تعریف مساله………………………………………………………………………………………….. 6
سوال اصلی تحقیق………………………………………………………………………………….. 6
فرضیه تحقیق………………………………………………………………………………………… 6
سابقه و ضرورت تحقیق………………………………………………………………………….. 6
اهداف و کاربردهای تحقیق………………………………………………………………….. ….7
طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………7
فصل اول: بررسی علت شناسانه رابطه جهانگردی و جرم……………………………….. 8
مقدّمه………………………………………………………………………………………………….. 8
مبحث اول: تاریخچهی سفر، تعریف جرم و جهانگردی……………………………………9
گفتار اول: تاریخچه سفر…………………………………………………………………………..9
گفتاردوم: جهانگردی………………………………………………………………………………11
گفتارسوم : تعریف جرم…………………………………………………………………………..12
گفتار چهارم: زمینههای پیوند جرم و جهانگردی……………………………………………13
مبحث دوم: علل وآثار جهانگردی……………………………………………………………..16
گفتاراول: علل جهانگردی……………………………………………………………………….16
گفتار دوم: آثار جهانگردی………………………………………………………………………21
مبحث سوم: جهانگردی از منظر جرمشناسی………………………………………………..26
گفتار اول: بررسی سفر از دید جرمشناسی ………………………………………………..26
گفتار دوم: سفر و سن مسافر و روابط متقابلشان با یکدیگر……………………………31
گفتار سوم: علل وقوع جرم مرتبط با سفر…………………………………………………..34
مبحث چهارم: رابطه علی معلولی جهانگردی وجرم……………………………………..42
فصل دوم: جرایم وابسته به جهانگردی…………………………………………………….49
مقدمه:……………………………………………………………………………………………… 49
مبحث اول:.قاچاق ………………………………………………………………………………51
گفتار اول: قاچاق انسان………………………………………………………………………..51
گفتار دوم: قاچاق زنان……………………………………………………………………………56
مبحث دوم: هواپیماربایی ………………………………………………………………………..66
مبحث سوم: جاسوسی …………………………………………………………………………..69
مبحث چهارم: موادّ مخدّر……………………………………………………………………….77
مبحث پنجم: تروریسم…………………………………………………………………………..85
مطالعه میدانی در خصوص چهانگردی و تاثیرات آن بر وقوع جرم………………….93
نمودار………………………………………………………………………………………………….. 98
تحلیل آماری ……………………………………………………………………………………. 99
نتیجه گیری وپیشنهاد: ……………………………………………………………………….. 102
منابع………………………………………………………………………………………………..108
مقدمــه:
انسان موجودی اجتماعی است و به لحاظ نیازهای غریزی و فطری به حضور در یک اجتماع نیاز دارد تا قابلیتهای ذاتی خود را به منصهی ظهور رساند. اگرچه براساس مقتضیات زمانی و مکانی، نوع روابط انسانها با یکدیگر متفاوت است و این روابط همواره در حال تطور و دگرگونی است، امّا مهم این است که انسان گزیر و گریزی از حضور در جمع همگنان و همنوعان خویش ندارد. شایان ذکر است که این حضور همیشه منوط به جمعیت، گروه و یا طبقه خاصی از انسانها نیست، بلکه گاهی به تناسب وضعیتی که در آن قرار گرفته، بر آن میشده تا به هر دلیلی با سفر، خود را بیازماید و در جمع افراد ناهمگن خود را محک بزند. این سفر کردن و جابهجایی همراه با آثار و تبعاتی است ویکی از این تبعات می تواند جرم زایی باشد..
اگر جهانگردی بر وقوع جرم مؤثر باشد سؤالی دیگر در ذهن متبادر میشود و آن، اینکه این تأثیرگذاری تا چه میزانی است؟ آیا این تأثیر و قدرت تأثیرگذاری جهانگردی تا جایی است که میتواند بسیاری از مرزهای جغرافیایی را درهم بشکند و هر آنچه در یک کشور ارزش محسوب میشود در ذهن و اندیشه ی انسان بدل به ضد ارزش سازد؟ یا آن را با مبانی ارزشی جوامع کاری نیست؟ به فرض سفر یک تاجر ایرانی مسلمان که با عقاید و هنجارهای فرهنگی خود تربیت یافته است به کشوری که مردمان آن، عقاید مخالف دارند، میتواند بر اثر ارتباط با عالمی مقابل آنچه بدان اعتقاد دارد تدریجاً فضای اندیشه وی را تغییر دهد و هنجارهای ذهنی و فرهنگی او را دستخوش تغییرگرداند. تا اینکه هر آنچه وی تا گذشته بدان اعتقاد راسخ داشته است بر اثر مسافرت و گردشگری یا ارتباط مستقیم با فرهنگهای دیگر، امری عبث بداند و بیهوده بیانگارد. باید گفت بدون شک جهانگردی و اصولاً گردشگری وبرقراری ارتباط با روحیات و اندیشههای ملل، در رفتارهای فردی و اجتماعی آدمیان تأثیرگذار است و این تأثیر بسته به وضعیت هر فرد از حیث طبقه اجتماعی، اوضاع و احوال زندگی ، میزان تحصیلات، سن، میزان درآمد و جوامعی که فرد با آن روابط مستقیم داشته یا دارد ،متغیر است. بی تردید سفر جوان ایرانی به خارج از کشور و آشنایی وی با فرهنگهای متقابل تأثیر بیشتری میتواند در ذهن و اندیشه و کردار اجتماعی و فردی وی داشته باشد. یا سفر یک غیر ایرانی جوان به ایران و حضور وی در مجامع عمومی می تواند تأثیر بیشتری بر رفتار های فرهنگی وی داشته باشد. سفر و جهانگردی گاه میتواند زمینهسازتغییر برخی مبانی اخلاقی یا وقوع بسیاری از جرایم باشد یا تا بدانجا پیش رود که هنجار های فرهنگی شخص در رویارویی با فرهنگ های بیگانه تبدیل به نا هنجاری ها گردد. یا عملی که تا دیروز برایش ارزش شمرده می شد به تدریج بدل به ضد ارزش گردد. از اشاره به این موضوع قصد یک برداشت ذهنی داریم. وقتی با یک انسان در برابر پدیدهای به نام رسانه اعم از ماهواره ، اینترنت، وازاین دست مواجه هستیم وضعیت هنجارها و آرمانهای نشانه رفته برای تجاوز، نیز روشن است. حال سفر این انسان و ارتباط مستقیم و رو در روی وی با فرهنگ متقابل، وضعیت اندیشه، اعتقاد، ورفتارهای فرهنگی و اجتماعی و دیگرموارد مربوط به آن را دگرگون میسازد . به هر روی این واقعیتی تردید ناپذیر است که سفر به عنوان یک پدیده اجتماعی تعیین کننده، ذهن و اندیشه ی هر فرد را دگرگون میسازد و این دگرگونی از حیث فرهنگ و مذهب ما، جنبه مثبت و منفی دارد. زیراگاهی اوقات سفر کردن یک ایرانی مسلمان به کشور عربستان و مشاهده آنچه سالها شنیده است میتواند عقاید دینی وی را از قوت و استحکام بیشتری برخوردار نماید یا سفر یک فرد از کشوری با اندیشه ی لائیک به کشوری همچون ایران ، میتواند زمینهساز تکوین شخصیت دینی وی باشد. اگر چه این مثال آخر میتواند به موضوع بحث نگارنده ،ارتباطی موضوعی نداشته باشد امّا از حیث مفهومی میتواند ذهن را به آنچه نگارنده سعی در اثبات آن دارد ، قرین سازد.
آنچه تا به حال در خصوص آن ، بحث شد مقوله ی جرم شناسی بود یعنی آنچه میتواند وقوع جرم را بسترسازی کند. وریشهی برخی از جرایم را میتوان در همین پدیده ی اجتماعی انکار ناپذیر یافت. درواقع میتوان با شناخت این پدیدههای اجتماعی و مقابله یا تقویت آنها، ریشه ی بسیاری از جرایم را خشکانید. متأسفانه آمار تکان دهنده ی سفر مردان و زنان ایرانی به برخی از شهرهای معروف و بزرگ دنیا که مرکز فساد و فحشا میباشد بسیار تامل بر انگیز و تأسف بار است. به نحوی که هرذهنی را با این سؤال مواجه میسازد که علل یا علت این سفرها به این نقاط خاص از دنیا چیست؟ در وضعیتی بسیار خوش بینانه میتوان تصور کرد که اینگونه سفرها برای رهایی از وضعیتی مداوم و تکراری است که مذهب و فرهنگ وآیین ایرانی آن را آفریده است و نظام سیاسی کشورمان هم از آن حمایت میکند. امّا چرا بایستی از دو کلمه مداوم و تکراری در این بحث استفاده کرد؟ نگارنده قصد دارد وضعیت ذهن لگام گسیخته یک ایرانی را به تصویر بکشد در حالی که آرمانها و اعتقادهای بومی و دینی او به غارت رفته و این یغماگری تا به آن جا دامن گسترانیده است که زن، جلوه گری با فرهنگ و آیین غیر بومی را برآیین و فرهنگ بومی خود برتر میداند. و نمیتواند با مبانی فرهنگی خود کنار بیاید. پس ناگزیراز آن است که به محیط جغرافیایی و به نظام سیاسی دیگری پناه برد یا مردی که بر هر اساس به ایجاد روابط نامشروع جنسی و اخلاقی تمایل دارد امّا او با نظام سیاسی و اخلاقی انتقادگری رو به روست که وی را به جهت عملش محاکمه میکند پس ناچار به یک محیط آزاد پناه میبرد و این پناه بردن، با پدیده ای اجتماعی به نام سفر همراه میشود.
در واقع نگارنده به این جنبه از موضوع میپردازد که گاه سفر کردن به حدی موثراست که یارای تغییر و تبدیل بسیاری از هنجارها و ارزشها را در ذهن یک ایرانی دارد. البته گاهی بدون سفر کردن و براثر هجمه عظیم رسانههای غیر بومی، سفر کردن برای یک ایرانی تبدیل به یک ملجاء و مأمن میشود تا از آنچه نسبت به آن منع میشود فراغت حاصل کند و به تمنیات و خواستهای درونی خویش واصل گردد. در درجه ی اول میتوان حالتی را تصور کرد که فرهنگها و آیینهای غیر بومی همراه با یک مسافر پا به مرزهای سیاسی و جغرافیایی ما مینهند و بر اثر تعامل با شاخصه های فرهنگ بومی و حتی خرده فرهنگ های قومی ،آن ها را دگرگون می سازند. این سخنان ، نگاهی را توجیه می کنند که روی به سوی دیدگاههای جرم شناسانه دارد و در طریقت موصوف گریزی نیست تا بر علوم دیگری همچون روانشناسی، جامعه شناسی، گردشگری گذری نمائیم زیرا دامنه سخن گسترده خواهد شد. در بحث پیشگیری از وقوع جرایمی که میتوان ریشه ی آن ها را در جهانگردی و اساساً سفر دید ، باید افراد جامعه را نسبت به معیارهای سیاسی و فرهنگی شان وفادار تربیت نمود تا بتوان از طریق کارکردهای فرهنگی و هنجارهای فردی و اجتماعی هر فرد را مستحکمتر از قبل ساخت. البته این مسأله به شیوه آموزش و پرورش افراد در دوران کودکی نیز بستگی دارد. به دیگر سخن آنچه با ارزبری، اقتصاد کشور را لطمه میزند، در تقویت انگارههای دینی و ایرانی به کار برده میشود. قصد نظریه پردازی نداریم بلکه میتوان با زیر ساختهای صحیح و مناسب جامعه را به این سمت و سو کشاند که سفر به دنیا همراه با زندگی اجتماعی و فردی هر ایرانی آمیخته باشد امّا این همراهی در سطحی باشد که آرمانها و ارزشها را متزلزل نسازد. به خوبی هر انسان میتواند هر رویداد و واقعه ی اجتماعی ارزشمند یا بی ارزش را مشاهده کند و آنچه با فرهنگ ایرانی و اسلامی او مقارنت و مجالست دارد را ثبت نماید و ضد ارزشها را دفع کند. زیرا یکی از راههای تکامل انسان ، تعامل با دنیایی فراتر از زندگی معمول یا روزمرگی است. اساساً در پس این سفر، رمز و رازی نهفته است و آن ، این است که تعامل انسان با سایر انسانها و جوامع بشری، ارزشها و هنجارهای فرهنگی وی را در قیاس با فرهنگ های دیگر مرزبندی می کند. از زاویه ی دیگرنیز میتوان به مقوله ی جهانگردی و تأثیرات آن بر وقوع جرم نگریست . چه بسیار ترورهایی که در حین سفر و تحت عنوان جهانگردی و توریسم صورت گرفته است و فرد مجرم کوشیده است تا جرم خود را زیر لوای سفر و نام توریست پنهان سازد و از جنگ قانون بگریزد . به هر حال بر این تحقیق دو نگاه مترتب است . که تلاش در تبیین آن داریم حال آنچه در ذهن متبادر میشود این است که چه مسائل و موضوعاتی می تواند حلقه اتصال این دو موضوع (جرم و جهانگردی) قرار گیرد. آیا اساساً ارتباطی میان این توان یافت تا بتوان درباره ی آن قلم فرسایی کرد یا آنگونه که باید میان آن ها ارتباطی نمی توان یافت ؟ این پرسشی است که پاسخ آن در درازنای این پژوهش ، بر خواننده روشن خواهد شد (( تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.))
تعریف مساله:جهانگردی و گردشگری به عنوان عاملی تاثیرگذار میتواند از جنبههای مختلف، مورد بررسی قرار گیرد تا به عنوان یک مساله ی اجتــماعی تاثیر آن را بر میزان بزهکاری مورد توجه واقع شود . اما آنچه میتواند گذرگاه نگارش این تحقیق باشد نحوه اثرگذاری جهانگردی بر وقوع یا عدم وقوع جرم است. در این میان به دنبال یافتن رابطه علیت بین جرم و جهانگردی هستیم. و روشن خواهیم نمود که جهانگردی میتواند به عنوان ابزاری در راستای وقوع جرایمی چون ترور، جاسوسی وجز آن کار گر واقع شود.
سوالات اصلی تحقیق:
1: آیا جهانگردی و جرم میتوانند ارتباط داشته باشند .اگر جواب مثبت است این ارتباط تا چه حد است؟
فرضیه تحقیق:
جهانگردی میتواند بر ارزشها و هنجارهای فرد اثر گذارد به نحوی که به تغییر و تبدیل شان بینجامد.