مرحله است کامل نشده و عبور به مرحله بعدی رشد بصورت ناقص صورت گیرد. کودک در دوران طفولیت نیازهای درونی خاصی مربوط به این مقطع از زندگی خویش دارد و برای عبور موفق و کامل از این مرحله و ورود به مقطع نوجوانی باید نیازها و تمایلات کودکانه خویش را ارضاء شده درک کند وگرنه بخشی از الزامات و تمایلات کودکانه در او تثبیت خواهد شد. هرفردی که اقدام به ازدواج و شروع زندگی مشترک میکند، در دوران پیشین یعنی تجرد نوعی تمایلات و نیازهای خاص آن دوره داشته است. ورود کامل و آماده او به مرحله زندگی مشترک مستلزم عبور موفق از مرحله قبلی است. این عبور موفق زمانی اتفاق میافتد که الزامات و امیال دوران پیش از ازدواج بطورکامل تعریف، پیادهسازی و ارضاء شوند. درغیراین صورت بخشی از الزامات دوران مجردی را خود بشکل تثبیت شده همراه خویش به مرحله زندگی مشترک میبرد (موللی، 1392).
عبور ناقص و ارضاء نشده از هریک مراحل رشد زندگی باعث تثبیت نوعی تمایلات و پایگاههای ذهنی خاص میگردد، که فرد آنها را همراه خود به مرحله بعدی میبرد. به این ترتیب هرشخصی در هر مقطع زندگی دستهای از پردازشهای ذهنی تجربه شده و شناخته شده را مربوط به مراحل پیشین زندگی همراه خود دارد که به این موضوع تثبیت میگویند. بهترین دلیل تثبیت یا حضور و ماندگاری پردازشهای پیشین مربوط به دوران تکامل قبلی در ذهن، ناکامی درهـریک از مقاطع رشد قبلی بـه دلیل کم ارضایی و یـا پایداری اضطراب نـاشی از ورود به مقاطع تکامل جدیدتر زندگی میباشد. ازآنجا که چنین پردازشهای ذهنی تثبیتشدهای درسازمان”من” هرشخص به شکل تجربه شده و شناخته شده وجود دارد، سازمان”من” ازاین پردازشهای ماندگار و تثبیت شده بعنوان مکانیزم دفاعی در مواجهه با شرایط جدید بهره میگیرد. ازاینرو وقتی شخص با مشکلی جدید مواجه میشود، تمایل دارد به روشها و پردازشهای قبلی و تثبیت شده بازگردد و با کمک آنها موضوع را حل وفصل کرده و خویش را از اضطراب و ناهنجاری ایمن دارد. پسری که دیگر بزرگ شده، ممکن است هنگام روبرو شدن با شرایط تنشزا و مخاطرهآمیز جدید تمایل داشته باشد، همچنان پشت مادرش پنهان شود. زیرا این پردازش ذهنی که درمراحل قبلی رشد به خوبی از وی محافظت میکرده، به شکلی تثبیت شده هنوز در وی وجود دارد. نوعروس با درک اولین تنشهای زندگی مشترک تمایل دارد به محیط امن خانه پدری برگشته و تحت حمایت پدر و مادر قرارگیرد. زیرا این پردازشهای محافظتی در وی به شکل تثبیت شده وجود دارند. مرد هنگام برخورد با شرایط سخت کاری و مسئولیتهای دشوار ناخودآگاه تمایل دارد بیمار شود و تحت مراقبت همسرش قرار گیرد. مکانیزم دفاعی تثبیت و واپسگرایی[1] مانند سایر مکانیزمهای دفاعی، ناخودآگاه فعال میشود. هدف آن استفاده از روشها و الگوهای تاریخ مصرف گذشتهای است که درفرد تثبیت گردیده است (تقدسی، 1392).
9-4-3-2. تصعید
مکانیزم دفاعی تصعید[2] را میتوان نوع متعالی و سازنده جابجایی امیال و کششها دانست. استفاده از این روش دفاعی موجب میشود مطالبات و کششهای غریزی ممنوع و دردسرساز در فرآیند تبدیل و
تحریف مکانیزمهای دفاعی، بدل به تمایلات و انگیزههای سازنده، پویا و اجتماعی شوند. با این تبدیل و جابجا شدن تمایل غریزی هم ارضاء شده و هم اسباب رشد شخصیت فرد و تفاهم و سازگاری بیشتر با محیط و فرامن را فراهم میآورد. مثلاً تمایل غریزی به پرخاشگری و تهاجم علیه دیگران میتواند با عملکرد مکانیزم تصعید به گونهای جابجا شود که انگیزه و انرژی لازم برای تلاش و فعالیت شغلی سازنده خود را تأمین نماید. و یا شرکت در فعالیتهای گروهی سازنده و پویا میتوان شکل تبدیلیافته و تصعید شده تمایل به جاهطلبی و برتریجویی بردیگران باشد. همچنین میتوان زمینه اصلی ظهور و اجرای بسیاری از استعدادهای هنری و خلاق را نظیر نقاشی، نویسندگی، شعر و…. دانست. حضور برخی کششها و نیازهای نامشروع و غیرمنطقی میتواند بسترساز نوشتن یک رمان برجسته و ارزشمند شود و یا تمایلات خیالی و دستنیافتنی میتواند زمینهساز خلق یک تابلوی نقاشی باشکوه گردد. و یا یک موسیقیدان انرژی اصلی مورد نیاز برای خلق اثر الهامبخش خویش را از کششها و تمایلاتی وام گیرد که در دنیای واقعی مجال پرداختن به آنها نیست. به شرطی که چنین کششهایی در قالب مکانیزم تصعید به شکلی پویا وسازنده جابجا شوند. بسیاری از موفقیتهای ورزشکاران برتر، اگر براحتی روانکاوی شوند را میتوان در بستر برخی کششها و نیازهای غریزی دانست که دردنیای واقعی به شکلی غیرمجاز امکان شکوفایی نداشتند. ازآنجا که همواره خلق و آفرینش یک اثر هنری برجسته و خلاق و یا پرورش یک استعداد ورزشی برتر و قهرمانآفرین نیاز به انرژی و کششهایی فراتر از شرایط طبیعی و نرمال اکثریت دارند، باید دانست منبع اصلی تأمین تمام انرژیهای روانی آدمی، غرایز موجود در نهاد وی میباشد. درفرآیند روانکاوی به روشنی میتوان دریافت دراشخاص موفق و برتر، تمایلات و کششهای