جریان نقد آزاد، معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه دارایی ها، در اختیار دارد. جریان نقدی آزاد از این جنبه اهمیت دارد که به شرکت اجازه می دهد تا فرصت هایی را جستجو کند و ارزش سهامدار را افزایش دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیل های تجاری، پرداخت های سود نقدی به سهامدارن و کاهش بدهی ها امکانپذیر نیست. از سوی دیگر، وجه نقد باید درسطحی نگهداری شود که بین هزینه نگهداری وجه نقد و هزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود.
به استناد نظر جنسن (1986)، از شرکتی که فرصت های سرمایه گذاری پایینی دارد، انتظار می رود که جریان های نقد آزاد بالایی داشته باشد؛ زیرا هر چه فرصت های سرمایه گذاری (بالفعل و بالقوه) افزایش پیدا کند، اکثر وجوه نقد مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق سرمایه گذاری در فرصت های موجود مورد استفاده قرار می گیرد و افزایش در میزان سرمایه گذاری از محل وجوه مازاد، منجر به کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین براساس نظر جنسن و نظریه نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید می شود که شرکت، جریان های نقدی با اهمیتی (مثبتی) ایجاد کند و با فرصت های رشد کمی نیز رو به رو شود. در صورت نبود اقدامات کنترلی از سوی سهامداران، مدیران شرکت هایی که دارای
سایت های دیگر :
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکت و تاثیر چرخه های تجاری(رکود و رونق) بر رابطه بین این دو متغیر می باشد. در این پژوهش برای اندازه گیری مدیریت سرمایه در گردش از چهار معیار چرخه تبدیل وجه نقد، دوره پرداخت بدهی، دوره وصول مطالبات و دوره گردش موجودی کالا و برای اندازه گیری میزان سودآوری از دو معیار بازده دارایی ها و بازده ناخالص دارایی های غیرمالی استفاده شده است. برای بررسی اثر چرخه های مختلف تجاری بر رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری از متغیرهای تعاملی استفاده شده است؛ که D1 متغیر ساختگی دوران رکود و D2 متغیر ساختگی دوران رونق می باشد. برای کنترل سایر عوامل تاثیر گذار بر مدل، متغیرهای نسبت جاری، نسبت بدهی و اندازه شرکت نیز به عنوان متغیرهای کنترلی وارد مدل شده اند. برای آزمون فرضیه ها، تعداد 107 شرکت طی سال های 1385 تا 1392 از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به روش سیستماتیک انتخاب شده و متغیرهای تحقیق به وسیله نرم افزار Eviews و مدل داده های ترکیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی فرضیه ها نشان دهنده تائید رابطه منفی بین چرخه تبدیل وجه نقد و دوره وصول مطالبات با سودآوری بود. رابطه موجودی کالا با سود آوری مثبت و معنادار ارزیابی شد که با نتیجه مورد انتظار (رابطه منفی) متفاوت بود که منتج به رد این فرضیه گردید. بین دوره پرداخت بدهی با سودآوری نیز رابطه مثبت و معناداری یافت شد. نتایج همچنین نشان داد که چرخه های مختلف تجاری بر رابطه بین این متغیرها، تاثیرگذار نمی باشند.
کلمات کلیدی: مدیریت سرمایه در گردش، چرخه تبدیل وجه نقد، دوره پرداخت بدهی، دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی کالا، سودآوری ، چرخه های مختلف تجاری
فصل اولکلیات تحقیق
1-1 . مقدمه
مدیریت سرمایه در گردش نقش اساسی را در عملکرد روزانه واحدهای تجاری ایفا می کند. هر گونه تصمیمی که در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات قابل ملاحظه ای روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد، که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد. در تحقیق حاضر که در حوزه مدیریت مالی انجام شده است سعی بر آن است تا با استفاده از مفاهیم و تئوری های مدیریت مالی و مطالعات کتابخانه ای ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در دوره رونق و رکود مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
1-2. بیان مسأله
مدیریت سرمایه در گردش یکی از اجزای مهم مدیریت تامین مالی شرکت ها است، به این دلیل که بطور مستقیم بر نقدینگی، سودآوری و توانایی پرداخت بدهی شرکت ها تاثیر می گذارد(جیل و همکاران[1]، 2010). مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد. پاداچی[2](2006)، بیان می کند به چند دلیل مدیریت سرمایه درگردش برای سلامت مالی واحدهای تجاری ضروری است: اولاً، اگر مبالغ سرمایه گذاری شده در سرمایه در گردش نسبت به جمع دارایی های موجود شرکت، ناموزون باشد؛ ممکن است که این مبالغ در یک موقعیت کارا، استفاده نشده باشد. دارایی در مدیریت سرمایه در گردش مخصوصاً در شرکت های تولیدی از اهمیت خاصی برخوردار است. به عبارتی دیگر، مدیریت خوب و منظم سرمایه در گردش منجر به افزایش ارزش بازار واحد تجاری می شود و مدیریت کارای سرمایه درگردش می تواند نتایج اساسی به بار آورد و چشم پوشی از آن برای هر شرکتی ممکن است خطرناک باشد. ثانیاً، مدیریت سرمایه در گردش به طور مستقیم بر نقدینگی و سودآوری واحدهای تجاری و همچنین ارزش خالص آنها، اثر می گذارد.
مدیریت سرمایه در گردش به دو گروه مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری تقسیم میشود. ایجاد تعادل در دارایی های جاری و بدهی های جاری از اهمیت خاصی برخوردار است، بطوریکه تصمیم گیری در مورد یکی بر روی دیگری تاثیر زیاد میگذارد. در اداره امور سرمایه درگردش یک واحد تجاری استراتژی های گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی دارایی های جاری و استراتژی بدهی های جاری حاصل میشود.
مدیریت سرمایه در گردش واحد تجاری در شرایط مختلف باید استراتژی های مناسبی را برای شرکت انتخاب کند تا بتواند به نحو کارآمد دارایی های جاری و بدهی های جاری را اداره نماید و تامین مالی اقتصادی صورت گیرد و بدین طریق بازده شرکت را بالا برده و ثروت سهامداران را حداکثر نماید. به عبارتی ارزشزایی مدیریت سرمایه در گردش بسیار حائز اهمیت است. چنانچه نوع استراتژی مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری در موقعیتی معین به گونه ای مناسب انتخاب شود، امکان دستیابی به بهترین استراتژی مدیریت سرمایه در گردش فراهم خواهد شد. بررسی، کنترل و برنامه ریزی درباره اقلام سرمایه در گردش به منظور انتخاب بهترین راهبرد در مدیریت آن بایستی منجر به افزایش بازدهی، توان نقدینگی، توان پرداخت بدهی و تداوم فعالیت واحد انتفاعی گردد. تداوم فعالیت های عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت مدیریت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود بطوریکه از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم شود. نگهداری سطح مطلوب وجه نقد برای پرداخت بدهی های سررسید شده و استفاده از فرصت های ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانه ای از انعطاف پذیری واحد تجاری می باشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید بطوری که شرکت بتواند به موقع جوابگوی مشتریان باشد دال بر اهمیت سرمایه در گردش است هرگونه تصمیمی در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات شدیدی بر روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد.این پژوهش همچنین تاثیر چرخه های تجاری را بر رابطه بین سرمایه در گردش، تفاوت بین دارایی ها و بدهی های اخیر و عملکرد شرکت را بررسی می کند. نوسانات گسترده اقتصادی نوعی واکنش بیرونی بر عملکرد شرکت است و نقش مهمی را در تقاضا، تولیدات و هر تصمیم گیری مالی دیگر ایفا می کند. اهمیت مدیریت موجودی کارآمد و دورههای تبدیل حسابهای دریافتنی در طول دورههای رکود اقتصادی افزایش مییابد. افزایش قدرت پیش بینی شرایط اقتصادی آینده، برای اینکه شرکت ها را قادر به ارائه سرمایه گذاری کافی در سرمایه در گردش، در زمان رکود اقتصادی کند، برای شرکت ها مزیت هایی را به وجود می آورد. رکود اقتصادی میتواند برای شرکت ها صورت موجودی گسترده ای به وجود آورد که نقد کردن آن مشکل باشد. بنابراین یک پیش بینی مناسب میتواند شرکت ها را قادر به حفظ مبنای موجودی کارآمد کند. تقاضای در حال کاهش مشتری، در زمان رکود اقتصادی دارای استلزامات مهمی در سیاست
سایت های دیگر :
چکیده
در این تحقیق، تاثیر وضعیت مالی بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، از معیارهای ارزیابی کیفیت سود مبتنی بر سری زمانی ویژگیهای سود که شامل چهار ویژگی کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود و یکنواختی سود میباشد، در قالب چهار فرضیه تدوین و با انتخاب 100 شرکت از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 5 ساله، 1388 الی 1392، آزمون شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و برای آزمون فرضیهها از مدل رگرسیون خطی چندگانه با دادههای پانل و اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که، کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود و قابلیت پیشبینی سود در شرکتهای درمانده پایینتر از شرکتهای سالم است و از طرفی یکنواختی سود در شرکتهای درمانده بالاتر از شرکتهای سالم است. با توجه به یافتههای تحقیق حاضر میتوان ادعا کرد که کیفیت سود در شرکتهای درمانده پایینتر از شرکتهای سالم است.واژههای کلیدی: وضعیت مالی، شرکتهای درمانده، شرکتهای سالم، کیفیت سود.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1. مقدمه
یکی از اقلام حسابداری که در گزارشهای مالی (صورت سود و زیان) تهیه و ارائه میشود “سود خالص” است که محاسبه آن متاثر از روشها و برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت وجود دارد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پارهای از محدودیتهای ذاتی حسابداری موجب شده است که سود واقعی شرکتها از سود گزارش شده در صورتهای مالی متفاوت باشد و از آنجایی که سود از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش بنگاههای اقتصادی تلقی میگردد، موضوع “کیفیت سود” مورد توجه محققان و دست اندرکاران حرفه حسابداری و مدیریت سرمایهگذاری قرار گرفته است. توجه حرفه حسابداری بر محور این هدف، استوار است که سود خالص گزارش شده، عملکرد عملیاتی واحد تجاری را بطور منصفانه منعکس کند (ظریف فرد، 1378).
یکی از راههایی که میتوان با استفاده از آن به بهرهگیری مناسب از فرصتهای سرمایهگذاری و تخصیص بهتر منابع کمک کرد، ارزیابی درماندگی مالی است. سرمایهگذاران معتقدند شرکتهایی که دارای سود با کیفیتتر هستند، ریسک درماندگی مالی کمتری دارند. بنابراین، شرکتهایی که کیفیت سود بالایی دارند، بیشتر مورد علاقه سرمایهگذاران هستند و از نظر آنها محل مناسبتری برای سرمایهگذاری به شمار میروند (ابووبی و همکاران[1]، 2003).
با توجه به مطالب ذکر شده در بالا، در این تحقیق با توجه به ارتباط تنگاتنگی که بین وضعیت مالی شرکتها و کیفیت سود آنها هست به بررسی تاثیر وضعیت مالی بر کیفیت سود شرکتها پرداخته میشود تا به بینش صحیح استفادهکنندگان از اطلاعات مالی در جهت گرفتن تصمیمهای بهینه کمک کند.
1-2. بیان مسأله تحقیق
در امور اقتصادی استفادهکنندگان همواره برای تصمیمگیری و انجام تحلیلهای خود به اطلاعات دقیق و قابل اتکایی نیازمندند و طبیعتا فقدان اطلاعات مناسب و مربوط، موجب اخلال در تصمیمگیری آنان میشود. ارقام و گزارشهای مالی، بخش مهمی از دادهها و اطلاعات مورد نیاز این فرایند محسوب میشوند. در نتیجه تحقیقات تجربی متعددی، این تصور که سود مهمترین منبع اطلاعاتی تلقی شده، تصمیمگیرندگان به سود بیشتر از هر معیار دیگری اتکا میکنند، به اثبات رسیده است (ثقفی و سدیدی، 1386). ولی باید به این نکته توجه شود که سود به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی، امکان دارد منعکس کننده عملکرد واقعی شرکتها و مدیریت آنان نباشد، زیرا به دلیل قابلیت انعطاف ذاتی استانداردهای حسابداری، تفسیر و به کارگیری روشهای حسابداری در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران میشود (خوش طینت و اسماعیلی، 1385). به همین علت، علاوه بر کمیت سود، باید به کیفیت آن نیز توجه شود.بنگاههای اقتصادی در طول دوره عمر عملیاتی خود دچار فراز و نشیبهایی میشوند و همواره برخی از آنها به دلیل عملکرد قوی خود به عنوان واحدهای موفق و برخی نیز به علت عملکرد ضعیفشان به عنوان واحدهای ناموفق شناخته میشوند. شرکتهایی که به علت استمرار در ضعف عملکردی خود دچار وخامت مالی میشوند، طبیعتاَ به هر طریق ممکن سعی میکنند که از این وضعیت خارج شده، اوضاع مالی خود را سامان دهند. مطالعات قبلی بیان میکنند که مدیران شرکتهای درمانده ممکن است اطلاعات مالی خود را برای مخفی نمودن و یا به تعویق انداختن وضعیت درماندگی مالی، دستکاری نمایند. از اینرو مدیران شرکتهای درمانده شده، انگیزههای بیشتری برای دستکاری سود دارند. زمانی که مدیریت شرکت، اقدام به دستکاری سود میکند، کیفیت سود حسابداری کاهش مییابد. زیرا اقلام تعهدی افزایش یافته و سود بر جریان نقدی، فزونی مییابد و هرچه فاصله سود و جریان نقدی افزایش یابد، از کیفیت سود کاسته میشود (لی و همکاران[2]، 2014؛ کامپا و کاماچو[3]، 2014). در مقابل، برخی از پژوهشگران نشان دادهاند که، مدیریت شرکتهای درمانده زمانی که ارگانهای نظارتی برون
سایت های دیگر :
تعریف مجدد هدف تحقیق در زمینه رابطه بین صورتهای مالی و ارزش شرکت ارائه کرد و ساختاری را برای الگوسازی در این زمینه فراهم آورد. اکثر تحقیقات در زمینه ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، بر سود حسابداری به عنوام معیاری سود و زیانی تاکید داشتهاند. سود حسابداری به عنوان منبعی از اطلاعات موردتوجه قرار دارد و توسط بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد؛ زیرا به آنها اجازه میدهد تصویری از عملکرد واقعی شرکت بدست آوردند و به ارزشگذاری آنها کمک کند. بر مبنای حسابداری تعهدی، ارزش شرکتها تابعی از عملکرد آتی آنهاست که با سود حسابداری تحقق یافته رابطه نزدیکی دارد. (بناید و اباود[6]، 2006)
یکی از جریانهای تحقیق که به بررسی میزان سودمندی اطلاعات حسابداری میپردازد، تحقیقات ارتباط ارزشی است. برای اینکه اطلاعات مالی حائز ویژگی ارتباط ارزشی باشند، باید بین ارقام حسابداری و ارزش جاری شرکت رابطه معنیداری وجود داشته باشد. چنانچه هیچگونه همبستگی بین ارقام حسابداری و ارزش شرکت وجود نداشته باشد، نمیتوان اطلاعات مالی را دارای ارتباط ارزشی قلمداد نمود، بنابراین گزارشات مالی قادر به برآورده نمودن یکی از اهداف اصلی خود نخواهند بود.(عالیزاده، 1389)
مساله اصلی در این پژوهش آن است که با استفاده از متغیرهای مستقل یعنی تخصص مالی، استقلال و اندازه کمیته حسابرسی به این سوال پاسخ دهد که ویژگیهای کمیته حسابرسی
سایت های دیگر :
1-1 مقدمه
سایت های دیگر :
1-2 بیان مساله
سود حسابداری براساس مبنای تعهدی شناسایی میگردد. معمولآ استفاده از مبنای تعهدی موجب متفاوت شدن میزان سود عملیاتی گزارش شده با خالص جریانهای نقدی حاصل ازعملیات و گزارش یک سری اقلام تعهدی در صورتهای مالی میشود. دیچو وهمکاران (1995) نشان دادند. که اقلام تعهدی غیر اختیاری ثابت هستند واز آنها نمیتوان برای هموارسازی سود استفاده کرد. بلکه هر چقدر اقلام تعهدی اختیاری در داخل اقلام تعهدی بیشتر باشد احتمال مدیریت سود نیز متعاقب آن افزایش مییابد. فرصت مدیریت سود در شرکتهای دارای جریان وجوه نقد آزاد مازد بیشتر است، به این دلیل که مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پائین، اغلب تمایل دارند تا در پروژههای اضافی و یا حتی در پروژههای دارای خالص ارزش فعلی منفی(NPV منفی) سرمایه گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهام داران را بیشینه نمیکند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود استفاده کنند. ازطرفی ترکیب سهامداری یا ساختار مالکیت[1] از موضوعات مهم حاکمیت شرکتی به شمار میرود که انگیزه مدیران را تحت تأثیر قرار میدهد و بدین ترتیب میتواند در کارآیی هر شرکتی تأثیر قابل توجهی داشته باشد. در گذشته، اقتصاددانان فرض میکردند که تمامیگروههای مربوط به یک شرکت سهامیبرای یک هدف مشترک فعالیت میکنند اما در طول 3 دهه اخیر، موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجهه شرکتها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است. این موارد به طور کلی، تحت عنوان “تئوری نمایندگی” بیان میشود. بنابراین با عنایت به مطالب مطرح شده در راستای حل مشکل مذکور در این تحقیق تاثیر ساختار مالکیت از جنبه نوع مالکیت (مالکیت نهادی، مالکیت مدیریتی) به عنوان مکانیزمهای حاکمیت شرکتی بر تعدیل رابطه بین جریان نقد آزاد و مدیریت سود مورد بررسی قرار میگیرد.لذا سوال اساسی تحقیق که ذهن محقق را درگیرمیکند این است که:
آیا تنوع مالکان میتواند باعث تعدیل رابطه منفی بین جریان نقد آزاد ومدیریت سـود گردد. یا خیر؟ میلیونها نفر که پس اندازهای خود را از راه سرمایه گذاری در اوراق بهادار شرکتها بــه آنها سپرده اند، برای اطمینان از این که وجوه سرمایه گذاری شده آنان به طور درست و مؤثر استفاده میشود به صورتهای مالی سالانه و میان دوره ای شرکتها اتکاء میکنند. حتی افراد بیشتری، پس اندازهای خود را به بانکها و مؤسسات دیگر میسپارند که آنها نیز به نوبه خود، این وجوه را در سهام شرکتها سرمایه گذاری میکنند. بنابراین تقریباً هر فردی به طور مستقیم