پایان نامه تعارضات زناشویی:فرایندهای مولد تعارض
فرایندهای مولد تعارض
2-2-7-1 فقدان گفتگو
در یک رابطه صمیمی، عدم تبادل عقاید و احساسات، موقعیتی ویژه برای همسران ایجاد می کند که آنها مجبور می شوند به نوعی این خلأهای ارتباطی را پر کنند. مریم مجبور می شود آن چه را که علی می اندیشد، ذهن خوانی کند و علی نیز ممکن است متناسب با ذهن خوانی مریم، پاسخ دهد. مریم ممکن است مظنون و مضطرب شود و بدترین چیزها را پیش بینی کند . به عنوان مثال؛ اگر علی چند شب متوالی سر میز شام خاموش باشد، مریم ممکن است مظنون شود که علی خشمگین است و یا مشکلی با او دارد . در حالی که ممکن است علی فقط در مورد اتفاق ساده ای ناراحت باشد یا با حل مسأله ای کاری اشتغال ذهنی داشته باشد . اگر فقدان گفتگو ادامه یابد، اعتماد سرکوب شده و هر دو همسر ممکن است مظنون و دفاعی شوند ( مارکمن و همکاران، 2010).
2-2-7-2 فقدان رهبری مؤثر و تصمیم گیری
فقدان توافق در مورد این که چه کسی در مقام مسؤولیت و رهبری است و این که کارها چگونه باید
پیش بروند و انجام گیرند، می تواند منبع تعارض باشد . به عنوان مثال ؛ اگر همسری در یک رابطه انتظار تصمیم گیری مشارکتی را داشته باشد و دیگری فردی قدرت طلب باشد، حل تعارض ممکن است دشوار شود. هنگامی که تعارضات بالا می گیرند، همسران مشغول کشمکش در مورد این مسأله می شوند که قدرت چه کسی قرار است اعمال شود؟
2-2-7-3 تعارض های ارزشی
اگر همسران نسبت به نظام ارزشی شان خشک و متعصب باشند، تفاو ت های موجود در نگرش ها، اعتقادات و انتظارات ممکن است باعث تداخل در تصمی مگیری مناسب شود. ارزش ها و اعتقادات متفاوت، همسران را مستعد انتخاب اهداف یا روش های متفاوت برای نیل به اهداف مشابه، می کند و از آنجایی که هر هدف نیاز به سرمایه گذاری، وقت، تلاش و گاهی فداکاری دارد، همسران نمی توانند یک هدف را بدون تأیید دیگری، دنبال کنند . شاید مریم بخواهد پول شان را در تعطیلات گران قیمت خرج کنند و علی بخواهد پول شان را برای انتقال به یک آپارتمان بهتر، پس انداز کنند. این نوع اختلاف نظرها در یک رابطه می تواند باعث تعارض شود (مارکمن و همکاران، 2010).
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
چکیده فارسی.. 1
فصل اول: کلیات پژوهش…. 3
1-1- مقدمه: 3
1-2- بیان مساله. 5
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق.. 6
1-4- اهداف تحقیق.. 6
1-4-1- هدف اصلی… 6
1-4-2- اهداف جزئی… 7
1-5- سوالات یا فرضیههای تحقیق.. 7
1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها: 8
فصل دوم: گستره نظری و عملی پژوهش…. 11
2-1- مقدمه. 11
2-2- اهداف پیشرفت… 11
2-2- 1- هدفها 11
2-2-2- انگیزش پیشرفت… 11
2-2-3- رابطه سطح دشواری تکلیف و انگیزش پیشرفت… 13
2-2-4- تعاریف اهدافپیشرفت… 13
2-2-5- جهتگیری هدف… 14
2-2-6- انگیزه هدف… 15
2-2-7- نظریه ها و مدل های مطرح شده در جهتگیری اهداف پیشرفت… 16
2-2-8- مدل نیکولز. 18
2-2-9- مدل ایمز وآرچر. 18
2-2-10- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز. 19
2-2-11- مدل2×2 الیوت و مک گریگور. 20
2-3- شخصیت… 22
2-3-1- تعریف های شخصیت… 22
2-3-2- رویکرد روانکاوی.. 23
2-3-3- مراحل تحول شخصیت در نظریه فروید. 25
2-3-4- رویکرد نوروانکاوی.. 27
2-3-5- نظریه کارل یونگ…. 27
2-3-6- نظریه آلفرد آدلر. 29
2-3-7- نظریه کارن هورنای.. 30
2-3-8- نظریه اریک فروم. 32
2-3-9- نظریه سالیوان. 33
2-3-10- نظریه هنری موری.. 33
2-3-11- رویکرد عمر و نظریه اریک اریکسون. 34
2-3-12- رویکرد صفت: وراثت شخصیت… 36
2-3-13- نظریه گوردون آلپورت… 38
2-3-14- نظریه ریموند کتل.. 40
2-3-15- نظریه هانس آیزنک…. 43
2-3-16- مدل پنج عاملی شخصیت… 48
2-3-17- ارتباط شخصیت با انگیزش و اهداف پیشرفت… 51
2-4- کمالگرایی.. 52
2-4-1- کمالگرایی از نگاه متقدمین روانشناسی.. 53
2-4-2- تعریفهای کمالگرایی.. 53
2-4-3- کمالگرایی بهنجار و نابهنجار. 54
2-4-4- الگوی سه بُعدی کمالگرایی.. 55
2-4-5- علتشناسی.. 56
2-4-6- رابطة كمالگرایی با هدفگرایی و انگیزهی پیشرفت… 57
2-4-7- ارتباط کمالگرایی با شخصیت… 58
2-5- رضایت تحصیلی.. 58
2-5-1- بهزیستی روانشناختی، روانشناسی مثبتنگر و رضایتمندی.. 58
2-5-2- مدل شش عاملی ریف در تبیین بهزیستی روانشناختی.. 59
2-5-3- مدل بهزیستی ذهنی داینر. 59
2-5-4- مفهوم رضایتمندی.. 60
2-5-5- مدل سه بعدی احساس خوشبختی(بهزیستی) ذهنی.. 60
2-5-6- رضایت تحصیلی و رضایت از زندگی.. 61
2-5-7- تعاریف رضایت از زندگی.. 61
2-5-8- دیدگاه عینی و فاعلی در بررسی کیفیت زندگی.. 62
2-5-9- تفاوت جنسیتی در رضایت از زندگی.. 63
2-5-10- تأثیر عوامل درونی و بیرونی بر رضایت از زندگی.. 63
2-5-11- تعاریف رضایت تحصیلی.. 63
2-5-12- عوامل فردی و محیطی مؤثر بر رضایت تحصیلی.. 64
2-5-13- مدل شناختی- اجتماعی در تبیین رضایت تحصیلی.. 64
2-5-14- ارتباط رضایت تحصیلی با پیشرفت تحصیلی و عملکرد. 66
2-6- مروی بر پژوهشهای مرتبط انجام شده در داخل و خارج کشور. 68
2-6-1- پژوهشهای انجام شده در داخل کشور. 68
2-6-2- پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور. 70
فصل سوم: روش شناسی پژوهش…. 74
3-1- مقدمه: 74
3-2- طرح پژوهش: 74
3-3- جامعه، نمونه، روش نمونهگیری و اجرا 74
3-4- ابزار پژوهش: 75
3-5- روش تجزیه و تحلیل دادهها 78
فصل چهارم: یافتههای پژوهش…. 80
4-1- مقدمه: 80
4-2- بخش اول: اطلاعات توصیفی.. 80
4-3- بخش دوم: اطلاعات استنباطی.. 81
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری… 87
5-1- بحث و نتیجه گیری: 87
5-2- محدودیت های پژوهش: 96
5-3- پیشنهادهای پژوهش: 96
فهرست منابع. 98
الف) منابع فارسی… 98
ب) منابع لاتین… 102
ضمیمه: نمونه پرسشنامهها 104
چکیده انگلیسی.. 108
چکیده فارسی
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهداف پیشرفت، کمال گرایی و شخصیت در پیشبینی رضایتتحصیلی دانشآموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. 330 نفر (159 پسر و 171 دختر) از دانشآموزان دختر و پسر پایههای سوم و چهارم (پیشدانشگاهی) مقطع متوسطه شهر ورامین با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شده و به سؤالات پرسشنامههای؛ سنجش جهتگیریهای هدفی میدگلی، مقیاس کمالگرایی هویت و فلت، پرسشنامه پنج عامل شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و خرده مقیاس رضایت از مدرسه هیوبنر پاسخ دادند. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی؛ برونگرایی، سازگاری، گشودگی، مسئولیتپذیری؛ اهداف تبحری و اهداف عملکردی و کمالگرایی خودمدار با رضایتتحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین روانرنجورخویی با رضایت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. در نتیجه تحلیل رگرسیون با روش گام به گام مشخص شد که متغیرهای؛ ویژگی شخصیتی گشودگی و اهداف تبحری به عنوان بهترین پیشبین برای رضایت تحصیلی عمل میکنند. یافتههای این پژوهش وجود ارتباط بین اهداف پیشرفت، کمالگرایی و ویژگیهای شخصیتی با رضایت تحصیلی را نشان داد. بنابراین می توان اهداف پیشرفت، کمالگرایی و ویژگیهای شخصیتی را به عنوان متغیرهای پیشبین و مؤثر در میزان خشنودی و رضایت از تحصیل دانش آموزان در نظر گرفت.
واژههای کلیدی: اهداف پیشرفت، شخصیت، کمالگرایی، رضایت تحصیلی، اهداف تبحری
1-1- مقدمه:
جوامع بشری در گذر تاریخ برای پاسخگویی به نیازهایشان چند نهاد عمده اجتماعی را پدید آوردهاند که در کنار اقتصاد، سیاست، دین و خانواده، آموزش نیز به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه به شمار می رود. کارکرد اصلی نهاد آموزش که رابطه تنگاتنگی با فرهنگ و سایر نهادهای اجتماعی دارد، ارائه دانش و مهارتهای لازم به افراد برای زیستن در جامعه و به عهده گرفتن نقشهای اجتماعی است(ربانی و ربیعی، 1390). نهاد آموزش در کشور ایران بزرگترین سازمان ها را در خود جای داده است. این نهاد یکی از نهادهای آغازین است که در هر جامعهی شناخته شده در طول تاریخ وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. هرچند ساختار نهاد آموزش در سایهی پیشرفتهای تکنولوژیک، ممکن است در طول زمان تغییر کند، ولی کارکرد آن همچنان انتقال فرهنگ، دانش، مهارتها و فنون به نسل بعدی است(قلی پور و پیران نژاد، 1386).
رضایتمندی در آموزش نه تنها می تواند به تعیین سطح لذت تجربه شده از سوی دانشآموز بپردازد، بلکه اثربخشی آموزشهای ارائه شده را نیز تعیین میکند. رضایتمندی تحت عنوان ادراک ارضای لذتبخش نیازها و خواستها تعریف شده است. به اعتقاد سو (2004) رضایتمندی یک داوری است که دانشآموزان بر مبنای ارزیابی اسناد عملکرد یک مبادلهی خاص انجام می دهند(سرتیون گارن و کرایریت، 2006؛ به نقل از نادی، محمدی و سیادت، 1388). مدرسه تأثیری عمیق بر زندگی نوجوان می گذارد و موقعیتی مرکزی در تعریف احساس کلی نوجوانی از اجتماع دارد. احساس تعلق و پیوند با مدرسه، به شماری از پیامدهای مثبت آموزش و روانشناختی از قبیل خود پنداره، مهارتهای اجتماعی، انگیزش، موفقیت و پیشرفت تحصیلی مربوط است. موفقیت تحصیلی، انگیزشهای دانشآموز و اتمام دوره تحصیلی با موفقیت نیز می تواند به عنوان پیامد مثبت احساس تعلق و پیوند با مدرسه محسوب شود(پشت مشهدی، احمدآبادی، پناهی، محمدی و رفیعی، 1389).
انگیزه و رضایت باعث بر انگیخته شدن علاقه و تمایل بیشتر به جستجو و کنجکاوی، کشف ایدههای نوین و گسترش باور و اندیشه و عمل می گردد. (حسام و ثناگو، 1391) عوامل فردی و محیطی میتواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانشآموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی[1] با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفهای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، 1390).
در رابطه با انگیزش فراگیران، جهتگیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهشها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص میکند، تعریف میشود(پنتریچ[2]، 2003).
از سوی دیگر کمالگرایی[3] به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانشآموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژهای، 1391).
متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیشبینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت[4] است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث میشوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم دربارهی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمیآید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلالها و نابسامانیهای شخصیتی نیز میتواند به کمک فرد بیاید(سروقد،برزگر و بلاغی، 1390).
1-2- بیان مساله
آموزش زیربنای اصلی پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی در جهان امروزی محسوب میشود. تمدنی که بشر امروزی به وجود آن افتخار میکند، در حقیقت نتیجه انباشت تجربهها و انتقال آن از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر است و کشوری که نتوانسته باشد ویژگیهای لازم یک جامعه علمی را به دست آورد، علت اصلی را باید در نظام آموزشی خویش جستجو کند و با رفع موانع و مشکلات موجود در جامعه به طور قطع، خواهد توانست به پیشرفتهای فراوان در همهی زمینه ها دست یابد(ترکمان و عابدی، 1388). جوامع دانشمحور با برخورداری از انسانهای فرهیخته و با معلومات، بیش از سایر جوامع، برنامه پذیرترند(ربانی و ربیعی، 1390). هر نظام آموزش و پرورشی در بُعد پرورشی وظیفهی هدایت رشد همه جانبهی شخصیت پرورش یابندگان خود را در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان و در بعد آموزش، وظیفهی تسهیل یادگیری، طی تدبیری از پیش طرح ریزی شده را به عهده دارد(نادی و همکاران، 1388).
آموزش مستلزم فعالیت متقابل دو نفر(یاددهنده و یادگیرنده) است. مدرسه و کلاس درس محیط و زمینهای است که این تعامل در آنجا شکل میگیرد. در این میان محیط فیزیکی و اجتماعی و روانی کلاس در این تعامل مؤثرند. از طرف دیگر ویژگیهای فردی، محتوای دروس و عوامل مربوط به معلم همه و همه به نوعی بر آموزش و یادگیری کلاس اثر میگذارد(نادی و همکاران، 1388). دانشآموزان برای رفتارهای مربوط به تحصیل و رسیدن به پیشرفت تحصیلی، اهدافی را برای خود در نظر میگیرندکه سبک ویژهی آنها در برخورد با مسائل تحصیلی را نشان می دهد. این تفاوت در اهداف پیشرفت دانشآموزان تابع عوامل گوناگونی است، اما چگونه می توان علل و عوامل این تفاوت را تبیین نمود؟ به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، تفاوت در اهداف پیشرفت تنها تحت تأثیر [امور] آموزشی و تربیتی نیست؛ بلکه مبتنی بر ویژگیهای روانی، شخصیتی و تفاوتهایی است که در باور دانشآموزان نسبت به خود وجود دارد. مطابق با دیدگاههای شناختی- اجتماعی و با توجه به بعد انگیزشی در تبیین رویکردهای متفاوت دانشآموزان به امور تحصیلی، دو متغیر مرتبط با اهداف پیشرفت دانشآموزان، خودکارآمدی تحصیلی و ویژگی شخصیتی کمالگرایی در آنان میباشد(داوری و همکاران، 1391).
در سالهای اخیر پژوهشهایی هر چند اندک در مورد ارتباط رضایت تحصیلی با متغیر هایی چون پیشرفت یا افتتحصیلی، انتخاب رشته، تنیدگی تحصیلی، سبکهای مقابله، هوش هیجانی و … انجام شده که در آنها به وجود ارتباط بین این متغیر با ویژگیهای شخصیتی، تفاوتهای فردی و عوامل محیطی و روانی و … اشاراتی شده است لیکن در کمتر تحقیقی موضوع میزان اثر اهدافپیشرفت، کمالگرایی و شخصیت به عنوان متغیرهای پیشبین در مورد رضایتتحصیلی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین متغیرهای اهداف پیشرفت،
متوسط شهرتهران در سال تحصیلی 93-92
استاد راهنما :
دکتر مهدی دوایی
استاد مشاور :
دکتر معصومه صمدی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مقدمه
امروزه ماهیت شگفت آور تغییرات و تحولات به گونهای پیوسته بر پیچیدگی و مخاطرات شرایط زندگی افراد میافزاید و احساس ناامنی، عدم اعتماد و ناکامی … آدمی را وادار به استمداد از سایرین میکند تا تعادل و یکپارچگی شخصیت متزلزل نگردد. در واقع بهرهگیری از هدایت بهینه و فرهنگ غنی، دستیابی به تجارب و تدابیر و مطالعات جامع به پالایش روانی و عاطفی و جسمی افراد به ویژه نوجوانان در مصونیت از آسیبها کمک میکند.
پیشرفت و تحولات چند دهه اخیر در فن آوریهای آموزش و نحوه تعلیم مهارتهای زندگی در مؤسسات آموزشی از جمله مدارس و گسترش علوم ، افقهای نوینی را بر همگان گشوده است و با توجه به روند شتاب آلود و تصاعدی پیشرفت این سوال مطرح میگردد که سازمانها و نهادهای اجتماعی، آموزشی، پرورشی و فرهنگی چگونه و با چه شیوههایی میخواهند جمعیت نوجوان کشور رابا انتقال دستاوردهای فنی و آگاهیهای علمی خود و جامعه جهانی برای مشارکت فعال و اداره امور و احترام به قوانین و ضوابط مختلف آماده سازند حرکت پر شتاب دانش بشری و فناوریهای اخیر سبب شد که مناسبترین افراد برای شاخههای مختلف تحصیلی ـ شغلی جستجو و جایگزین شوند. در این تحول آموزش و پرورش افراد با درنظر داشتن استعدادها و توانمندیهای آنان به عنوان موضوع اصلی قلمداد شده و پدیده سنجش استعدادهای تحصیلی ـ شغلی (که شاید به شکل ابتدایی، طی جنگهای اول و دوم آغاز شده بود)به صورت عاملی غیرقابل انکار در مسیر راهنمایی افراد، شناخته شد. بنابراین متوجه میشویم که عصر حاضر تقریباً پیشبینی نیست چرا که رقیبان متعددی که ساخته و پرداخته تکنولوژی هستند قدرت انتخابگری افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهند و یقیناً آموزش و پرورش سنتی و منفعل نمیتواند پاسخگوی نیازها و تسهیل کننده فعالیت آموزش در کشور باشد. اگر فرآیند تعلیم و تربیت یک مفهوم تقلیدی یا تلقینی محسوب شود، کسب معلومات از پیش مشخص شده هدف آموزش و پرورش است که با مفهوم تعقلی و ادراکی متفاوت است لذا بهره گیری از آموزشهای دموکراتیک و تجارب مربیان و بهره مندی از نظرات مشاوران و راهنمایان میتواند گامهای موثری برای نسل حاضر و آینده فراهم سازد.
ناهماهنگیهای شغلی با رشته تحصیلی در جامعه کنونی و افت تحصیلی و احیاناً ترک تحصیل در دوره متوسطه ناشی از فقدان یک مکانیزم مشاورهای موفق در آموزش و پرورش ماست. در اینجا بد نیست اشارهای به یکی از مقالات جان استورات شود:
«با آن که هزاران شغل در بازار وجود دارد اما دانش آموزان تنها از آنچه میبینند آگاه میشوند همانند پزشکی، معلمی، پرستاری و .. و رشتههایی که پیش بینی میشود رشد بالایی داشته باشند معمولاً توسط دانش آموزان مورد سئوال قرار نمیگیرد و این ناتوانی در تصمیم گیری حرفهای مؤثر که عدم رضایت شخصی را به دنبال خواهد داشت نگران کننده است.
طرح ریزی شغلی به طور
فزایندهای در مدارس مورد نیاز است تا جوانان و نوجوانان بتوانند وضعیت موجود را با خود هماهنگ سازند در فرآیند تصمیم گیری و انتخاب شغل اطلاعات، بخش مهمی از کار است و بدون اطلاعات صحیح افراد غالباً در انتخاب ریسک میکنند و ناتوانی در تصمیم گیری به حرکت کند و صرف انرژی و هزینه و سرمایه بسیار از لحاظ اقتصادی و اجتماعی منجر میشود.» (استوارت[1] 2005 ؛ 10).
بیان مسأله
یکی ازاهداف مهم آموزش و پرورش خدمات یاری رسانی به دانش آموزان است نمونه بارز این خدمت را میتوان درامر مشاوره و راهنمایی تحصیلی در زمینه انتخاب رشته تحصیلی متناسب با حرفه مورد انتظار دانست و هدف اصلی آن فراهم نمودن بستری مطلوب است تا نقاط قوت و ضعف افراد شناسایی شده و با تصویری روشن از ویژگیها و صفات خود و نیازهای جامعه اقدام به انتخاب رشته مطلوب نمود. همان طور که استرنبرگ[2] بیان کرده است توجه به قابلیتهای شناختی افراد در قالب مفهوم کلی بهره هوشی نیز نمیتواند به تنهایی تفاوتهای فردی در استعداد و قابلیتهای مختلف دانش آموزان و به تبع آن موفقیتهای تحصیلی آنان را در رشتههای مختلف نمایان سازد بلکه استفاده از تجارب و انطباق میزان استعداد و توانایی واقعی افراد با رشته تحصیلی مورد علاقه، آینده بهتری را برای افراد رقم میزند. (استرنبرگ 2007: 80) اما میبینیم که گسترش علوم و تکنولوژی و تولد رشتههای جدید در جامعه نوجوانان و سرمایههای اصلی کشور را در امر انتخاب رشته تحصیلی مناسب با حرفه مورد انتظار را با مشکل مواجه نموده است. دراین راستا شناسایی نیازها و امکانات محیط جهت اخذ تصمیمات اصولی و منطقی ضروری به نظر میرسد بدیهی است با توجه به دوران بحرانی بلوغ و نوجوانی، این مشکلات دو چندان خواهد شد. کیامنش نیز درسال 1382 بیان نمود که در بررسیهای انجام شده توسط آموزش و پرورش حدود 60 درصد دانش آموزان دختر و 50 درصد دانش آموزان پسر، مشاور را به عنوان منجی جهت هدایت تحصیلی پذیرفتهاند و در زمینه انتخاب رشته تحصیلی از او کمک میگیرند و باید مشخص شود که به طور کلی هدایت تحصیلی در عمل با چه مسائل و مشکلاتی روبروست. این فرآیند به علل گوناگون از جمله عدم مشارکت کارکنان مدرسه، نبودن ابزار و وسایل سنجش دقیق، کمبود کادر آموزشی متخصص در رشته مشاوره و … نتوانسته است به اهداف از پیش تعیین شده خود نائل شود. (شفیع آبادی، 1387 : 33)
نظر به این که هدف از تحصیل دانش آموزان ایجاد توانایی در پاسخگویی به نیازهای علمی و کاربردی جامعه است و از آنجا که ادامه هر یک از شاخههای تحصیلی زمانی میتواند در راستای تأمین نیازهای جامعه قرار گیرد که متناسب با توانمندی و استعداد افراد باشد لذا نیاز جامعه و بازار کار مستلزم اثربخش بودن عملکرد مشاوران در ایجاد موفقیت متناسب با تحصیل دانش آموزان
فهرست مطالب
چکیده: 1
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1-مقدمه. 3
1-2-بیان مسئله. 6
1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش… 9
1-4-اهداف پژوهش… 10
1-5-فرضیه ها ی پژوهش… 10
1-6-تعاریف نظری.. 11
1-7-تعاریف عملیاتی.. 12
فصل دوم: پیشینه پژوهش
2-1-كیفیت زندگی.. 14
2-2-تاریخچه مطالعات کیفیت زندگی.. 16
2-3-کیفیت زندگی وحوزه های مربوطه. 18
2-4-كیفیت زندگی، سلامتی و سلامت فكری.. 22
2-5-كیفیت زندگی و رضایت از زندگی.. 23
2-6-كیفیت زندگی و روشهای كنترل استرس… 23
2-7-كیفیت زندگی و شخصیت فرد (یا خصوصیات فردی) 24
2-8-رضایت از زندگی و سلامت روانی.. 26
2-9-کیفیت زندگی و پیشرفت اقتصادی.. 27
2-10-شاخص های کیفیت زندگی.. 30
2-11-خودکارآمدی.. 31
2-12-مؤلفههای خودکارآمدی.. 34
2-13-فرآیندهای فعال شونده مرتبط با کارآمدی.. 36
2-14-تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی.. 37
2-15-پیشینه تحقیق. 39
2-15-1-پیشینه تحقیقات داخلی خودکارآمدی و كیفیت زندگی.. 39
2-15-2-پیشینه تحقیقات خارجی خودکارآمدی و كیفیت زندگی.. 41
فصل سوم: روش پژوهش
3-1-طرح پژوهش… 44
3-2-متغیرهای پژوهش… 44
3-3-جامعه آماری.. 44
3-4حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 44
3-5-ابزار های پژوهش… 44
3-6-شیوه اجرای پژوهش… 47
3-7-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 47
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1-یافته های جمعیت شناختی.. 49
4-2-یافته های توصیفی.. 51
4-3-یافته های استباطی.. 52
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5-1-بحث و نتیجه گیری.. 58
5-2-نتیجه گیری.. 63
5-3-محدودیت های پژوهش : 63
5-4-پیشنهادات.. 63
5-4-1-پیشنهاد ات پژوهشی.. 63
5-4-2-پیشنهادات کاربردی.. 64
منابع. 66
پیوست 1. 69
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کیفیت زندگی و خود کار آمدی هیجانی،اجتماعی و تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر در شهر نورآباد انجام شد.
این پژوهش از نوع پژوهش های علی – مقایسه ای می باشد . نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند .
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه 36 سئوالی (36-sf) و مقیاس خود کار آمدی نو جوانان با مقیاس پنج درجه (خیلی بد تا خیلی خوب ) استفاده شد داده های حاصل از پرسشنامه پژوهش با استفاده ازآزمون تحلیل واریانس چند متغیری (Manova) و نرم افزار SPSS و به کمک روش های آماری مورد تحلیل قرار گرفت .
شواهد نتایج حاصل از این مقایسه کیفیت زندگی و خود کار آمدی، هیجانی اجتماعی و تحصیلی نشان می دهد که به طور کلی افرادی که رضایت بالا تری از زندگی دارند از سبک های مقابله ای موثرتر و مناسب تر استفاده می کنند، عواطف و احساسات مثبت عمیق تری را تجربه می کنند و از سلامت عمومی بالاتری برخوردارند ، عدم رضایت از زندگی با وضعیت سلامتی ضعیف تر، علائم افسردگی ، مشکلات شخصی ، رفتارهای نا مناسب بهداشتی و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است .
واژه های کلیدی : کیفیت زندگی، خود کار آمدی هیجانی، اجتماعی، تحصیلی
1-1-مقدمه
توجه به”منایع انسانی”پدیدهای است که در دو دهه اخیر توسعه فراوان یافته است.بگونهای که پارادایمها و چارچوبهای فکری جدید و دگرگونیهای عمیقی که در حوزه و عرصه منابع انسانی پدید آمده، راه را برای بهرهگیری بیشتر از توان و تخصص افراد و سازمانها هموار کرده است(ابوالقاسمی، 1383). سازمانهای عصر حاضر با نگاه راهبردی به منابع انسانی آن را به عنوان دارایی هوشمند و ارزشمند در نظر دارند و بیش از پیش به ارتقاء”کیفیت زندگی1” افراد توجه دارند. بهبود کیفیتزندگی کاری افراد،مستلزم اهتمام مدیریت سازمان به تدوین سیاستهای حمایتگرایانه از منابع انسانی است.بر این اساس؛ استفاده مطلوب از منابع انسانی متکی به تدوین استراتژیهای منابع انسانی و اقداماتی است که برای صیانت جسم، روح و حفظ کرامت انسانی افرادضروری است.در این راستا؛اقداماتی که شامل امکانات رفاهی، درمانی، امنیتشغلی، طراحیشغلی، اهمیت شغلی، توسعه و پیشرفت شغلی، آموزش و بهسازی و مواردی از این قبیل می باشد، مجموعاً تحت عنوان کیفیتزندگی در نظر گرفته می شود. کیفیت زندگی که به عنوان یکی از رویکرد های بهبود عملکرد و از جمله عناصر مهم و کلیدی«فرهنگتعالی»به شمار میرود، رویکردی است که موجب همسویی افرادو سازمان میشود( ویلکرسون، وندنبرگ، 2000؛ ابوالقاسمی، 1383).
به عبارت دیگر؛کیفیت زندگی،بعنوان موضوع سلامتی انسان از بدو پیدایش بشر و در طی قرون متمادی مطرح بوده است و هر جا سخنی از آن به میان آمده عمدتاً بعد جسمانی آن در نظر بوده است و کمتر به ابعاد سلامت روانی آن اشاره شده است. سازمان بهداشت جهانی در سال 1990 ضمن تاکید به مسئولان کشورها در راستای تامین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی جامعه همواره به این مطلب اشاره دارد که هیچ یک از این سه بعد به دیگری برتری ندارد(قنبری، 1385).اصطلاح کیفیت زندگی به طور معمول به حوزه های متعددی در زندگی فرد، ورای سنجش ساده نشانهها یا آسیبشناسی عضوی اشاره میکند. این حوزهها شامل زمینههایی از شادکامی فردی، ایفای نقش و وضعیت سلامتی است. حوزه اول؛ مواردی مثل ارتباط های رضایتبخش حمایتکننده، کارایی شبکه اجتماعی و رهایی از نا امیدی را شامل میشود.در حوزه دوم؛ مواردی مثل سازگاری شغلی، انجام تعهدات در خانواده و اوقات فراغت را در بر می گیرد. حوزه سوم؛ وضعیت سلامتی است که بر اساس محدودیتهای ایجاد شده در عملکرد فیزیکی و روانی مورد بررسی قرار میگیرد.کیفیت زندگی ارتباط گستردهای با موارد احساسی فرد و بهداشت روانی دارد، به بیان حالات درمان افراد و بیان تغییرات و تواناییهای افراد و حالات رضایتمندی افراد از عملکرد های چندگانه تاثیرات زندگی می پردازد(کات، هریسون[1]، 1993؛ نقل از قنبری، 1385).گاهی اوقات کیفیت زندگی معادل رضایت از زندگی افراد تعریف می شود و شامل طیف وسیعی از رضایت افراد از کلیه مسائل زندگی خود می باشد(فلس و پری[2]، 1996؛ نقل از قنبری، 1385).بررسی رضایت افراد از زندگی خود و کیفیت زندگی می تواند فاکتورهای سودمندی درباره مولفه های زندگی ارائه دهد(ارای، 1996).
دراین راستا؛در هر نظام تعلیم و تربیت میزان عملکرد تحصیلی دانشجویان و عوامل مرتبط با آن یکی از شاخصهای موفقیت در فعالیتهای علمی است. ارزشیابی مداوم و مستمر عملکرد تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان در طول تحصیل و بررسی عوامل مرتبط با آن یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بهبود کیفیت نظام آموزشی می باشد. توجه به این امر چیزی است که در تمام دنیا در رأس برنامه های توسعه آموزشی مدنظر قرار می گیرد (لیندمن و دوک[3]، 2001). همچنین از جمله مهمترین نگرانی های معلمان، استادان، مسئولان آموزش و خانواده ها، پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از افت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان است (لوگان، ترجمه رضوی شجاع، 1374). در ایران، این امر از مهمترین مشکلات کنونی نظام آموزشی است و هرساله ده ها میلیارد ریال از بودجه کشور را هدر میدهد و نیروهای بالقوه و سرمایه های جامعه (نیروی انسانی) بی ثمر می مانند. بنابراین، توجه به عوامل مرتبط با تحصیل دانشآموزان، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از جمله عوامل روانشناختی مهم که باید در دانشآموزان و نوجوانان مورد توجه قرار گیرد، خودکارآمدی است. نوجوانان و جوانان به دلیل دوره خاص رشد خود ناچارند با رویدادهای انتقالی بسیاری از نظر زیست شناختی، تحصیلی و اجتماعی روبرو شوند.آنان میبایست راه حلهایی برای حل مشکلات و مقابله با آنها بیابند. موفقیت آنان در چالشهای بیشمار این دوره رشد، با خودکارآمدی آنان ارتباط دارد. دانش آموزان نوجوانی که باور ضعیفی به کارآمدی خود دارند، منفعلانه تحت تأثیر این فشارها قرار می گیرند (ریچاردسون[4]، 1999). نتایج پژوهشی حاکی است که بالا رفتن سطح خودکارآمدی باعث افزایش انگیزش تحصیلی میشود (گلاور و برونتینگ[5]، ترجمة علینقی خرازی، ۱۳۸۳).
با توجه به موارد گفته شده پژوهش حاضر درصدد آن است که به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا بین کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1-2-بیان مسئله
یکی از اهداف و وظایف مهم آموزش و پرورش ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد و تربیت انسانهای سالم، کارآمد و مسئول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی است. از آنجایی