موضوع و ویژگیهای مالکیت منابع آب
برای بررسی این موضوع و روشن شدن ابعاد قضیه مالکیت اشخاص بر منابع آب، لازم است به سئوالاتی که در این ارتباط به ذهن میرسد پاسخ لازم داده شود، تا ضمن تشریح موضوع، حدود و ثغور آن هم مشخص گردد و بدین جهت فرضیههای ذیل را بررسی میکنیم.
1-2-2. گفتار اول: موضوع مالکیت آب
مقدمتاً در پاسخ باید گفت: حقوقی که اشخاص نسبت به اموال موجود در خارج پیدا مینمایند به نام حقوق عینی مینامند. حق عینی حقی است که شخص به طور مستقیم و بیواسطه نسبت به چیزی پیدا میکند و میتواند از آن استفاده کند. پس در مورد حقوق عینی تنها دو عنصر وجود دارد: 1) شخصی که صاحب حق است، اعم از شخص طبیعی یا حقوقی. 2) چیزی که موضوع حق قرار میگیرد.
حق عینی به طور مستقیم بر موضوع خود اعمال میشود و لازم نیست که اجرا و رعایت آن از اشخاص دیگری درخواست شود، اما هر گاه موضوع حق در تصرف دیگری باشد و او مانع اجرای آن گردد صاحب حق میتواند رد مال را از متصرف بخواهد.[1]
کاملترین نوع حق عینی «مالکیت» است که به موجب آن مالک حق همه گونه انتفاع و تصرف را در ملک خود پیدا میکند. حق انتفاع و ارتفاق هم از شاخهها و اجزاء حق مالکیت است و صاحب آن به طور محدود میتواند در عین مال تصرف کند و از منابع آن بهرهمند شود. در خصوص مالکیت منابع آب، همان گونه که قبلاً نیز یادآوری گردید، دولت برای حفظ نظم و مصالح عمومی مالکیت آن را از اشخاص محدود و سلب کرده است ولی اشخاص حق استفاده و بهرهبرداری از آنها را مطابق مقررات دارند.
در خصوص نوع مالکیت اشخاص میتوان گفت: همان طوری که ق.م. نیز در مادهی 29 در اقسام حقوق عینی اصلی تصریح کرده است، اشخاص ممکن است نسبت به اموال علاقههای ذیل را دارا باشند:
- مالکیت (اعم از عین و منفعت)
- حق انتفاع
- حق ارتفاق.
پس ق.م. منابع ملک را از شاخههای مالکیت قلمداد کرده و مالکیت تنها در عین مال خلاصه نمیشود، بلکه منفعت هم در حکم مالکیت آن شیء محسوب میگردد. از آنجایی که آب هم به لحاظ داشتن ارزش اقتصادی مال محسوب میشود، اشخاص مطابق قانون مدنی و بر اساس شرایط و ضوابط مندرج در آن میتوانند آبهای مباح را که از مشترکات عمومی بوده و در زمرهی اموال مباح میباشند تملک نموده و مالک شوند و یا اینکه از منافع آن استفاده و بهرهمند گردند.
2-2-2. گفتار دوم: ماهیت حقوقی مالکیت منابع آب
جهت روشن شدن ماهیت واقعی مالکیت منابع آب لازم است به اختصار در این خصوص مطالبی ذکر شود و اینکه مالکیت منابع آب به صورت مطلق بوده یا حق استفاده و بهرهبرداری میباشد و یا اینکه مالکیت آن در قالب عقد اجاره (مالکیت منفعت) هم میگنجد یا نه؟ به همین جهت لازم است شقوق ذیل مورد بررسی قرار گیرد:
- مالکیت مطلق بر منابع آب یا حق استفاده در این خصوص باید گفت که اولاً اموال عمومی قابل تملک نیست زیرا همان طوری که قانون مدنی در مواد متعددی بیان داشته و از جمله در ماده 25 هم به آن تصریح نموده است «هیچ کس نمیتواند اموالی را که مورد استفاده عموم است و مالک خاص ندارد از قبیل پلها و کاروانسراها و آبانبارهای عمومی و مدارس قدیمه و میدانگاههای عمومی را تملک کند و همچنین است قنوات و چاههایی که مورد استفاده عموم است». بنابراین آبانبارهای عمومی، چاهها و قنوات و سایر منابع آبی و اموال دیگر از این قبیل که مورد استفاده عموم است هیچ یک از افراد نمیتوانند تملک کنند.[2]
همان گونه که طبق اصل 45 ق.م. دریاها و دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی از مصادیق ثروتهای عمومی محسوب شده و در اختیار حکومت اسلامی میباشد تا بر اساس مصالح
عامه نسبت به آنها اقدام و بر طبق نفع جامعه تقسیم و توزیع و از آن بهرهبرداری نمایند. پس هیچ یک از اموال احصاء شده در این اصل در زمره مباحات قرار نمیگیرد و قابل تملک خصوصی به وسیله اشخاص نمیباشد.[3]
حیازت آبهای مباح با وجود اینکه در قانون مدنی پیشبینی گردیده و در ماده 140 آن حیازت اشیاء مباحه یکی از اسباب تملک شمرده شده و بیان گردیده است که پس از ورود آب مباح در نهر یا مجری یا قنات، آب حیازت شده به مالک آن تعلق میگیرد، همچنین مباحاتی که با رعایت قوانین مربوطه به آنها تصرف و حیازت موجب مالکیت عین آنها است از قبیل دریاها و نهرهای منشق از آنها با رعایت قوانین مخصوصه به آن ملک احیاء کننده میشود.[4]
لیکن این ماده قانون مدنی و سایر مواد مرتبط در خصوص حیازت آب به وسیله ق.ت.ع.آ. تخصیص خورده است ولی باز هم مردم میتوانند با اجازه وزارت نیرو از منابع آب بهرهبرداری و استفاده نمایند. پس مالکیت در مورد منابع آب به وسیله مباحات هم منتفی گردید. اما افراد مردم حق دارند مطابق مقررات موضوعه نظیر قانون مدنی و قوانین خاص دیگر مانند قانون توزیع عادلانه آب از آنها استفاده نمایند.[5]
مالکیت خصوصی اشخاص تا سال 1347 مورد تأیید قانونگذار بوده یعنی اشخاص طبق رفتار و روابطی که در آن موقع حاکم بوده آب را حیازت میکردند و با رعایت حقوق سایر اشخاص آب را به مجاری اختصاصی خودشان وارد میکردند. مثلاً اشخاص به وسیله کار و تلاش و به وسیله اشتقاق نهرها از رودخانه و کندن قنوات و چاهها آب را استحصال میکردند. لیکن بعد از سال 1347، مالکیت اشخاص به شکل دیگری درآمد. بدین معنی که اشخاص باید از دولت برای بهرهبرداری از آب اجازه بگیرند و دولت هم تحت شرایطی خاص اجازهی بهرهبرداری از آب را به آنها بدهد. از زمان تصویب قانون اخیرالذکر مالکیت اشخاص را موقعی میپذیریم که با اجازه دولت بهرهبرداری از آب را اینها آغاز کرده باشند. به عبارت دیگر از سال 1347 به بعد آب خصوصی آبی است که وزارت نیرو اجازه استفاده از منابع آبی را به اشخاص میدهد.[6]
[1]. کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص14.
[2]. عدل، مصطفی، پیشین، ص56.
[3]. کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص71.
[4]. حائری شاه باغ، سید علی، پیشین، ص 110.
[5]. رشیدی، حمید، پیشین، ص 212.
[6]. بابایی، احمد، پیشین، ص25.