در عرصه رقابت از موقعیت مناسبی برخوردار خواهند بود که با استفاده بهینه از امکانات موجود و بهره برداری مناسب از منابع جدید جهت تولید کالا و ارائه خدمات مطلوب و با کیفیت مناسب، یک شرکت مشتری محور، ناب و انعطاف پذیر باشند. مزیت رقابتی ازجمله مؤلفه هایی است که ماندگاری سازمان را تضمین میکند. کسب مزیت رقابتی تصادفی و یک شبه بدست نمی آید، بلکه لازمه آن تدبیر و برنامه ریزی بلندمدت روی ابعاد مختلف فعالیتهای سازمان است (ممتاز، 1386). از سوی دیگر پس انداز و تشکیل سرمایه واژههای کلیدی در فرآیند توسعه اقتصادی هر کشور است فرآیند تشکیل سرمایه در هر کشور مشارکت عامه مردم در امر سرمایه گذاری را می طلبد و تجهیز پس انداز را در جریان زندگی اجتماعی باید در مشارکت اقتصادی عامه سرمایه گذاران جستجو کرد (خادم، 1389). مشارکت مردم در اقتصاد برای مشارکت سرمایه باید از طریق پس انداز کردن به شیوه های معاصر و بروز در دارایی های مالی یعنی به شکل انواع سپرده های بانکی، سهام، اوراق قرضه، بیمه نامه، طرح های بازنشستگی، مشارکت در طرحهای سرمایه گذاری و مشابه اینها صورت گیرد.منابع سپرده های جاری در بانکها از ارزشمندترین و در عین حال ارزانترین نوع منابع می باشند(خادم، 1389). با توجه به اهمیت نقش سپرده ها و پس اندازه در اقتصاد کشور و نیز نقش مهمی که بانک ها در جذب سرمایه ها و سیاست های پولی در هر اقتصادی دارند. سودآوری فعالیتهای بانکداری اصلی ترین و یکی از مهمترین عوامل و علل وجودی بانک به شمار می آید و خط مشی هایی که مدیریت عالی بانک را در مورد تصمیم گیریهای مهم یاری می دهد، تصمیم گیری هایی است که سلامتی، رفاه و پیشرفت بانک را در حال حاضر و رشد و توسعه بانک را در آینده، برای آن رقم می زند(خندانی،1390).در پژوهش حاضر، ارزیابی و مقایسه عملکرد بانک تجارت در قبل و بعد ازخصوصی شدن با استفاده از شاخص های مالی و کارآیی(تحلیل فراگیر داده ها[1]) بررسى مى شود. از این رو، در ادامه این فصل طرح کلی تحقیق شامل فرضیه ها، اهداف تحقیق، متغیرها و تعریف عملیاتی آنها و روش هاى آمارى مورد استفاده به منظور آزمون فرضیه ها تشریح مى شوند.
1-2- تشریح موضوع و بیان مسأله
جمع آوری و جلب انواع سرمایه ها و تخصیص آنها جهت تأمین نیازهای مالی انواع فعالیت های اقتصادی همراه با سودآوری از مهمترین عملیات بانکی به شمار می رود و بانکها با در اختیار داشتن بخش عمده ای از وجوه در گردش جامعه نقش بسیار حساس و مهمی در هر نظام اقتصادی ایفا نموده و در تنظیم روابط و مناسبات اقتصادی جامعه تأثیر به سزایی دارند. در این زمینه بانکها کشور سهم به سزایی درجلب و جذب سپرده های مردم و هدایت آنها به سمت سرمایه گذاری و تولید سودآور را بر عهده دارند. لذا بانکها با جذب منابع مالی و سوق دادن آن در جهت تولید و سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی باعث توسعه و گسترش بخش های فوق، رونق اقتصادی، افزایش تولیدات بخش اقتصادی و از همه مهمتر ایجاد اشتغال می گردند. پس سوددهی منابع مالی و سرمایه به عنوان خون در رگهای بخش های اقتصادی باعث حیات و رشد و نمو آنها می گردد که با توجه به این امر مهم از اهمیت به سزایی برخوردار است(گنجی باباخانی، 1388).
موسسات مالی و بانکها زمانی در اجرای برنامه های خود موفق خواهند بود که برنامه ریزی دقیقی در جهت جذب هرچه بیشترسپرده ها و تجهیز و تخصیص بهینه آن بعمل آورند و برنامه ریزی صحیح و دقیق ممکن نخواهد بود مگر با در دست داشتن اطلاعات درست در مورد وضعیت سیستم بانکداری و و عوامل موثر بر افزایش عملکرد مالی آنها و وجود مدلهای مناسب برای تحلیل رفتار سیستم. در واقع هر بانکی برای انجام سیاستگذاری مناسب، نیازمند استفاده از روشها و مدلهائی برای پیش بینی و شناسایی عوامل موثر بر عملکرد مالی بانکهای تجاری می باشد(گلریز، 1386).
موضوع آزادسازی و خصوصیسازی از مقولههای مهم در ادبیات اقتصادی است و یکی از رویکردهای کلان مؤثر بر حوزههای مختلف اجتماعی اعم از سیاست، فرهنگ و اقتصاد است، بنابراین باید مبتنی بر تئوری و نظریه معینی باشد تا چارچوب تحلیلی آن برای ارزیابیها و پیشبینیهای در آن مشخص شود. از این رو نبود این چارچوب موجب افت تصمیمهای کلان به سطح مسایل روزمره و گرفتار شدن به ملاحظههای عملی متنوع و تصمیمهای مقطعی، ناهمساز و فاقد سمت و سوی واحد میشود. در ارتباط با مزیتها و چگونگی و روشهای تأثیر برونرفت از اقتصاد دولتی و افزایش رشد ناشی از خصوصیسازی، نظریههای مختلفی وجود دارد که به عنوان تکیهگاه اجرای خصوصیسازی و آزادسازی است. هر چند که بررسی تمام جوانب مرتبط با خصوصیسازی مطابق با شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها مناسب و حایز اهمیت است. اما نکته جالب توجه این که در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، واگذاری فعالیتهای بخش دولتی به بخش خصوصی به عنوان ابزار و وسیلهای برای افزایش کارآیی بیشتر و رقابتپذیری فعالیتهای اقتصادی مطرح است.تجربه اقتصاد دولتی در کشور ایران طی دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نتایجی را در پی داشت که بعد از جنگ تحمیلی و همزمان با اجرای برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، برنامه خصوصیسازی را در اولویت قرار داد. هر چند برنامه اول توسعه در قالب بستهای با عنوان «تعدیل اقتصادی» که بر دو محور خصوصیسازی و آزادسازی اقتصادی استوار بود، به مورد اجرا گذارده شد اما در قانون برنامه سوم اقتصادی به دلیل لحاظ کردن فصل جداگانهای با عنوان «ساماندهی شرکتهای دولتی، خصوصیسازی و تنظیم انحصارات»، میتوان این برنامه را آغاز فرآیند خصوصیسازی در اقتصاد کشور قلمداد کرد. اما جهش اصلی اجرای فرآیند خصوصیسازی در اقتصاد ایران، به زمانی برمیگردد که در خلال اجرای برنامه چهارم توسعه و با ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، روند خصوصیسازی، واگذاری شرکتهای دولتی، واگذاری تصدیگریهای دولتی به غیردولتی و استفاده از خدمات بخش خصوصی در اموری که دولت میتواند واگذار کند، ابعاد جدیدی پیدا کرد. ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 از سه جنبه حایز اهمیت است. اول؛ تفکیک وظایف حاکمیتی و تصدیگری دولت و مشخص شدن مسؤولیت دولت در ایفای وظایف حاکمیتی در اجرا و بعد از اجرای این قانون، دوم؛ برداشتن یکی از بزرگترین موانع حقوقی حضور بخش غیردولتی در حوزههای زیربنایی، نهادهای مالی و صنایع بزرگ و سوم؛ براساس سیاستهای کلی اصل 44 و جهتگیری نظام اقتصادی کشور، مشارکت بیشتر مردم در عرصههای اقتصادی جلوهای تازه یافت(رحمانی و همکاران، 1390).
سایت های دیگر :
آن کشور در آموزش و پرورش افراد برجسته و با استعداد دارد. در یونان باستان این عقیده وجود داشت که تیزهوشی موهبتی الهی و دریچه ای به جهان نامتناهی می باشد. مفهوم نبوغ و استعداد همیشه نسبی بوده و در طول تاریخ در بین جوامع مختلف به یک معنی نبوده است. تفاوت های جوامع در طول تاریخ همیشه در تغییر و تکامل بوده و ترغیب و تشویق افراد سرآمد دستخوش تحولات گوناگونی بوده است(سلیمانی، 1386).
حمایت اجتماعی ادراک شده مفهومی است که عموما به عنوان کمکی که از جانب دیگران در شرایط زندگی دریافت می شود، درک می گردد(تیلور[10]، 2007). حمایت اجتماعی ادراک شده نیرومندترین نیروی مقابله، دشوارای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند(لی و دیگران[11]، 2004). حمایت اجتماعی ادراک شده، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث کاهش تنش شده و میزان بقا و کیفیت زندگی را در افراد افزایش می دهد(ساراسون و دیگران، 2000).در تحقیقات(سارز و دیگران، 2000) همبستگی متوسط و کمی بین نمرات حمایت اجتماعی ادراک شده و خشنودی افراد وجود داشت. یعنی میزان حداقلی از حمایت اجتماعی ادراک شده که خشنودی هر کس را تضمین می کند وجود ندارد. به عبارتی، برای بعضی مردم تعداد کمی دوستان نزدیک و وابستگان خشنودکننده است درحالیکه دیگران نیازمند حمایت از سوی افراد متعددی هستند. ولی به هر حال کسانی که سطوح بالائی از حمایت اجتماعی را در اختیار دارند حتی درصورت تجربه حادثه ناگوار و یا فشار و استرس جدید در مقابل بیماری کمتر آسیب پذیرند و شیوه های غیرانطباقی تفکر و رفتار بیشتر میان اشخاصی شایع است که در درون خانواده حمایت اجتماعی کمی دارند (ادویا[12] و دیگران، 2005 ؛ رایان[13] و دیگران، 1999 و مالیکارجون[14] و دیگران، 2005).
خودپنداره به انتساب توصیف ها و برچسب های فرد به خود اشاره دارد و غالبا با خصیصه های جسمانی، ویژگی های رفتاری و کیفیت هیجانی مرتبط است(پاتریک و دیگران، 2008). خود پنداره، مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می گردد بدین معنی که می فهمد کیست و چیست . خود دنیای درونی فرد است و شامل تمام ادراکات – عواطف، ارزش ها و طرز فکر او می باشد. در واقع می توان بیان کرد که خود پنداره، خود ادراک شده است(پورآقا، 1392). خودپنداره تحت تاثیر یادگیری بوده و ابتدا به صورت آگاهی از عوامل خارجی و رفتار قابل مشاهده تجلی می کند و سپس دامنه ی وسیعتری را شامل میشود و به قلمرو مسائل دیگری چون ساختار فیزیولوژیکی، ارزش های درونی و رشد فلسفهی فردی هر شخص از زندگی، گسترش می یابد. نقش مهم خودپنداره در کنترل رفتارها یا آماده سازی آنها میباشد. غالبا نقش اول خودپنداره ایجاد ثبات در رفتار است که به افراد کمک میکند تا بتوانند رفتار خود و دیگران را که با آنها در تعامل هستند به سادگی پیش بینی نمایند. در واقع خودپنداره به طور جدی جنبه های مهمی از زندگی افراد خصوصا جوانان و میزان مهارتهای و سازگاری اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد(بارانزهی، 1385). با وجود یک دهه تحقیق بر مهارتهای اجتماعی، تحقیقاتی را می توان نام برد که نتایج آنها بر بخش نظری رشد نیافتهای بنا شدهاند. در ابتدا، همین طور که در بالا ذکر شد تحقیق در پیامدها و همبستههای مهارتهای اجتماعی، به شدت بر اثرات منفی کمبود مهارتهای اجتماعی تأکید داشتهاند. مشکلات و آسیبهای درونی مثل افسردگی، اسکیزوفرنی[15]، الکلیسم[16] و دیگر اختلالات همه با کمبود در مهارتهای اجتماعی مرتبط میباشند، در حالی که نظریه مهارتهای اجتماعی باید فراتر از توضیح و تأکید بر فقدان مهارتهای اجتماعی در ابتلاء به پیامدهای روانشناختی زیانآور، باشد. تسلط بر مهارتهای اجتماعی مناسب مسلماً منجر به
سایت های دیگر :
مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود(سیاسی،۱۳9۱). افراد درونگرا از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر از حد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خودداری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند.این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند(فورسمان[9]، 2012).از سوی دیگر افراد برونگرا دارای سرعت فعالیت مغزی پایینتر از حد طبیعی هستند و از این رو این افراد برای اداره امور زندگی خویش به قوای محرکه بالاتر از حد طبیعی نیاز دارند. افراد برونگرا بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی بوده و دارای فعالیت عملی عالیتری هستند (سیاسی،1391). ولی میزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درونگرا کمتر است. این افراد مایلند که بر محیط افراد خود تأثیر گذارده و به رقابت با دیگران پرداخته و در مجامع عمومیبیشتر ظاهر میشوند. کمالگرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی میباشد که میتواند هم سازنده، مفید و مثبت باشد و هم نوروتیک و کژ کنش (بیطرف،1390). نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خود شکوفایی است. همه افراد نیاز دارند که تواناییهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنند و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابند. گرایش طبیعی افراد حرکت از مسیر تحقق تواناییهای بالقوه خودش است، هرچند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی رو به رو شوند. البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و تواناییهای نهفته و بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمالگرایی امری مثبت و پسندیده است ولی آنچه که به آن اشاره شده است جنبه افراطی یا منفی کمالگرایی است (بیطرف،1390).
با توجه به توضیحات گفته شده در این پژوهش به دنبال یافتن جواب این سوال هستیم آیا بین ابعاد شخصیتی(درونگرایی و برون گرایی)و سلامت روان با کمالگرایی در کارکنان ایران رادیاتور رابطه وجود دارد؟
1-3- ضرورتهای انجام پژوهش
از گرایشهای طبیعی انسان، حرکت در مسیر تحقق توانائیهای بالقوه خویش و شکوفا ساختن آنها تا بالاترین حد ممکن میباشد. این امر به خودی خود ارزشمند بوده و کمالگرایی در این مفهوم امری مثبت و پسندیده است. کمال گرایی، از جمله متغیرهایی است که در چند دهه گذشته به عنوان یک سازه چند بعدی مورد مطالعه قرار گرفته است. گزینش اهداف غیر قابل دسترس و نامتناسب با قابلیتهای فردی موجب میشود که کمالگرایی وجه منفی پیدا کرده و آثار زیانباری را برای فرد در پی داشته باشد از این رو به نظر بسیاری کمالگرایی با انواع اختلالات نوروتیک و رفتارهای ناسازگار رابطه دارد(پارک،2004، استامف و پارکر،2000).در سالهای اخیر بسیاری از محققان، رویکردی چند بعدی را در مطالعه کمالگرایی هدف پژوهشهای خود قرار داده اند (فراست[10]،1990). بنابراین، عوامل متعددی میتوانند شکل گیری کمالگرایی نقش داشته باشند. این عوامل شامل متغیرهای کلان مانند وضعیت اقتصادی – اجتماعی، سطح درآمد، تحصیلات، مذهب، سن، و یا متغیرهای روان شناختی مانند: ابعاد شخصیت، سلامت روان و کمالگرایی میباشند. پژوهشهای متنوعی پیرامون ابعاد سلامت روان در کارکنان صورت گرفته از جمله میتوان به پژوهش مردانی حموله(1391) اشاره کرد که در پژوهش خود نشان داد که /81% کارکنان پرستاری از سلامت روان برخوردار بودند و 9/18% آنان د
سایت های دیگر :
باشیم (خنیفر[4]،1383:63).
هم چنین تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوه قضاوت صحیح در افراد تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب رکود فکری و عجز او در برابر مسائل و مشکلات است امروزه جامعه نیازمند افرادی است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار می دهند و مشکلات را به گونه ابتکاری از سر راه خود بر می دارند.
در روند تحولات عظیم بشری و عصر پر تکاپوی فناوری و بمباران اطلاعاتی و تحلیل رفتن منابع طبیعی و تهاجم ارتباطی که هرلحظه اختراع و اکتشافی، دگرگونیهای ژرفی در نحوه زندگی و روابط و نگرشها از خود برجای میگذارد، نیاز به « شعلههای بینش درونی و خلاقیت» امری گریزناپذیر است درحالیکه هیچیک از ما دقیقاً نمیدانیم در آینده چه چیز در انتظار ماست، برخی حقایق و نیازهای آینده به نحو فرآینده ای رخ مینمایاند. یکی از این حقایق آن است که باید کوشش قابلملاحظهای برای به دست آوردن تصویر وسیع، پربار و دقیقتر از آینده انجام دهیم؛ بهویژه این امر برای سیستم آموزشی حائز اهمیت و حیاتی است و قسمت عمده مواد درسی باید برای کمک به دانش آموزان جهت گسترش، پرمایه کردن و دقیقتر کردن تصویر آنان از آینده اختصاص داده شود، زیرا اگر تصویر یک جامعه از آینده بیشازحد کوچک، کممایه و بیشازحد نادرست باشد، نظام آموزش، آن جامعه را دچار اشتباه نموده، و رسالت خویش را بهدرستی انجام نداده است. (کاکیا، لیدا؛ جوانبخت جعفر؛ کیانی محمدعلی،1383)تصویر دانش آموزان از آینده تعیینکننده آن است که انگیزش آنان در یادگیری چیست و آنها در پی چه دستاوردهایی هستند. این تصویر، همچنین تعیینکننده توانایی آنان برای زندگی، سازش و رشد کردن در یک جامعه پر از تحول میباشد و نتیجه آن به میزان وسیعی تعیینکننده تاریخ آینده است.
لازمه این تحول، نظام آموزش متحول است که برای رسیدن به آن نیاز به یک خیزش و عزم جمعی مبتنی بر سختکوشی، تعهد و خلاقیت است و برای رسیدن به این خواستهها اهداف زیر قابلتأمل است.
-بسط و تقویت هر چه بیشتر توانایی دو بار نگریستن و دوباره اندیشیدن به مسائل، مقررات روشها، فنون و بهطورکلی هر آنچه یک معلم در رابطه با شغلش بهنوعی با آن درگیر است.
-زیر سؤال بردن اسطورههای ذهنی معلمان درباره نحوه کلاس داری، تدریس محتوای آموزش، تکلیف، ارزشیابی و .-تفهیم و تبلیغ این پیام که رویکرد خلاقانه میتواند باری از دوش معلمان بردارد و فضای یاددهی- یادگیری را لذتبخشتر و بانشاطتر نماید و از فعالیتهای فرسایشی آنها بکاهد.
-بالا بردن حس خوداتکایی معلمان برای بروز هر چه بیشتر نواندیشی و نوآوری و خلاقیت آنها
-بنابراین خلاقیت و نوآوری لازمه و پیشدرآمد توسعه پیشرفت و تعالی یک سازمان و جامعه است و آگاهی از متون و تکنیکهای آن ضرورتی اجتنابناپذیر برای دبیران، کارکنان و پژوهشگران علاقهمند است. (کاکیا، لیدا؛ جوانبخت جعفر؛ کیانی محمدعلی،1385)
افزایش خلاقیت در سازمانها میتواند به ارتقای کیفیت و کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینهها و جلوگیری از اتلاف منابع و با تبع افزایش کارایی و بهرهوری و ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد و با بهرهجویی از متون خلاقیت و نوآوری در آموزشوپرورش خواهیم توانست به طریقی کار آورد اثربخشی به اهداف خود رسید، سازمان و جامعه پیشرفته داشته باشیم. (آیزنگ، آرنولد، ماولی(1972) منصور 1372)
سایت های دیگر :
در حالی که تیپ A به استقبال خطر می روند و به پیامدهای آن بی اعتنا هستند.رفتار تیپ A با موفقیت های اجتماعی – ا قتصادی در ارتباط است به طوری که هرچه درآمد اشخاص بیشتر می شود رفتار تیپ A تشدید می گردد. فرید من(2006) در تحقیقاتی که در زمینه ی سلامت روان و، ویژگی های شخصیتی انجام داد بیان داشت که مجموعه صفات تیپ های شخصیتی A و B با بیماری های جسمی و روانی در ارتباط است. مثلا احتمال ابتلا به بیماریهای کرونر قلبی در تیپ A بیشتر از تیپ B می باشد.
اصل تفاوت های فردی بیانگر آن است که نه تنها در تجارب خود از حوادث زندگی بلکه از میزان آسیب پذیری در برابر حوادث نیز با هم متفاوت اند. این تفاوت ها علاوه بر آنکه امکان دارد از تفاوت سطح دانش، نگرش و نظام ارزشی آنها متاثر باشد از رابطه ی متفاوت هر یک سرچشمه می گیرد.تیپ شخصیتی افراد دررفتار و نوع گرایش های آنان و میزان تحمل استرس ها و سلامت روان آنها تاثیر دارد. به طوری که بعضی از آنان به تغییرات تدریجی و بعضی به تغییرات تحولی گرایش دارند. همچنین وجود مشکلات شخصیتی و روانی می تواند تاثیر قابل توجهی بر انگیزه ها، عملکردها و. کارکنان داشته باشد.
1-2 بیان مسئله
بدون تردید، درتاریخ تمدن بشری، مهمترین جستجوی انسان، تلاش برای شناخت واقعیت خودش بوده است. توسعه علوم مختلف انسان شناسی و ناگزیر هستی-شناسی، نتیجه همین کنکاش بی پایان و بی انجام بوده و هست. حتّی میتوان پذیرفت پیشرفت بسیاری از علوم دیگر نیز، مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به میزان توفیق آدمی در درک بهتر ساختار حیرت انگیز و خارق العاده خویش میباشد. رسیدن به آرامش و اطمینان و دوری از افسردگی و اضطراب واسترس از اساسیترین نیازهای سرشتین آدمی و از دیرباز جزو مسائل اساسی بشر بوده است. همین مسئله موجب شده تا در ادیان و آیینهای کهن بشری، ضمن تشریح علل آرامش روحی و روانی، راهکارهایی برای پاسخ به این نیاز اساسی بشر ارائه شود. ( روث وکوهن،1986).
امروزه هر چند مردم از لحاظ جسمی فعالیتهای زیادی دارند، ولی اکثر فعالیتهای بدنی آنها معمولا فعالیتهای سالمی نیستند،مثل دویدن با سرعت برای رسیدن به اتوبوس و. بیشتراین فعالیتها جزء فعالیتهای سالم بشمار نمیروند و در نتیجه در اغلب اوقات موجب ایجاد استرس در فرد میشوند.استرس شایعترین مشکل جوامع بشری است که می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. بیشترین آن،خود تحمیلی است. درجامعهی امروزی ما یکی از شایعترین بیماریهای تهدیدکنندهی سلامتی است و رقمی درحدود ٧٠٪ مراجعات به پزشکان راتشکیل میدهد و این مشکل استرس، فشار و فرسایش بدن، به هنگامی است که با محیط پیوسته در حال تغییر سازگار شویم. چنین تغییراتی آثار جسمانی و هیجانی بر ما میگذارد و میتواند احساسات مثبت یا منفی ایجاد کند. اثرات استرس ما را ناگزیر به عمل میکند و چشم انداز مهیج جدیدی برای ما به ارمغان میآورد.آثار مثبت آن باعث کمک به ما درراستای حفاظت از خود می شود.آثار منفی استرس احساس بی اعتمادی ، طرد ، خشم و افسردگی میآفریند که این احساسات به نوبه خود به مشکلاتی مانند سردرد ، ناراحتی معده ، ، بیخوابی ، فشار خون بالا ، بیماری قلبی واعصاب و. میانجامد.مرگ یک عزیز ، تولد یک کودک ، ارتقای شغلی یا ایجاد یک رابطه جدید استرس به دنبال میآورد. چون این تغییرات ما را مجبور به سازگاری مجدد با زندگی خود میکند. سازگاری با شرایط متغیر، بسته به نوع واکنش ما میتواند آسیب زا باشد.در اکثر اوقات افراد پراسترس دارای شیوه زندگی نادرستی هستند، تغذیه ناسالم دارند، برنامه ریزی مناسب ندارند و اغلب اوقات سرشان بیخود و بیجهت شلوغ است که این نیز می تواندآسیب رساننده باشد. در مجموع ،استرس در دنیای مدرن اجتناب ناپذیر است و برای همۀ
سایت های دیگر :