی دو گانه به ارمغان آورده است، از یک سو راحتی هایی که عمدتا جسمانی است به بار آورده و از سوی دیگر به دغدغههای وی افزوده است که این دغدغهها بر روح وروان انسان امروزه تأثیر منفی گذاشته و بسیاری از مردم رابا اضطراب مواجه کرده است. مردم کشورهای صنعتی که به تدریج مراحل مختلف توسعه صنایع را طی کردهاند و آرام آرام با مسایل ذهنی ناشی از این پدیده مواجه شده بودند سعی کردند که از ابتدا به دنبال راهکارهای حل تبعات روحی و روانی بر گرفته از این پدیده جدید باشند لذا یا در طول زمان به حل مسایل پرداختند یا به برخی از این تبعات عادت کردند. درجوامعی که دیرتر به صنعت پرداختند و به یکباره حجم انبوهی از صنایع و یا تولیدات آنها را به کشور خود وارد نمودند انبوهی از دغدغههای ناشی از ناهنجاریهای زاییده جهان صنعتی را نیز وارد جوامع خود کردند در حالیکه با راهکارهای مقابله با این دغدغهها آشنا نبودند. واکنشهای مردم در مقابل این دغدغهها متفاوت است اما ریشه همه آنها در نابسامانیهای ذهنی است که خود از دلیل یا دلایل آنها آگاه نیستند و نمیدانند که این اضطراب و نگرانی مقدمهای است بر ابتلا به بیماریهای روحی وروانی. هر گاه شخصی با ناراحتی جسمانی مواجه شود به پزشک مراجعه میکند اما به ناراحتیهای روحی خود اصلاً توجه ندارد تا حدی که در برخی از جوامع خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته توصیه مراجعه به متخصصین روحی وروانی و یا به مراکزی که این گونه خدمات را ارائه میکنند را توهین به خود تلقی نموده و به شکل متقابل مبادرت به واکنش توهینآمیز به توصیه کننده مینمایند. عدم اطلاع مردم از این مسایل روحی و روانی و نقش آنها در مخدوش کردن روند زندگی آرام و بدون دغدغه و حتی تأثیر بر سلامت جسمانی آنها واکنشهایی با شکلها و درجات مختلف دارد برخی اخم میکنند برخی دیگر مراجعه به این گونه تخصصها و یا مراکز تخصصی را صرفاً برای مجنونین و دیوانگان میدانند، این افراد هم خود را آزار میدهند و هم موجب رنجش و آزار دیگران میشوند لذا آگاه کردن آنها از ضروریات روز جوامع است. در جوامعی که توسعه خود را از قرون قبل آغاز کرده و طی سالیان دراز به آثار منفی ناشی از توسعه صنعتی بر ذهنشان پی بردهاند به تدریج برای درمان مسایل روحی وروانی خود اقدام کرده و مراکز لازم را تأسیس نمودهاند و لزوم مراجعه مردم به این مراکز را به آگاهی آنها رسانیدهاند، اما در جوامع کمتر توسعه یافته و یا درحال توسعه پایههای رسیدگی به این موضوع در سالیان اخیر نهاده شده وآرام آرام در حال گسترش است، با تأسیس سازمانی مسئول و یا تجدید نظر در وظایف سازمانهای متولی موجود برای آگاه کردن مردم و سرعت بخشیدن به تربیت متخصصان ذیربط و گسترش و افزایش مراکز مورد نیاز باید به کمک مردم شتافت.
در واقع روانپزشکی بر تأمین نیازهای بهداشت روان جامعه تأکید دارد و در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه محسوب میشود. توجه روانپزشکی نگرش و دانش مردم نسبت به سلامت و بیماری روانی است. روانپزشکی مبتنی بر جامعه در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه است و اجزای آن عبارتند از:
بی شک موثرترین رویکرد به روانپزشکی پدید آوردن سیستم منسجمی از مراقبت از فرد در بافتار خانواده، جامعه و فرهنگ است و بدون پرداختن به این مهم، اهداف درمانی روانپزشکی به طور کامل محقق نمیشود. که این آگاهی و درمان در مراکز مشاوره و روان درمانی محقق میگردد.
علاوه بر آن گسترش مراکز درمانی مورد نیاز در قالبهای مختلف از درمانگاه تا بیمارستان از طریق طراحی و اجرای مراکز مورد نیاز ضروری به نظر میرسد.
مسئله مورد بحث برای روانکاوان و روانپزشکان کاملاً شناخته شده است اما عامه مردم به جز افرادی که مستقیماً خود یا اطرافیان نشان با اینگونه مسائل درگیر بودهاند از آن بیاطلاع هستند، تنوع حالات مختلف و پیچیدگی روشهای درمانی از یک طرف و جمعیت نه چندان کافی متخصصین متبحر بیماریهای روحی وروانی همراه واکنشهای غیر منطقی مبتلایان و یا اطرافیان آنها موجب شده تا برنامه ویژهای برای اطلاعرسانی به مردم شکل نگیرد و اگر در جایی به آن پرداخته شده صرفاً برای مواردی موضعی یا موضوعی بوده است و به همین نسبت آمار و اطلاعات منسجم و همهگیری مدون نشده است تا بر اساس آنها برنامهای جامع تدوین گردد.
تحقیق و پژوهش از ارکان اصلی تدوین برنامه است، برنامهای که هر سه جنبه مزبور را در برگیرد لذا سلسله مراتب برنامه باید به این شرح مورد توجه قرار گیرد: نخست جمع آوری آمار و اطلاعات از دسته بندی بیماریها و زیرمجموعههای هردسته، دوم شناخت روشهای درمان، سوم آمار مبتلایان در دستهه ای مختلف و زیرمجموعههای آنها، چهارم یافتن و اعمال روشهای آگاهیرسانی به توده مردم، پنجم دسته بندی مراکز درمانی از نظر روشهای درمان ودستههای بیماریها و محتوای فیزیکی طرحهای معماری مناسب برای هر
در سال ۲۰۰۵ مؤسسه ملی بهداشت روان[۱] در یک زمینهیابی کشوری، میزان ابتلا به اختلالات روانی را در هر برههای از عمر بررسی نمود. این مطالعه نشان داد بیش از ۵۰ درصد آمریکاییها زمانی در طول زندگی خود دچار اختلالات روانی شدهاند، که این میزان در مطالعه مشابه سال ۱۹۸۴، ۲۰ درصد بود. شایعترین اختلال روانی افسردگی بود که شیوع طول عمر آن ۱۷ درصد گزارش شد، پس از آن سوء مصرف الکل (۱۳ درصد) و انواع هراس (۱۲ درصد) قرار داشتند. در اکثر کسانی که زمانی دچار اختلاف روانی شده بودند، شروع اختلال در سنین جوانی گزارش شد. اختلالات خلقی در افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله شیوع بیشتری داشت، وقتی درمان در نتایج مطالعه لحاظ شد مشخص گردید اکثر این افراد درمان دریافت نکردهاند یا از نظر محققین تحت درمان ناکافی یا غیرمؤثری قرار گرفته اند.

این گزارش در میان گروههای مختلف مناقشاتی ایجاد کرد. برخی انسانشناسان پزشکی اظهار داشتند این گزارش بیشتر بازتاب تغییر تعریف فرهنگی و سیاسی بیماری در آمریکا در طول دهههای اخیر است تا افزایش واقعی بیماری، آنها به عنوان نمونهای از تأثیر فرهنگ بر تعریف بیماری، مورد همجنسگرایی را مثال میزدند که از طبقهبندی بیماریهای روانی خارج شد، سایر منتقدین به تعداد اختلالات تشخیصی موجود در DSM اشاره میکردند که از حدود ۶۰ عنوان در ۱۹۵۲ به بیش از ۳۰۰ عنوان در ویرایش اخیر افزایش یافته است و همین امر عامل افزایش شیوع بوده است. رفتارهایی که زمانی بهنجار تلقی میشد جزو قلمرو پزشکی قرار گرفت. برخی جامعهشناسان این افزایش را ناشی از زندگی مدرن غربی، به خصوص زندگی شهرنشینی میدانند که پر استرستر از هر دوره دیگری است و بیشتر از گذشته سبب درهمریختگی انسانها میشود. مدافعین این مطالعه، نمونهای تاریخی را در این زمینه ذکر میکنند که زمانی بیماری روانی به تسخیر اجنه نسبت داده میشد. با پیشرفت علم، بیماریهای روانی نوعی بیماری طبی تلقی شدند که میتوان بر اساس علل فیزیوپاتولوژیک آنها را از هم تفکیک نمود (رضاعی، ۱۳۹۱: ۳۰).
اریکسون[۲] (۱۹۵۰) بیان میکند که برخی بیماریهای روانی در سرتاسر دنیا و در همه فرهنگها دیده میشوند؛ برخی نیز وابسته به فرهنگ یا مختص فرهنگ هستند. برای مثال اسکیزوفرنی در سراسر جهان شیوع مشابهی دارد، اما بیاشتهایی عصبی عمدتاً در کشورهای صنعتی غرب دیده میشود. این موضوع که برخی اختلالات روانپزشکی به طور نسبی یا کلی وابسته به فرهنگ هستند، تفکیک بهنجار از نابهنجار را پیچیدهتر میکند.
برای مثال در چین، بر چسب بیمارروانی نوعی انگ محسوب میشود و افسردگی نسبتاً مفهومی ناشناخته است. اما چینیها در برابر شکایاتی مثل احساس فرسودگی، اختلال خواب، عدم توانایی برای آرمیدن و سایر علایمی که در فرهنگ غربی بخشی از سندرم افسردگی است، مصون نیستند، اما در چین این اختلاف ضعف اعصاب (نورآسنتی) تشخیص داده میشود. ضعف اعصاب یک تشخیص پزشکی است که به تخلیه انرژی نسبت داده میشود. در ژاپن نیز میزان گزارش افسردگی اندک است که تا حدودی به دلیل فرهنگ شکیبایی است. در این فرهنگ فرد از علایم یا نشانههای مبهمی که ممکن است برچسب افسردگی بگیرد شکایت نمیکند.
[۱] - MIMH
[۲] - Erikson
افسردگی اساسی و اختلال دو قطبی:

DSM-IV-TR (2000)، خلق[۱] یک حالت احساسی نافذ و مستمر است که دورناً احساس میشود و بر رفتار و درک شخص از دنیا اثر میگذارد عاطفه[۲] تظاهر برونی خلق است. خلق ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد. شخص سالم طیف وسیعی از خلقها را تجربه میکند و به همان نسبت مجموعهای از تجلیات عاطفی نیز دارد. شخص سالم قادر به کنترل خلق و عواطف خود است.
اختلالات خلقی گروهی حالات پایینی هستند که با اختلال خلق فقدان احساس کنترل بر خلق، و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند. کسانی که خلق بالا دارند (مانی)، حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس، و افکار بزرگ منشانه نشان میدهند. افرادی که خلق پایین دارند (افسردگی)، با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی، و افکار مرگ و خودکشی مشخص هستند سایر علایم و نشانهها عبارتند از: تغییر در سطح فعالیت، تواناییهای شناختی، تکلم و اعمال نباتی (خواب، اشتها، فعالیت جنسی، و سایر ریتمهای بیولوژیک). این اختلالات عملاً همیشه منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی میگردد (Kaplan & Sadock’s, 2007: 87).
افسردگی:
DSM-IV-TR (2000)، اختلال افسردگی اساسی ( اختلالا افسردگی یک قطبی) را اختلالی با یک یا پند دوره افسردگی اساسی بدون سابقه دورههای مانی، مختلط یا هیپومانی تعریف کرده است. یک دوره افسردگی اساسی حداقل باید دو هفته طول بکشد.
مانی
دوره مانی دوره مشخص (حداقل به مدت یک هفته یا کمتر از آن اگر بیمار بستری شود) با خلق نابهنجار و مستمراً منبسط یا تحریکپذیر است.
همهگیری شناسی:
اختلالات خلفی شایع هستند. در اکثر زمینهیابیهای اخیر، اختلال افسردگی شایعترین اختلال روانپزشکی در طول عمر بوده است(تقریباً ۱۷ درصد). میزان بروز سالانه افسردگی اساسی ۵۹/۱ درصد است (زنها ۸۹/۱، مردها ۱/۱).
اختلال دو قطبی I :
اختلال دو قطبی I غالباً با افسردگی شروع میشود (۷۵ درصد موارد در زنها و ۶۷ درصد موارد در مردان) و اختلالی عودکننده است.
اختلال دوقطبی I در کودکان و سالمندان: اختلال دوقطبی I هم افراد کم سن و سال و هم سالمند را تحت تأثیر قرار میدهد. میزان بروز اختلال دو قطبی I در کودکان و نوجوانان حدود ۱ درصد است و شروع آن حتی ممکن است در ۸ سالگی باشد. (DSM-IV-TR، ۲۰۰۰: ۵۲۶)
اختلال دوقطبی II:
مطالعه روی سیر پیش آگهی اختلال دو قطبی II اخیراً شروع شده است. (DSM-IV-TR، ۲۰۰۰: ۵۲۷)
درمان
درمان بیماران مبتلا به اختلالات خلقی باید معطوف به چند هدف باشد. اولاً، سلامتی و ایمنی بیمار باید تضمین شود. ثانیاً، ارزیابی تشخیصی کامل باید به عمل آید. ثالثاً، طرح درمانی باید نه تنها به علائم فعلی بلکه به رفاه کلی بیمار معطوف باشد. هر چند تأکید فعلی بر درمان دارویی و رواندرمانی معطوف به خود بیمار است. رویدادهای استرسآمیز زندگی نیز افزایش میزان عود بین بیماران مبتلا به اختلال خلقی همراه است. بنابراین، درمان باید از تعداد و شدت عوامل استرسزا زندگی بیمار بکاهد.
به طور کلی، درمان اختلالات خلقی برای روانپزشک پاداشآور است. امروزه هم برای دورههای مانی و هم افسردگی درمانهای اختصاصی وجود دارد، و دادهها نیز حاکی از تأثیر درمان پیشگیری کننده است. چون پیشآگهی برای هر دوره خوب است، ایجاد خوشبینی هم در خود بیمار و هم خانواده اگر نتایج اولیه درمان امیدبخش نباشد، به جا است و مورد استقبال آنان قرار میگیرد. معهذا، اختلالات خلقی مزمن هستند و بیمار و خانواده باید در مورد روشهای درمانی آتی راهنمایی شوند (رضاعی، ۱۳۹۱: ۱۱۷).
-بستری کردن در بیمارستان اولین و مهمترین تصمیم پزشک این است که آیا لازم است بیمار بستری شود یا درمان سرپایی مناسب است خطر خودکشی و دیگرکشی، کاهش بارز توانایی در مراقبت از خود نظر تغذیه و مسکن، و نیز نیاز به آزمایشات تشخیصی از موارد لزوم آشکار برای بستری شدن است. سابقه پیشرفت سریع علایم و متلاشی شدن نظامهای حمایتی معمول بیمار، مواد مجاز دیگر بستری شدن بیمار هستند. (پورافکاری، ۱۳۹۱: ۱۲۸)
-رواندرمانی خانواده: پورافکاری (۱۳۹۱)، رواندرمانی خانواده معمولاً درمان اولیه اختلال افسردگی اساسی تلقی نمیشود، اما قرائن فزایند حاکی است که کمک به بیمار مبتلا به اختلال خلقی برای کاهش استرس و مقابله با استرس میتواند احتمال عود را کم کند. رواندرمانی خانواده اگر اختلال زندگی خانوادگی یا زناشویی بیمار را در معرض خطر قرار داده یا اختلال خلقی به وسیله موقعیت خانوادگی تسهیل شده یا دوام یابد، جایز است.
-تحریک عصب واگ
تحریک تجربی عصب واگ در چندین مطالعه طرحریزی شده برای درمان صرع نشان داد که خلق این بیماران بهبود مییابد. این مشاهده منجر به استفاده از تحریک عصب واگ چپ (VNS) با بهره گرفتن از یک وسیله الکترونیکی کاشته شده زیر پوست، شبیه پیسمیکرقلبی، گردید. مطالعات مقدماتی نشان داده اند که تعدادی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مزمن پس از درمان با VNS وارد مرحله بهبود شدند. (رضاعی، ۱۳۹۱: ۱۲۲)
-نوردرمانی
نوردرمانی[۳] در سال ۱۹۸۴ به عنوان درمانی برای (اختلال خلقی[۴]، با الگوی فصلی) معرفی شد. در این اختلال بیماران معمولاً با کوتاهتر شدن روزها با فرا رسیدن زمستان دچار افسردگی میگردند. زنها حداقل ۷۵ درصد موارد افسردگی فصلی را تشکیل میدهند و سن متوسط آنها موقع مراجعه ۴۰ سال است. بیماران بالاتر از ۵۵ سال ندرتاً با اختلال عاطفی فصلی رجوع میکنند.
نوردرمانی معمولاً به صورت مواجه ساختن فرد مبتلا به نور درخشان در طیف ۰۰۰/۱۵ تا ۰۰۰/۱۰۰ لوکس یا بالاتر از آن، به طور معمول با یک منبع نور مصنوعی که روی میز قرار داده میشود، انجام میگیرد بیماران به مدت ۱ تا ۲ ساعت هر روز قبل از سپیده دم مقابل چراغ مینشینند، هر چند بعضی از بیماران با مواجهه با نور پس از غروب هم تأثیر مثبت کسب میکنند. برخی از کارخانهها کلاه ایمنی لامپدار ساختهاند که در آنها منبع نور روی لبه کلاه قرار گرفته است. این کلاه ایمنیها امکان تحریک را میدهند، اما مطالعات جدید استفاده از این نوع مواجهه با نور را مورد پرسش قرار داده اند. این آزمایشها معمولاً یک هفته ادامه مییابد، اما مداوای طولانیتر ممکن است با پاسخ بیشتر همراه باشد (Kaplan & Sadock’s, 2007: 124).
نور درمانی به نظر میرسد خوب تحمل میشود. در منابع نور جدید از شدتهای پایینتر نور استفاده میشود و دارای فیلتر هم هستند؛ به بیماران گفته میشود که مستقیماً به نور نگاه نکنند. مثل همه درمانهای مؤثر ضدافسردگی، نوردرمانی نیز ندرتاً با چرخش بعضی از بیماران افسرده به حالت مانی یا هیپومانی همراه است.
غیر از افسردگی فصلی، سایر موارد استفاده از نوردرمانی ممکن است در اختلالات خواب باشد. نوردرمانی برای کاهش تحریکپذیری و کاهش عملکرد ناشی از تغییر نوبت کار مورد استفاده قرار گرفته است. طبق گزارشات اختلالات خواب در بیماران سالمند با مواجهه با نور درخشان در ضمن روز بهبود نشان میدهند (رضاعی، ۱۳۹۱: ۱۲۴).
[۱] - mood
[۲] - affect
[۳] - phototherapy
[۴] - SAD