چکیده
فرهنگ کارآفرینی و رفتار شهروندی سازمانی دو موضوع مهم رفتاری هستندکه امروزه درحوزۀ تئوریهای مدیریت و رفتار سازمانی از جایگاه ویژه ای برخوردارند . این دو مبحث دارای نقاط مشترک فراوانی بوده که به نظر می رسد برهم تأثیرگذار می باشندو این مطلب که چگونه مدیریت دولتی خدمات ارائه شده به شهروندان را می تواند از طریق فرهنگ سازمانی مناسب بهبود بخشد و فرهنگی که در آن خدمت به شهروندان و ارباب رجوع مورد توجه قرار دارد را نهادینه نماید،حائز اهمیت بوده ، بنابراین با توجه به اهمیت این دو مؤلفه مهم رفتاری،این پژوهش به بررسی مسأله وادبیات مربوط به این دو مقوله و ارتباط آنها را پرداخته و سعی گردیده با ارائه یک مدل تحقیق ارتباط مذکور مورد بررسی قرارگرفته، راهکارها و پیشنهادهایی بر اساس آن ارائه گردد.
این تحقیق در سال 1391و با توزیع دو پرسشنامه مجزا و به صورت تصادفی در بین کارکنان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه کرمان انجام گرفته است که پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی با 15 گویه و پرسشنامه فرهنگ کارآفرینی با 22 گویه وضریب پایایی آنها بترتیب 3/76 و 3/82 می باشد و یافته های تحقیق با استفاده از نرم افزارspss و بهره گیری از روش های مختلف آمار توصیفی و استنباطی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص گردید بین رفتار شهروندی سازمانی که دارای مولفه های آداب اجتماعی، نوع دوستی، وجدان رفتارکاری و جوانمردی می باشد با فرهنگ کارآفرینی که دارای شاخص های مسئولیت پذیری ،تعهد سازمانی، خلاقیت و نوع آوری ، خود کنترلی و مشتری مداری می باشد ارتباط مستقیم و معنی داری در سطح معنی داری 05/0 وجود دارد.
همچنین یافته های بدست آمده حاکی از آن است که بین رفتارشهروندی سازمانی با مولفه های تعهد سازمانی ، خلاقیت و نوآوری ، خودکنترلی و مشتری مداری رابطه وجود دارد و با مولفه مسئولیت پذیری در این سازمان رابطه وجود ندارد . در پایان نیز پیشنهاداتی ارائه گردید .
کلمات کلیدی : رفتار شهروندی سازمانی ، فرهنگ کارآفرینی ، سازمان دولتی ، فرهنگ سازمانی
مقدمه :
در نظام بوروکراتیک تمام تلاش مدیران در جهت کسب کارایی بیشتر با حفظ سلسله مراتب هرمی سازمان بوده است. به همین جهت مناسبات سطحی و غیر قابل اطمینان بین افراد وجود دارداما در نظام ارزشی انسانی و دموکراتیک مناسباتی درست وقابل اطمینان در میان مردم به وجود می آید. در چنین محیطی به سازمان و اعضای آن فرصت داده می شودکه تا حد توان پیش روند.بر این اساس توجه به شهروندان در نظام ارزشی دموکراتیک رو به افزایش است. اکنون که اهمیت شهروندان به عنوان یکی از منابع بسیار مهم سازمان درک شده است، رفتار آنها هم می تواند بسیار با اهمیت تلقی شود و از این روست که محققان زیادی به تجزیه و تحلیل رفتار شهروندی پرداخته اند.به طور کلی رفتار شهروندی یک نوع رفتارارزشمند ومفید است که افراد آن را به صورت دلخواه و داوطلبانه از خود بروز می دهند.به این ترتیب مطالعه و بررسی اینگونه رفتار افراد درسازمان که به رفتار شهروندی سازمانی شهرت یافته است، بسیار مهم و ضروری به نظرمی رسد.
رفتار شهروندی سازمانی در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران علوم رفتاری و نظریه پردازان سازمانی قرار گرفته است . از این رو بسیاری از صاحب نظران از جمله چستر بارنارد[1])1938) کتز [2]
zusa.ir |
(1963) ، کنز و کاهن [3] (1978)، آنرا رفتارهای فرا نقشی[4] نامیدند.
رفتار شهروندی سازمانی[5] در دهه 1980 برای نخستین بار در ادبیات سازمانی ظاهرگردید (دانایی فرد و ابراهیمی ، 1387) پس از ورود موضوع رفتار شهروندی با مطالعه اشتون[6] و همکاران(2005) به دنیای سازمانی نوعی نگرش تازه و چرخش فکری بر روی رفتارهای داوطلبانه ای در سازمان صورت گرفت و از آن جایی که کار کردن در شرایط متحول، به پدیده ای اساسی و بنیادی در سازمان ها تبدیل شده (اشتون و همکاران، 2005 )، سازمانها به کارکنانی وابسته ترخواهند بود که شوق بیشتری در این تحول موفقیت آمیز، از خود نشان می دهند بی آنکه به الزامات رسمی و شغلی خود بیاندیشند .
تمامی جوامع امروزی دنیا در حال گذار از جوامع سنتی[7] به مدرن می باشند که هرکدام در مرحله ای از این گذار قرار دارند جوامع از جامعه سنتی با منابع قدرت یدی به جوامع صنعتی[8] با منابع قدرت یدی و فکری و در نهایت جوامع اطلاعاتی تبدیل می گردند .
سرعت تغییر و تحولات بگونه ای است که از آن به عنوان شگفتی های سرعت و تحولات نام می برند در این دوره از اهمیت کار یدی کاسته و بجای آن نیروی انسانی کیفی که توان خلاقیت[9] و نوآوری[10] با بکار گیری فکر و اندیشه دارد اهمیت پیدا کرده است ( قانع بصیری ، 1373، ص 178).
روابط انسانی و توجه به شخصیت انسان،گرچه ازقرنها پیش مطرح شده بود اما تا قبل ازقرن بیستم پدیدهای گمنام وناشناخته تلقی میشدزیرا قبل ازانقلاب صنعتی ، ارزش انسان با ماشینآلات و ابزار مکانیکی برابر دانسته می شد.
انسانها همچنان مهرههای اصلی سازمان راتشکیل میدهندبطوریکه موفقیت سازمانهادرتحقق اهدافشان، وابسته به نحوه نگرش آنها به انسان و چگونگی به کارگیری نیروهای انسانی است.
سازمان ها برای تغییر و تحول نیاز به تغییر فرهنگ سازمانی[11] دارند و تغییر فرهنگ سازمانی بدون توجه به افراد درون سازمان میسر نمی باشد از آنجا که فرهنگ کارآفرینی[12] به عنوان یک راهکار در جهت تغییر جوامع و سازمان ها مطرح می گردد بنابراین عوامل مرتبط با آن مفید واقع می گردد.
در این فصل در ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس اهمیت و ضرورت مسئله را مورد بررسی قرار می دهیم و اهداف تحقیق و نوع متغیر ها و واژگان کلیدی تحقیق را بیان می نماییم.
1-1 عنوان تحقیق :
بررسی ارتباط رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ کارآفرینی در سازمانهای دولتی[13] ( شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران منطقه کرمان )
1-2 بیان مسئله :
الوین تافلر[14] معتقد است که در موج سوم (جامعه اطلاعاتی) ، صنایع و اقتصاد دود کشی به صنایع بهداشتی تمیز همچون کامپیوتر و ماشین های الکترونیکی تبدیل می شود و علاوه بر آن مشتری سالاری یا سفارشی شدن تولید در راس مشخصه های آن خواهد بود ( افجه 1370 ص15)
سازمان ها همواره به دنبال راهکارهایی برای نیل به هدف فوق بوده و بدین منظور مباحث جدیدی مانند کارآفرینی را سرلوحه کار خود قرار می دهند.
کارآفرینی یکی از کارآمدترین روشهای تغییر عملیات و سبک مدیریتی است که طی آن ، حرکت از عملیات بوروکراتیک به عملیات ، فرهنگ، نگرش و مدیریت کارآفرینانه مطرح است .
این تغییر و تحول ازجوامع سنتی به جوامع اطلاعاتی[15] را می توان در تمامی سیستم های جامعه دید بطوریکه “در اوایل دهه 1990 میلادی شاهد تحولاتی در بخش دولتی کشور ها بوده ایم ، به گونه ای که ساختار سلسله مراتبی و بوروکراتیک اداره امور دولتی که در اکثر سالهای قرن بیستم حالت مسلط را داشت ، در حال تبدیل به نوعی مدیریت دولتی قابل انعطاف و کارآمد است این تغییر و تبدیل یک تجدید نظر ساده و یک تغییر جزئی در مدیریت نیست.بلکه تغییری همه جانبه است که پارادایم جدیدی تحت عنوان مدیریت کارآفرینانه آنرا حمایت می کند . “(تامپسون