سیستم مدیریت فرایند کسبوکار
یک سیستم نرمافزار عمومی است که با طراحی و مدلسازی شفاف فرایندها برای توانمندسازی و مدیریت عملیاتی فرآیندهای کسبوکار به وجود آمده است [۱۶]. سیستم مدیریت فرایند کسبوکار، بستری را فراهم میآورد تا بهوسیلهی آن انجام رویههای سازمانی و گردش کار سازمان، بر اساس فرآیندها، به صورت کاملاً نظاممند و خودکار درآید. درواقع سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار، مجموعه ای از نرمافزارهای کاربردی میباشد که قادر به مدلسازی، اجرا، نظارت فنی و عملیاتی (به نمایندگی کاربران) در فرآیندهای کسبوکار است و اجرای قواعد کسبوکار را بر اساس ادغام و قابلیتهای سیستمهای اطلاعاتی موجود و سیستمهای اطلاعاتی جدید برعهده دارد و داده ها را از طریق خدمات، هماهنگ و یکپارچه می کند[۳۳].
با بهره گرفتن از این سیستم، مدیران و برنامه ریزان سازمانی میتوانند فرایندهای اجرایی سازمان را مطابق نظر خود تعریف نموده و در هر زمان تغییر دهند. مسئولان اجرای فرآیندها در مورد نحوه اجرای فرآیندهای تحت مسئولیت خود، اطلاعات کامل و بهروز را دریافت نموده و در هر لحظه میتوانند بر روند اجرای هر یک از فرآیندها تأثیر گذارند. مدیران سازمان، نظارت دقیقی بر روند اجرای روال های جاری در سازمان خود داشته و گزارشهای آماری ارائه شده توسط این سیستم، اطلاعات با ارزشی را در جهت بازمهندسی فرایندهای کاری و تجاری سازمان و بهبود روشها در اختیار میگذارند [۱].
هر فرایند کسبوکار یک سیستم اجتماعی- فنی است که توسط انسان و ماشین مدیریت می شود. ولی BPMSها سیستمهایی کاملاً فنی هستند [۱۱].BPMS ها برنامههایی سیستمساز هستند؛ درواقع بدون نیاز به برنامهنویس و استفاده از کدهای وقتگیر برنامهنویسی (روشهای سنتی برنامه نویسی)، این امکان را برای کاربر ایجاد می کند که سیستم یا برنامه کاربردی را با مکانیزه کردن فرآیندها دریافت نماید [۱۷]. رویکرد BPMS براساس مطلوبیت تدریجی میباشد. بهعبارتی، اگر فرآیندهای وضع موجود در سطح ۳۰ هستند با مهندسی مجدد به ۱۰۰ رسانده نمیشوند؛ بلکه، با بهره گرفتن از BPMSو اجرای فرآیندها در سطح سازمان میتوان به گلوگاهها و نقاط بهبود دست یافت. با این رویکرد وجه افتراق BPMS با معماری سازمانی و مهندسی مجدد مشخص می شود.

در پایان سال ۲۰۰۶، درآمد نرمافزارهای بازارBPMS نزدیک به ۷/۱ میلیارد دلار آمریکا در سال رسید که مبین ویژگیهای جریان اصلی بازار نرمافزار بود. بازارBPMS همچنین، دومین میانافزار )یک نوع نرم افزار یکپارچه) سریعاً در حال رشد دربخش بندی بازار میباشد. تحقیقات گارتنر تخمین میزند که بازار BPMS بیش از ۲۴ درصد نرخ رشد مرکب سالانه داشته باشد [۲۱،۳۴].
۲-۶-۱- سیستمهای مناسب برای مدیریت فرایند کسبوکار دارای ویژگیهای زیر میباشند [۱۱]:
۲-۶-۲- اهداف اصلی در استفاده از : BPMS
دستیابی به این اهداف بدون وجود یک مدل، غیر ممکن است. مدلهای قابل اجرا، BPMS را قادر میسازند که تغییرات اتوماتیکی را در فرآیندهای کسبوکار در حوزه محدود خود، شامل قوانین تصمیم گیری، اولویتهای کنترل نشانه های تغییر و توانایی تشخیص الگوها، ایجاد کند [۱۱].
مدیریت فرایند کسبوکار دو رکن اساسی دارد [۵]:
در حال حاضر دیدگاه های متنوع دیگری در ارتباط با تحقق فرایندمحوری، در سازمانها وجود دارند که از آنها میتوان به BPR وBPI اشاره کرد. اما مزیت اصلی BPM نسبت به سایر دیدگاه ها این است که در ابتدا لازم نیست فرآیندهای کسبوکار سازمان بهینه گردند، بلکه میتوان وضعیت موجود را مدل کرد و بعد با بهره گرفتن از مکانیزم هایی که این دیدگاه در اختیار میگذارد، فرآیندها را بهبود بخشید و آنها را بهینهتر ساخت.
۲-۷-۱- مهندسی مجدد فرایند کسبوکار
سازمانها برای ماندگاری در کسبوکار جهان امروز، باید به شکل یک تیم کار کنند و وظایف خود را با شناخت کامل از فرآیندهای میان واحدی به صورت مناسب یکپارچه سازند. مهندسی مجدد در واقع، به وجود آورندهی مزیت رقابتی ماندگار است و بهبودهای اساسی در سازمان ایجاد می کند. تعریفی که همر و چامپی[۳] از مهندسی مجدد فرایند کسبوکار بیان می کنند، این است که مهندسی مجدد، تفکر اصولی و طراحی مجدد بنیادین فرآیندهای کسبوکار برای دستیابی به بهبودهای بنیادین در شاخص های اصلی عملکرد نظیر هزینه، کیفیت، خدمات و سرعت است [۳۵].
مهندسی مجدد طراحی دوباره و ریشهای فرآیندهای کسبوکار یک شرکت است. مهندسی مجدد نقش عظیمی برای افزایش بهرهوری از طریق کاهش زمان فرایند، کاهش هزینه، بهبود کیفیت و رضایت مشتری دارد و اغلب، این امر به یک تغییر بنیادی در سازمان نیاز دارد. در واقع دیدگاه مهندسی مجدد فرایند کسبوکار، یک دیدگاه افراطی جهت بهبود وضعیت سازمان میباشد که با رویکردی بالا به پایین در سطح کل سازمان پیادهسازی می شود. این تکنیک با ریسک بسیار بالایی با هدف کاهش هزینه انجام می شود [۱۵].
۲-۷-۲- بهبود فرایند کسبوکار[۴]:
BPI، رویکردی نظاممند است که هدف آن، کمک به سازمانهاست، تا بتوانند تغییراتی چشمگیر در زمینه چگونگی انجام کسبوکار، از طریق تعریف مجدد اهداف استراتژیک، همراستاسازی فرآیندها با این اهداف و تعیین روندهای بازار و بهینهسازی خدماتی که برای مشتریان یا ذینفعان ارائه می شود، ایجاد کنند. اصول متعددی در پس بهبود فرایند کسبوکار وجود دارد که چند مورد از آنها در ادامه آورده شده است:
باید در نظر داشت که تغییرات باید به طور مستمر اعمال شوند. حتی سیستمهایی که به بهترین نحو مدیریت میشوند هم، ممکن است به مرور زمان با خطا مواجه شوند. فرایند نوآوری باید همیشه در رأس لیست اولویت های یک کسبوکار باشد.
۲-۷-۳- تفاوت BPM و :BPR
سیستمهایBPM وBPR در سازمان نقشهای یکسانی ندارند؛ چراکهBPR خواستار نابودی رادیکال فرآیندهای کسبوکار موجود است وBPM از فرایندهای موجود با برنامه ریزی عملی، تکرار شونده و افزایشی به وضع مطلوب میرسد [۳۴].
[۱] Business Process Reengineering
[۲] Business Process Improvement
[۳] Hammer & Champy
[۴] Business Process Improvement
سیستم مدیریت گردش کاری:
سیستم مدیریت گردش کار، سیستمی تعریف می شود که اجرای گردش کار را تعریف، ایجاد و مدیریت می کند و با بهره گرفتن از یک نرمافزار و یک یا چند موتور گردش کار، قادر به تعریف و تفسیر فرآیندها و تعامل با کاربران در گردش کار میباشد و در صورت نیاز، با بهره گرفتن از فنآوری اطلاعات ابزارها و برنامه های کاربردی را فراخوانی می کند [۱۶].
۲-۸-۱- معایب سیستم WFM
۲-۸-۲- تفاوت BPM و WfM
BPMSها توسعه داده شده و تکامل یافته WFMها هستند، چراکه در سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار، محدودیتهای سیستمهای مدیریت گردش کار برطرف شده و راه حلهایی برای هرکدام از محدودیتها در نظر گرفته شده است. به زبان ساده میتوان چنین گفت که BPMS نهتنها تمام امکانات و قابلیتهای موجود در WFMS از قبیل ایجاد فرم، تعیین قوانین ساده و ثابت برای گردش فرمهای ایجاد شده و … را پوشش میدهد، بلکه دارای امکانات و قابلیتهای بسیار قدرتمندتری نیز میباشد که از آن میتوان به قابلیت یکپارچهسازی قوی نرمافزار، توسعه نرمافزار، تجزیهوتحلیل روند و شبیهسازی غنیتر فرایند و مدل سازی، مدیریت و به روزرسانی نسخههای جدید، پشتیبانی از قواعد کاری پیچیده و… است [۱۱،۳۶].
محققان از دو دیدگاه، تفاوت سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار و سیستمهای مدیریت گردش کار را بررسی می کنند. دیدگاه اول بنابر تحقیقاتی که توسط شرکت گارتنر انجام شده است، بیان می کند کهBPM به عنوان یک نظام مدیریت فرآیندگرا در نظر گرفته می شود و رویکردی فرآیندی به فعالیتهای سازمان دارد و در تلاش است فعالیتهایی از سازمان که در تعریف فرایند میگنجند را پوشش دهد، در حالیکهWFM به عنوان یک تکنولوژی معرفی می شود که از آن سیستم پشتیبانی می کند. دیدگاه دیگر که از سوی محققانی از جمله آلست[۱] و همکاران بیان می شود این است که WFM زیرمجموعه ای از BPMتعریف می شود و در واقع یک مرحله از چرخهی حیات BPM میباشد ویک نقش مهم و بحرانی در مدیریت سیستمهای فرایند کسبوکار بازی می کند. از بارزترین کمبودهای WFM تشخیص خطاها و تجزیهوتحلیل فرایندها است [۱۵،۳۴،۳۷].
بنابراین میتوان BPMS را به عنوان نسل بعد ازWFMS در نظر گرفت. به وجود آمدن قابلیتهای جدید در سیستمهای BPMS در سازمان، قدرت بهبود مستمر را ایجاد می کند که اساسیترین تفاوت را با سیستمهای سنتی و غیر انعطافپذیر WFMS، سبب می شود.
[۱] Wil van der Aalst
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش و ساختار پایان نامه………………………………………………………….. ۱
۱-۱ مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………..۲
۱-۲ تعریف موضوع و مسئله اصلی تحقیق.. ۳
۱-۳ اهداف اساسی پژوهش… ۶
۱-۴ اهمیت موضوع. ۷
۱-۵ روش بررسی و مطالعه. ۹
۱-۶ روش های تجزیه و تحلیل و اولویت بندی گزینه ها ۱۰
۱-۶-۱ماتریس ارزیابی عوامل داخلی IFE ۱۰
۱-۶-۲ ماتریس ارزیابی عوامل خارجی EFE ۱۰
۱-۷ تجزیه و تحلیل SWOT. 11
۱-۸ کارت امتیازات متوازن. ۱۱
۱-۹ اولویت بندی استراتژی ها با بهره گرفتن از فرایند تحلیل شبکه ای.. ۱۱
۱-۱۰ پرسش های پژوهش… ۱۱
۱-۱۱ فرضیات مسئله. ۱۲
۱-۱۲ جاﻣﻌﺔ آﻣﺎری و ﺗﻌﺪاد ﻧﻤﻮﻧﻪ. ۱۲
۱-۱۳ واژگان کلیدی.. ۱۳
فصل دوم : مروری بر ادبیات موضوع ۱۴
۲-۱ مقدمه …………………………………………………………………………………………………………….. ۱۵
۲-۲ مدیریت دانش… ۱۶
۲-۲-۱ تاریخچه مدیریت دانش… ۱۶
۲-۲-۲ سیر تحول مدیریت دانش… ۱۷
۲-۲-۳ تعاریف مدیریت دانش… ۱۸
۲-۲-۴ چرخه مدیریت دانش… ۲۰
۲-۲-۵ ویژگیهای مدیریت دانش… ۲۱
۲-۲-۶ نظریه های مدیریت دانش… ۲۱
۲-۲-۷ دیدگاه های مدیریت دانش… ۲۲
۲-۲-۸ مزایای مدیریت دانش… ۲۳
۲-۳ مدیریت دانش و مدیریت استراتژیک… ۲۴
۲-۴ مدیریت استراتژیک… ۲۵
۲-۵ پیشینه تحقیق.. ۲۶
فصل سوم : روش پژوهش ………………………………………………………………………………………….۲۹
۳-۱ مقدمه……………. ۳۰
۳-۲ فرایند برنامه ریزی استراتژیک… ۳۰
۳-۲-۱ تدوین ارکان جهت ساز. ۳۱
۳-۲-۱-۱ بیانیه های ماموریت.. ۳۲
۳-۲-۱-۲ چشم انداز. ۳۳
۳-۲-۱-۳ ارزش ها، بایدها و نبایدها ۳۳
۳-۲-۲ شناخت و تحلیل محیط داخلی/ خارجی.. ۳۴
۳-۲-۲-۱ فرایند شناسایی عوامل داخلی و خارجی سازمان. ۳۵
۳-۲-۲-۲ ارزیابی محیط بیرونی.. ۳۶
۳-۲-۲-۳ ارزیابی محیط درونی سازمان. ۳۸
۳-۲-۳ تدوین و طراحی استراتژی.. ۴۰
۳-۲-۳-۱ مدل تحلیل SWOT.. 40
۳-۲-۴ کارت امتیازات متوازن. ۴۳
۳-۲-۴-۱ مراحل پیاده سازیBSC.. 44
۳-۲-۵ترکیب تحلیل SWOT با کارت امتیازات متوازن BSC. 45
۳-۳ اولویت بندی استراتژی ها ۴۵
۳-۳-۱ نظریه تصمیم گیری.. ۴۶
۳-۳-۲ تعریف تصمیم گیری.. ۴۷
۳-۳-۲-۱ تصمیم گیری با معیارهای چند گانه. ۴۷
۳-۳-۲-۲ مدلهای تصمیم گیری چند هدفه. ۴۷
۳-۳-۲-۳ مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه. ۴۷
۳-۴ مقدمه ای بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی و شبکه ای.. ۴۸
۳-۵ فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) 51
۳-۵-۱ رویکرد گام به گام روش فرایند تحلیل شبکه ای.. ۵۱
۳-۵-۱-۱ محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی و شبکه. ۵۵
۳-۵-۱-۱-۱ روش بردار ویژه ۵۶
۳-۵-۱-۱-۱-۱ محاسبه وزن ها در روش بردار ویژه ۵۶
۳-۵-۱-۲ محاسبه نرخ ناسازگاری.. ۵۷
۳-۵-۱-۳ شاخص ناسازگاری تصادفی.. ۵۸
۳-۶ تلفیق فرایند تحلیل شبکه ای و تحلیل SWOT. 59
۳-۷ الگوریتم پیشنهادی ANP برای اولویت بندی استراتژی های ماتریس SWOT.. 60
۳-۸ روش گرد آوری اطلاعات.. ۶۱
۳-۸-۱ روایی ابزار جمع آوری داده ها ۶۱
۳-۸-۲ پایایی ابزار جمع آوری داده ها ۶۳
۳-۸-۲-۱ ضریب آلفای کرونباخ.. ۶۴
۳-۹ فرایند کلی تحقیق.. ۶۵
فصل چهارم: محاسبات و یافته های تحقیق.. ۶۸
۴-۱ مقدمه ………….. ۶۹
۴-۲ معرفی سازمان. ۶۹
۴-۲-۱ چشم انداز سازمان. ۷۰
۴-۲-۲ ارزش ها ی سازمان. ۷۰
۴-۳ تحلیل محیط داخلی شرکت سبلان تهویه. ۷۰
۴-۳-۱ فرایند شناسایی نقاط قوت و ضعف… ۷۰
۴-۳-۲ ارزیابی وضعیت محیط داخلی سازمان. ۷۲
۴-۴ تحلیل محیط خارجی سازمان. ۷۴
۴-۴-۱ فرصت ها و تهدیدات مربوط به مدیریت دانش… ۷۵
۴-۴-۲ ارزیابی موقعیت سازمان نسبت به مولفه های خارجی ۷۶
۴-۵ تدوین استراتژی.. ۷۷
۴-۶ اولویت بندی استراتژی ها ۸۰
۴-۶-۱ ساختار سلسله مراتبی سازمان. ۸۰
۴-۶-۲ ماتریس مقایسات زوجی عوامل اصلی.. ۸۱
۴-۶-۳ وابستگیهای درونی میان گروه های SWOT.. 83
۴-۶-۴ اولویت های گروه های SWOT.. 85
۴-۶-۵ اولویت های نسبی فاکتورهای SWOT.. 85
۴-۶-۶ اولویت نهایی (کلی) فاکتورهای SWOT.. 85
۴-۶-۷ درجه ی اهمیت فاکتورهای SWOT.. 87
۴-۶-۸ تعیین اولویت نهایی گزینه های استراتژی.. ۹۹
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها ۱۰۱
۵-۱ نتیجه گیری ۱۰۲
۵-۲ پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ۱۰۵
مراجع………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۶
مراجع فارسی……………. ۱۰۷
مراجع لاتین…………. ۱۱۰
ضمائم و پیوست ها ۱۱۶
مقدمه
مدیریت دانش[۱]، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی، به معنای در دسترس قرار دادن نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، به گونهای که به هنگام نیاز در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند. [۲۹] مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش وتطبیق بینش ها و تجارب در سازمان می باشد.در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فن آوری نگاه میشد و آن را یک فناوری میپنداشتند. اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات موردنیاز است. انسانها در مقابل بعد فناوری والکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار میگیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است.
اهمیت مقوله دانش در دهه های اخیر رشد روزافزونی داشته است که این امر ناشی از تمرکز بر دانش به عنوان یکی از منابع استراتژیک سازمان میباشد. امروزه سازمان ها یکی از راه های تمایز خود از سازمان های دیگر را در افزایش میزان دانش بنیانی سازمانی خود جستجو می کنند تا بتوانند از طریق آن به سطوح بالاتری از کارایی و نوآوری دست یابند. توانایی سازمان ها در یکپارچه سازی و هماهنگ نمودن دانش به عنوان یکی از راه های دستیابی و حفظ مزیت های رقابتی تلقی می گردد.
به جهت افزایش اهمیت دانش در سازمان ها، مقوله مدیریت دانش به عنوان یک مبحث مهم وارد سازمان های امروزی گردیده است.اهمیت مدیریت در سازمان ها لزوم به کارگیری استراتژی هایی را در این زمینه ضروری نموده است. مکاتب مختلفی از استراتژی های مدیریت دانش در سازمان ها وجود دارد که هر کدام از جنبه های مختلف به بیان استراتژی های مدیریت دانش پرداخته اند.
در این پایان نامه سعی شده است با کمک برنامه ریزی استراتژیک و تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی شرکت سبلان تهویه استراتژی های مدیریت دانش سازمان تدوین و سپس اولویت بندی شود.تحلیل و تدوین و اولویت بندی استراتژی ها با کمک و نظرات مدیران ارشد سازمان و خبرگان در حوزه های مورد مطالعه، برنامه ریزی استراتژیک و صنعت تاسیسات تهویه انجام گرفته است.
در این رساله برای تحلیل محیط داخلی و خارجی شرکت سبلان تهویه از ماتریس های IFE[2] و EFE[3] برای ارزیابی استفاده گردیده و باکمک روش تحلیلیSWOT[4] وBSC[5] استراتژی های مدیریت دانش سازمان توسط مدیران و خبرگان تدوین گردید.در نهایت برای حداکثر کردن تاثیر استراتژی ها، با بهره گرفتن از فرایند تحلیل شبکه ای که از روش های تصمیم گیری چند معیاره است برای اولویت بندی استراتژی ها استفاده گردید.
۱-۲ تعریف موضوع و مسئله اصلی تحقیق
سازمان ها برای انجام مأموریت ها و دستیابی به اهداف خود دارای منابع و دارایی های متعددی می باشند. برخی از این منابع و دارایی ها بسیار ارزشمند و راهبردی هستند که برای کسب مزیت رقابتی سازمان نقش محوری دارند[۱].دانش برای تمام سازمان ها از جمله ی این منابع و دارایی ها است، به طوری که صاحبنظران علم مدیریت، دانش را جایگزین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند. (تافلر۱۹۹۰) [۶][۲]
همچنین پیتر دراکر[۷] [۲]معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود .در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده، بلکه بر ارزش آن نیز افزوده می شود. [۲](گلاسر ۱۹۹۸) [۸]

این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها، اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود.
مدیریت استراتژیک دانش به پروسهها و زیرساختهایی میپردازد که بنگاه برای کسب، ایجاد و درمیان گذاشتن دانش در جهت تنظیم استراتژی و اتخاذ تصمیمات تجاری از آنها استفاده میکند. استراتژی دانش یک بنگاه به بررسی رویکرد کلی یک سازمان که مایل به همسو کردن منابع دانش و تواناییهای خود با نیازمندیها در استراتژی خود است، میپردازد. بنابراین فاصله دانشی موجود بین آنچه یک بنگاه باید برای اجرای استراتژی خود بداند و آنچه که میداند، کاهش مییابد.
درک بهتر مفهوم و کاربردهای استراتژیهای دانش میتواند از طریق بررسی مهمترین دستاوردهای آن حاصل شود. یک عامل الزامی این است که بنگاههای دارای توازن باید بتوانند مفهوم اکتشاف و بهرهبرداری از دانش را درک کنند.سیستم های مدیریت دانش، درچنین فضایی و با هدف تأثیر گذاری بر شناسایی، خلق، ذخیره سازی، بازیابی، تسهیم و به کارگیری دانش مورد نیاز در سازمان به وجود آمدند.
مدیریت دانش به سازمان ها کمک می کند تا مأموریت خود را به خوبی انجام داده و به چشم انداز و اهداف خود دست پیدا کنند. در این راستا مفهوم استراتژی با هدف تبیین این موضوع که خلاهای دانشی سازمان کدامند و کدام دانش و چرا برای سازمان راهبردی و مورد نیاز می باشد، در ادبیات مدیریت دانش ظهور یافته است.
پیش از استقرار سیستم های مدیریت دانش، ابتدا باید استراتژی دانش سازمان تدوین گردد تا بر اساس آن، سازمان در فراگرد مدیریت دانش بداند که با چه استراتژی مشخصی باید این کار را انجام بدهد.
استراتژی دانش سازمان بیان می کند که این صنعت برای انجام مأموریت ها و اجرای استراتژی های خود چه دانشی را، با چه عمقی، از چه منبعی و از چه طریقی بایستی کسب نماید. از همین رو در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن مروری بر ادبیات نظری موضوع استراتژی دانش، ضرورت های تدوین استراتژی دانش، کارکردها و پویایی های آن بررسی و تبیین شوند.
در مطالعات مدیریت دانش، مفهوم استراتژی دانش مفهومی جدید و ابداعی می باشد که اغلب در پروژه های داخل کشور چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از همین رو تحقیق حاضر با هدف بررسی مطالعات انجام شده در زمینه تدوین استراتژی دانش و ارائه مدل مناسب جهت تدوین استراتژی دانش در شرکت سبلان تهویه انجام میشود. از همین رو تحقیق حاضر با هدف بررسی مطالعات انجام شده در زمینه تدوین استراتژی دانش و ارائه مدل مناسب جهت تدوین استراتژی دانش در شرکت سبلان تهویه انجام میشود. شرکت سبلان تهویه(سهامی خاص) در سال ۱۳۷۱ با هدف ارتقای سطح دانش و فن کشور و انجام پروژه های تاسیسات حرارتی و برودتی و ساختمانی تاسیس شد و پس از انجام چندین پروژه ساختمانی، نیروگاهی، خودرو سازی و … از سال ۱۳۷۵ رسما در جهت تولید سیستم های تهویه مطبوع و سردخانه (چیلر پکیج یونیت آبی و هوایی، هواساز، ایرواشر، برج خنک کننده، کندانسور آبی و هوایی، یونیت هیتر، فن کوئل سقفی و زمینی، داکتد فن کوئل و کوئل آب گرم و بخار و سردخانه) گام برداشت.
هدف مدیران و مهندسان شرکت سبلان تهویه بهبود مستمر کیفیت محصولات و رسیدن به قله های رفیع موفقیت همراه با شعار مشتری مداری و ارتقاء سطح دانش و توجه به صادرات است.
امروزه، ارزش واقعی سازمان، بیش از ارزش فیزیکی و دارایی ها یا ارزش خالص آن است.دانش سازمان برای دارایی های سازمان، ارزش افزوده ایجاد میکند.دانش نه تنها در چگونگی ایجاد کالا و خدمات، بلکه در اینکه چه چیزی میتواند تولید شود یا حتی اینکه توان بالقوه لازم برای تولید چه چیزی وجود دارد، نقش قابل توجهی دارد.
با توجه به تغییرات تکنولوژیکی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست.
در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک دانش در سازمانها که این فرایند را از بنیان و پای بست با مشکل مواجه میسازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمانها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیک دانش از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:
در این پژوهش سعی شده، تا با بررسی تحقیقات اخیر و مرتبط ساختن نظریات پیرامون مدیریت دانش، مدل استراتژیک مدیریت دانش سازمان را ارائه نموده و اقدام به ارائه مدلی جهت تدوین استراتژی مدیریت دانش نماید. استراتژی دانش سازمان بیان می کند که این صنعت برای انجام مأموریت ها و اجرای استراتژی های خود چه دانشی را، با چه عمقی، از چه منبعی و از چه طریقی بایستی کسب نماید.
[۱] Knowledge management
[۲] Internal factor evaluation (EFE) Matrix
[۳] External factor evaluation (IFE) Matrix
[۴] Strenght/weakness/opportunity/threat (SWOT) Matrix
[۵] Balance score card
[۶] toffler
[۷] Piter drucker
[۸] Glazor