چشمه
در کتابهای مرجع تعریفهای مشابهی از چشمه به عمل آمده است، که برای اطلاع خوانندگان محترم به چند تعریف از آن میپردازیم.
اگر آب مخازن زیر زمینی، خود بخود، به سطح برسد، محل خروج آن را چشمه میگویند. در حقیقت، خروج طبیعی آب زیر زمینی ایجاد چشمه میکند.[۱]
جایی که در آن آبهای زیر زمینی بر سطح زمین ظاهر میشود، چشمه پدید میآید. به عبارت دیگر، چشمه محل خارج شدن طبیعی آب از زمین و یا جایی است که آب از زمین یا کوه بیرون آید و جاری شود.[۲]
در حقیقت چشمهها، غالباً خودجوش و به طور طبیعی ظاهر میشوند، و خروج طبیعی آب به شکل چشمه در شرایطی عملی میشود که سفره آبداری در نقطهای با سطح زمین قابل نفوذ برای آب، تماس پیدا کند و سطح پیزومتری آب سفره از نقطه تماس بالاتر باشد. در این شرایط آب از محل برخورد سفره آبدار با سطح زمین به صورت چشمه معمولی خارج میشود.[۳]
در تشکیل چشمهها، عوامل مختلفی دخالت دارد، از جمله وضعیت سطح زمین و ناهمواریهای آن. آب بعضی از چشمهها از اعماق زمین سرچشمه میگیرد، پس از عبور از شکافها به سطح زمین میرسد. بنابراین در پیدایش این دسته از چشمهها (که بستر چشمههای معدنی گرم نیز جزو آن است)، وجود شکستگیها و گسلها، مؤثر است که عامل خروج آب به شمار میرود، آب معمولاً طول یک خط شکستگی را که بر اثر فرو نشستن قسمتی از قشرهای متوالی زمین به وجود آمده است میپیماید، و به سطح زمین میرسد.[۴]
زلزله هم در به وجود آمدن و یا ناپدید شدن چشمهها مؤثر بوده است. چون بعضی از چشمهها بر اثر زلزله از بین میرود و یا بر اثر زلزله چشمههای جدیدی به وجود میآید. لذا ممکن است که بسیاری از چشمهها که در قدیم در کشور ما وجود داشته، در اثر زلزله ناپدید و از بین رفته و یا چشمههای جدیدی ظاهر شده باشد.[۵]
خشک شدن چشمههایی که آب آنها شیرین میباشد، در اثر عواملی مانند زلزله یا به علت تمام شدن ذخیرهی آبی آنها، در بسیاری از موارد، مسائل و مشکلات زیادی دارد، مخصوصاً اگر چشمه مزبور تنها منبع آب قابل شرب ساکنان و یا احشام یک محل و یا عابرین و کاروانهایی باشد که از آن محل عبور میکنند که در این موارد خاصه در مناطق کویری و بیابانی آب واقعاً به معنای حیات است. چشمهها نقش مؤثری در مشاغل تولیدی و کشاورزی دارند، و استفاده صحیح از مراتع و دامداری تا حد زیادی بستگی به وجود چشمهها دارد. چشمهها تأثیر فراوانی در استفادهی درست و نیز حفاظت از مراتع و همچنین بهرهبرداری کامل از احشام دارد که با کمی مطالعه و تحقیق میتوان به این امر پی برد، که در جایی که این منبع آبی وجود نداشته است، مراتع از بین رفته و از بهرهبرداری دامداری و یا تولید اثری نبوده و رونق نداشته است.[۶]
این طور میتوان گفت که چشمهها در فلات ایران، هم از نظر تعداد و هم از نظر میزان آبدهی دارای اهمیت بوده و آقای غلامحسین مصاحب به نقل از یک کتاب قدیمی به نام (نزهت القلوب، نوشتهی حمدالله مستوفی قزوینی)، مینویسد:
«ناحیهی مرتفع همدان به وسیلهی ۱۶۰۰ عدد چشمهی کوهستانی که از کوه الوند جاری بودهاند، مشروب میگردیده. آب این چشمهها، باغستانها و حومهی شهر همدان را سیراب نموده و محصول عالی و میوهجات آن سامان را تأمین میکرده است».[۷]
در ایران چشمههای فراوانی با آبدهی متفاوت در مناطق مختلف وجود دارد که به عنوان مثال، میتوان از چشمهی باغ فین در کاشان، چشمه علی در شهر ری، چشمه گیلاس در مشهد، چشمه خواجه خضر در ورسخوران فیروزکوه، آب طاق بستان را در کرمانشاه، چشمه شیخ در شهمیرزاد سمنان نام برد.
اگر در یک نگاه آماری به تعداد چشمهها و میزان برداشت آب از آنها توجه کنیم، و اگر ارقام مربوط به میزان تخلیه و برداشت سالانهی آب از این طریق «چشمه» را با دیگر منابع زیرزمینی مانند چاه و قنات مقایسه کنیم، متوجه میشویم که میزان آب چشمهها به ویژه نسبت به آب قناتها، قابل اهمیت و توجه میباشد.[۸]
[۱]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۷۱، ص ۲۱۷٫
[۲]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص۴۷٫
[۳]. غفوری، محمد رضا و مرتضی، غلامرضا، آبشناسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، بیتا، ص۱۷٫
[۴]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۲۱۹٫
[۵]. همان، ص ۲۱۹٫
[۶]. جنیدی، محمد جواد، چشمههای معدنی ایران، انتشارات دانشگاه تبریز، چاپ شفق، چاپ اول، سال ۱۳۵۵، ص ۷۹٫
[۷]. مصاحب، غلامحسین، دایره المعارف فارسی، جلد اول، جلد اول، سال ۱۳۴۲، ص۸۱٫
[۸]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۲۲۳٫
در قوانين عادي، از جمله قانون مدني و قوانين و مقررات مربوط به آب از چاه و انواع آن تعريف نشده است، و تنها به ذكر انواع چاه بدون تشريح و توضيح بسنده شده است.[1] ليكن دانستن معنا و مفهوم چاه و ارائهي تعريف از آن اصطلاح كه فني بوده و در حقوق نيز بحث شده و كاربرد دارد، لازم و ضروري ميباشد.
در فرهنگهاي ادب فارسي، چاه را به اين صورت تعريف كردهاند:
چاه واژهاي است پهلوي (cah) به معناي گودال تنوره مانندي كه در زمين حفر كنند، و براي بالا آمدن آب يا ريختن فاضلاب از آن استفاده مينمايند.[2]
آقاي مرتضي سرمد، در كتاب «حقوق آب» دربارهي چاه، تصريح ميكند: «ميلهي عمودي كه به وسيلهي مقني حفر ميشود تا به سطح آب رسيده و سپس مقدار هم در داخل آب حفاري ميكنند تا به مقداري آب مورد نظر برسند. ضمناً اين گودال استوانهاي شكل كه در زمين حفر ميكنند، گاهي آب بر ميدارند و گاهي فاضلاب در آن ميريزند».
در فرهنگ آبياري و زهكشي در خصوص چاه آمده است، كه چاه حفره يا سوراخ مصنوعي ميباشد كه به طور عمودي حفر شده و آب زيرزميني از طريق شكاف و خلل در آن تراوش ميكند. بعضي از اساتيد در تعريف چاه ميگويند: «چاه عبارت است از يك سوراخ بزرگ استوانهاي شكل قائمي است كه سطح زمين را به يك مخزن آب زير زميني مربوط ميكند و اگر اين سوراخ يا حفاري از سطح زمين در يك لايه نفوذپذير باز شود تا به آب برسد، در اين حالت يك چاه سطحي ايجاد ميشود. ولي اگر حفر چاه به علت نرسيدن به آب ادامه يابد و از لايه و قشر نفوذناپذير بگذرد و به يك مخزن آب محصور برسد، در اين حالت چاه به وجود آمده را چاه عميق ميگويند. چاهي كه آب آن فوران ميكند و خودبخود از زمين خارج ميشود، چاه آرتزين نيز ميگويند ليكن ممكن است چاهي آرتزين باشد ولي فوران كننده نباشد.[3]
در خصوص حفر چاهها بايد گفت كه حفر چاه كم عمق دستي از قديمالايام به منظور تأمين آب انسان و احشام و غيره در كشور ما متداول بوده است و همچنين بايد گفت كه قدمت اين قبيل چاهها بيشتر از قناتها نيز ميباشند، چرا كه انسان ابتدا با حفر اين گونه چاهها پي به آبهاي زيرزميني برده و اقدام به بهرهبرداري از آنها نموده است، به اين نوع چاهها به علت اينكه با ابزارهاي دستي حفر ميشوند چاههاي دستي نيز ميگويند.[4]
چون در ضمن مطالب مربوط به كليات و مسائل چاه، به چاههاي دستي و معمولي و آرتزين كه از انواع چاهها ميباشد توضيحات مختصري ارائه گرديد، در اينجا به دو نوع از انواع چاهها كه از نظر بهرهبرداري از آب زيرزميني نسبت به ديگر انواع چاههاي اشاره شده اهميت بيشتري دارد، ميپردازيم.
و آن چاهي است كه توسط دستگاههاي حفاري و ديواره آن لولهگذاري بتني يا فلزي شده باشد و در داخل آن تلمبه نصب و لااقل 20 متر از سطح ايستابي هم پايينتر حفر كرده باشند و براي آبياري اراضي با وسعت زياد به علت حجم برداشت زياد آب از آن استفاده ميكنند.[5]
چاهي است كه به وسيلهي مقني در سفره اول آب حفره شده باشد و در داخل آن تلمبه و احتمالاً كورههايي هم زير آب براي ازدياد تراوش آب حفر كرده باشند.
در اين نوع چاهها نيز تا چندين متر، به اصطلاح توي آب حفاري ميشود، ولي در هر حال عمق آن از چاههاي عميق كمتر است. در چاههاي نيمه عميق يا كم عمق، موتوري كه مقدار حفاري زير سطح آب زيرزميني يعني قسمت آبدهي چاه كم است، ممكن است براي به دست آوردن آب بيشتر، كورهها يا مجراهاي افقي، در جهات مختلف حفر بشود. اين مجراهاي افقي كه معمولاً در زير سطح آب حفر ميگردد، باعث ميشود كه آبهاي زيرزميني را بكشد و به چاه اصلي هدايت كند. حفاري در اين نوع چاهها غالباً 6 متر يا بيشتر در زير سطح آب انجام ميشود و كورهها در اين عمق، قرار دارد.
چاههاي نيمه عميق از لحاظ نوع حفر دو گونه ميباشند، چاههاي دستي نيمه عميق و چاههاي ماشيني نيمه عميق. چاههاي نيمه عميق نوع اول با ابزار دستي از قبيل كلنگ و بيلچه و يا كمپرسورهاي هوا حفر و تخليه مواد به چرخ چاه، قرقره و پنج صورت ميگيرد، قطر اين چاهها غالباً بيش از 70 سانتيمتر بوده و همچنين اكثر آنها فاقد لوله جدار ميباشند.
حفر چاههاي عميق و نيمه عميق از نظر تاريخي مربوط به سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم ميباشد كه ابتدائاً براي مصارف زراعتي و باغهاي نزديك شهرهاي بزرگ معمول گشته و تعداد اينگونه چاهها محدود بود. ليكن از اين منابع آبي، بعداً براي تأمين آب در مزارع و روستاها نيز استفاده كردند و تعداد آن روز به روز افزايش يافت، استفاده از اين آبها تحول بزرگي در مناطق شهري و روستايي از نظر مصارف خانگي، صنعتي و به ويژه كشاورزي به وجود آورده است. دلايلي كه حفر اينگونه چاهها در ايران بسيار معمول شده به شرح ذيل ميباشد:
بايد اذعان نمود كه چاههاي عميق، امروزه مهمترين وسيله بهرهبرداري از منابع آبهاي زيرزميني ميباشد، به گونهاي كه در حال حاضر، آب شهرهاي بزرگ و متعدد دنيا و يا آب كشاورزي مناطق وسيع زراعتي و همچنين صنايع به وسيله چاههاي عميق تأمين ميشود.[6]
كشيدن آب از اين نوع چاهها به وسيلهي دلو با چرخ چاه، انواع تلمبهي دستي، تلمبههاي موتوري كوچك و در بعضي موارد با بهره گرفتن از حيوانات مثل شتر، گاو و اسب صورت ميگيرد. عمق آن از 25 متر تا 50 متر زير سطح زمين با توجه به وضعيت آبدهي منطقه و امكان حفاري متغير ميباشد، نظر به عمق آن و تأسيسات حفاظتي و ابنيه جنبي حريم آن دايرهاي به شعاع سه تا چهار متر مناسب خواهد بود. اما در خصوص چاههاي ماشيني نيمه عميق، بايد گفت كه اين دسته از چاهها نيز با دستگاههاي حفاري موتوري و با بهره گرفتن از روشهاي مختلف حفر و در آنها انواع لولههاي جدار نصب ميشود. آبكشي از اين چاهها عموماً به وسيلهي پمپهاي توربيني و الكتروپمپ انجام ميشود. عمق اين چاهها نيز از 25 تا 50 متر از زير سطح زمين ميباشد.[7]
[1]. رشيدي، حميد، فرهنگ اصطلاحات حقوقي صنعت آب و برق، ص50.
[2]. همان، ص 52.
[3]. جنيدي، محمد جواد، آبشناسي و هيدرولوژي، ص 74.
[4]. كردواني، پرويز، منابع و مسائل آب در ايران، ص 234.
[5]. سرمد، مرتضي، حقوق آب، ص 49.
[6]. كردواني، پرويز، منابع و مسائل آب در ايران، ص244.
[7]. آيرملو، نوالدين، حريم منابع آب، تبريز: انتشارات پيك نور، سال1380، صفحات 201-202.
آبهای معدنی در معانی و مفاهیم ذیل بکار برده میشود:
آب های معدنی از زمین میجوشد و از نر فیزیولوژی دارای گوگرد و یا املاح دیگر است، همچنین آبهای معدنی دارای مقداری نمکهای غیر آلی توأم با گاز یا بدون گاز میباشند و در این صورت است که میتوان اثر فیزیولوژی آنها را تعیین کرد.[۱]
آبهای سطحی به کلیه آبهای جاری در رودخانهها و انهار طبیعی و درهها و جویبارها و هر مسیر طبیعی از جمله سیلابها و دریاچهها گفته میشود. به نظر بعضی از اساتید آبهای سطحی از آن مقدار آب باران تشکیل میشود که خاک قادر به جذب آن ها نیست و یا پس از نفوذ در زمین به صورت چشمهسارها و امثال آن، از زمین خارج میشود و جویبارها و رودها و غیره را ایجاد میکند و یا تشکیل دریاچهها و دریاها را میدهد یا آنها را تکمیل میکند.[۲] آب های سطحی را از این نظر میتوان به دو شاخه تقسیمبدی کرد.
ـ آبهای سطحی جاری و آبهای سطحی راکد
آبهای سطحی جاری به آبهایی اطلاق میشود که ابتدا و انتهای آنها قابل رؤیت میباشد و از آنجایی که این نوع آبها دائماً جریان داشته، حرکت مولکولهای آب هم به طور مرتب در یک جهت صورت میگیرد. به گونهای که امکان برگشت آب به نقطه مبداء وجود ندارد، مانند جویبارها، نهرها، رودها و شطها.
این نوع آبها، به آبهایی گفته میشود که از هر طرف ساحل آن را احاطه کرده، آبهای راکد برحسب عمقشان و برحسب مقدار نامهای گوناگون دارد. مانند دریا، دریاچه، استخر، لش آب، برکه و غیره.
دریاچه که یک منبع آب طبیعی میباشد و کم و بیش هم ساکن بوده، ارتباط مستقیم با دریا ندارد. استخر هم یک دریاچه کم عمق است که تمام قسمت خاکی آن قابل رویش گیاهان آبی ریشه ریشهدار است، برکه هم استخر کوچکی است که به طور متناوب خشک میشود لش آب، آبی است راکد و کم عمق که غالباً به وسیله گیاهان انباشته و اشغال شده است.[۳]
در مقام سنجش و مقایسه آبهای سطحی و محاسن و معایب هر یک میتوان گفت که: آب زیرزمینی به علت اینکه در زیر سطح زمین قرار دارد از بسیاری از آلودگیها مصون و محفوظ میباشند و در صورتی که املاح آن زیاد نباشد برای شرب بسیار مطلوب و مناسب است، منبع آب سطحی مستلزم آن است که در یک زمان و مکان مشخصی جمع آوری و مهار شود و برای این که به ظرفیت کامل برسد ممکن است چندین سال به طور بیانجامد در صورتی که آب زیرزمینی در هر زمان و مکان قابل استحصال است و توسعه آن سریعتر و امکان بهرهبرداری از آن با هزینه کم امکانپذیر است.
مخزنهای آب سطحی، مقدار قابل توجهی از زمینها که ممکن است زراعی هم باشند، تحت پوشش خود قرار دهد و مضافاً در مواقع گرم سال مقادیر زیادی از آب خود را در اثر تبخیر از دست میدهند، در حالی که آب زیرزمینی محل تجمعش در زیر زمین بوده و به هیچ وجه از دمای هوا متأثر نمیگردد.[۴]
با وجود همه محاسن و مزایایی که برای آب زیر زمینی گفته شد این منبع آب عیب بزرگ و مهمی هم دارد و آن این است که به طور یکنواخت و همسان در همه نقاط زمین توزیع نشده است و مناطق گستردهای در سطح زمین وجود دارند که آب زیرزمینی از چنان کیفیتی برخوردار نیست که حفر چاه در آن دارای توجیه اقتصادی داشته باشد.
عمدهترین منابع آبهای سطحی، دریا، دریاچه، رودخانه و نهر میباشند که شرح مختصری در مورد هر یک از آنان اشاره مینمایم.
آبهای موجود در قسمت وسیعی از زمین را که قابل کشتیرانی باشد و به اقیانوس نیز راه داشته باشند، آب دریا نامند.[۵] میدانیم که در شمال ایران دریای مازندران یا خزر و در جنوب آن خلیج فارس و دریای عمان واقع شده است. جدیداً بر اساس اطلاعات به عمل آمده و در سالهای اخیر با نصب دستگاههای آب شیرین کن در جنوب، مقداری از آبهای خلیج فارس و دریای عمان تصفیه گردیده و برای آب آشامیدنی مورد استفاده قرار میگیرد ولی از این آبها و همچنین از آبهای دریای خزر تا آنجایی که بنده اطلاع دارم برای امر کشاورزی استفاده نمیشود.[۶]
طبق ماده یک ق.ت.ع.آب، آب دریاها از مشترکات عمومی میباشند و از نظر فقهی آب دریا پاک و وضو با آن جایز است.[۷]
آب دریا ترکیباتی دارد که آن را از آبهای زیرزمینی و زه آبهای حاوی مواد معدنی زیاد، در مورد آبیاری، متمایز میسازد آب دریا، علاوهبر نمکهای مضر، دارای مواد معدنی مفید برای گیاه و همچنین مواد معدنی کمیاب و غیره هم هست که قدرت باروری خاک را بالا میبرد.
از نظر ترکیبات شیمیایی آب دریا از تعادل و توازن در مواد معدنی و یونهای مفید اثر بعضی از مواد معدنی و یونهای مضر برای گیاه را خنثی میکند.[۸]
آن مقدار آبی که در گودی زمین قرار گرفته و ارتباط مستقیم با دریا نداشته باشد به قسمتهای عرض رودخانه هم دریاچه گفته میشود مثل آمودریا و سیر دریا (رودخانههای جیحون و سیحون).[۹]
دریاچه که اسم مصغر دریاست به معنی دریای کوچک که از هر طرف به وسیله خاک احاطه شده است. دریاچهها از جمله مشترکات عمومی محسوب شده و ثروت ملی میباشند.[۱۰]
آب جاری موجود و دائمی انهار بزرگ را نامند (که در بند ۵ ماده ۶۰ ق.ا. ب آ اشاره گردیده است).[۱۱] و به تعبیر دیگر به جریان طبیعی آب که بزرگتر از نهر است رودخانه گویند. همچنین رودخانه به مجرای طبیعی گرفته میشود که آب به طور دائم یا فصلی در آن جریان دارد و معمولاً مصب آن دریاچهها یا اقیانوس یا رودخانه دیگری است و از انهار کوچک به وجود میآید و محل عبور این آب را بستر رود یا رودخانه گویند.[۱۲] رودخانه هم مانند دریا و دریاچه از مشترکات عمومی بوده و در اختیار حکومت اسلامی میباشند.
[۱]. سرمد، مرتضی، حقوق آب، ص ۳۷٫
[۲]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص۱۸٫
[۳]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۸۹٫
[۴]. ولایتی، سعداله، جغرافیای آبها و مدیریت منابع آب، خراسان: انتشارات خراسان، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۸۳٫
[۵]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص ۵۸٫
[۶]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۱۶۸٫
[۷]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص ۴٫
[۸]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص۴۰٫
[۹]. همان، ص ۴۲٫
[۱۰]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص۴۴٫
[۱۱]. همان، ص ۴۷٫
[۱۲]. سرمد، مرتضی، حقوق آب، ص ۲۷٫
آبهای سرزمینی به بخشی از آبهای ساحلی گفته میشود که مطابق مقررات و قوانین بینالمللی به سرزمینهای مجاور تعلق دارد، عرض آبهای سرزمین فعلاً 5 کیلومتر یعنی حدود 3 میل دریایی آب میباشد. لیکن برخی از کشورها به خصوص کشورهای توسعه یافته و دارای تکنولوژی برتر برای دستیابی به منابع بیشتر نفت و گاز، در پی افزایش این میزان میباشند.[1]
کشورهای ساحلی به دلایل مختلف از جمله نظامی، گمرکی و اقتصادی و غیره حاکمیت و قوانین و مقررات داخلی خود را به منطقهای از آبها که بین سواحل خود و دریای آزاد است توسعه میدهند که آن را دریای سرزمینی یا ساحلی و یا آبهای ساحلی میگویند. لذا صلاحیت سرزمینی به مفهوم حقوقی شامل منطقه دریای بین کشور ساحلی و دریای آزاد و کف و زیر کف آن منطقه و فضای بالای آن است.[2]
در این خصوص مجلس شورای اسلامی در مصوبه 31 فروردین ماه 1372، قانون مناطق دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان را در طی 34 ماده برای نیل به اهداف فوق تصویب نموده است که در این مواد طی چهار فصل به بحث در مورد دریای سرزمینی و منطقه نظارت و منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره و مواد نهایی دیگر، پرداخته و مناطق دریایی کشورمان در خلیج فارس و دریای عمان را مشخص نموده است.
مطابق ماده اول قرارداد مربوط به دریای آزاد مصوب سال 1985 کنفرانس حقوق دریاها در ژنو، دریای آزاد را این چنین تعریف شده است: «کلیه قسمتهای دریا که جزء دریای سرزمینی یا آبهای داخلی یک کشور نباشد». نظریه آزادی دریاها برای اولین بار و به صورت کامل توسط حقوقدان هلندی به نام گروسیوس در سال 1609 و در کتاب معروف او به نام «دریای آزاد» مطرح گردید.
عدهای از دانشمندان معتقدند دریای آزاد، متعلق به عموم و از نظر قانونی تابع مقررات بینالمللی است. ولی این نظریه امروزه قابل قبول نمیباشد و نظریههای جدیدی توسط صاحبنظران ابراز شده که به موجب آن دریای آزاد منطقهای است که به هیچ کس تعلق ندارد. لذا به همین جهت اعتقاد دارند که دریای آزاد، خارج از هر گونه صلاحیت داخلی و سرزمینی بوده و هیچ کشوری صلاحیت انحصاری و مطلق در دریای آزاد ندارد و هیچ گونه حق مستقیمی را نیز نخواهد داشت. لیکن هر کشوری در این منطقه طبق مقررات حقوق بینالمللی، قادر به اعمال برخی صلاحیتها میباشد. البته هر دو نظریه بالا محاسن و معایبی دارند که برای مطالعهی بیشتر و مفصلتر در این مورد میتوان به کتابهای حقوق بینالمللی مراجعه نمود.[3]
اصل آزادی دریاها در ماده دوم قرارداد ژنو نیز به این عبارت تصریح کرده: «دریای آزاد به روی کلیه ملل باز است و هیچ کشوری قانوناً نمیتواند ادعا کند که قسمتی از آن تحت حاکمیت اوست. و آزادی دریای آزاد در شرایطی که این ماده و دیگر قواعد حقوق بینالملل معین میکند به مرحله اجرا درمیآید. آزادی شامل کلیه کشورها اعم از ساحلی یا غیر ساحلی بدین شرح میباشد:
البته لازم به توضیح است که مطابق ماده 87 قرارداد 1982 حقوق دریاها، علاوهبر آزادیهای چهارگانه دو آزادی دیگر نیز تصریح شده است که یکی آزادی ساختن جزایر مصنوعی و دیگر تأسیسات مجاز از نظر حقوق بینالملل و دیگری آزادی پژوهشهای علمی.[4]
به نظر برخی از حقوقدانان،[5] هیچ کشوری در دریای آزاد حق اعمال و اجرای قوانین و صلاحیتهای خود را نداشته و در حقیقت اصل آزادی دریای آزاد، مشارکت بینالمللی تمامی کشورها را میطلبد، و لذا دریای آزاد بین کشورها مشترک بوده و متعلق به کشور خاص هم نمیباشد.
[1]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص 93.
[2]. ضیایی بیگدلی محمد رضا، همان منبع، ص 189.
[3]. ضیایی بیگدلی محمد رضا، حقوق بینالملل عمومی، ص 197.
[4]. همان، ص 168.
[5]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص 58.
انواع مالکیت
در حقوق ایران بر طبق قانون اساسی سه نوع مالکیت وجود دارد: ۱) مالکیت عمومی، ۲) مالکیت دولتی، ۳) مالکیت خصوصی. که در مباحث ذیل به بررسی مفهوم آنها میپردازیم.
۱-۱-۱-۲٫ مالکیت عمومی:
که مالکیت جمعی هم گفته میشود، همان طوری که از نامش نیز پیداست اموالی است که متعلق به عموم مردم یک کشور میباشد. اموال عمومی مطابق مقررات قانون مدنی به دو قسمت تقسیم میشود و هر یک مقررات خاص خود را در زمینه انتقال (خرید و فروش) تملک، نوع و چگونگی مصرف و استفاده و بهرهبرداری دارند. در ق.م.ایران از مواد ۲۳ تا ۲۸ اختصاص به اموالی دارد که مالک خاص ندارد، این اموال خودشان به سه قسمت تقسیم گردیده و قانون نسبت به هر یک مقررات خاص وضع نموده است. به عنوان مثال، اموال مجهولالمالک از جانب امام(ع) در عصر آن حضرت و حاکم اسلامی در عصر حاضر به مصرف فقرا میرسد و مباحات مطابق ق.م. قابل تملک میباشند، این اموال عبارتند از: ۱) اموال و مشترکات عمومی، ۲) مباحات، ۳) اموال مجهولالمالک.[۱] در ق.م. ایران مشترکات تعریف نشده ولی از مواد ۲۲ لغایت ۲۸ که تحت عنوان اموال بدون مالک به طور کلی میباشد، علماء حقوق بنابر استنباط شخصی خود هر یک تعریفی از آن ارائه نمودهاند و میتوان گفت جزء در مورد چند نکته همهی آنها متفقالقولند که ذیلاً به چند تعریف ارائه شده اشاره میگردد.
اموالی که برای استفادهی تمام مردم آماده است و یا اختصاص به حفظ مصالح عمومی داده شده و دولت تنها از جهت ولایتی که بر عموم دارد میتواند آنها را اداره کند. مثل پلها، موزهها، معابر عمومی. به عبارت دیگر اموال دولتی، اموالی هستند که متعلق به عموم مردم میباشد و بر طبق مادهی ۲۳ ق.م. استفاده از آنها برای افراد طبق قوانین و مقررات مربوط به خود خواهد بود، برخی از اساتید اعتقاد دارند اموال عمومی، اموالی هستند که به طور مستقیم و بلاواسطه به استفادهی عموم اختصاص یافتهاند و متعلق به شخص خاص نمیباشد، مانند راههای ارتباط، پارکها و فضای سبز.[۲]
۲-۱-۱-۲٫ مالکیت دولتی
همان گونه که از نام آن پیداست به رابطهی میان دولت که در مفهوم کلی و عام آن شامل تمامی وزارتخانهها و ادارات و دستگاههای دولتی و اشیاء مادی (مال) اطلاق میشود که دلالت بر تعلق آن مال به نهاد دولتی می کند که این مالکیت، مالکیتی مثل سایر اشخاص بر این اموال است، مانند کشتیهای تجاری.
لازم به ذکر است که مالکیت دولت مانند مالکیت خصوصی اشخاص خصوصی نیست، بلکه تصویب برخی قوانین تصرفات دولت را در این اشیاء تا اندازهای محدود کرده است. مثلاً دولت در خرید و فروش اموال از طرفی آزاد و از جهت دیگر قیود معاملات اشخاص حقوق خصوصی را ندارد.[۳]
بر طبق قانون و مقررات خصوصاً قانون محاسبات عمومی برای اموال دولتی خصوصیاتی حاکم میباشد که آن را از سایر اموال خصوصی و عمومی متمایز میسازد، این خصوصیات به شرح ذیل میباشند:
اول: اموال غیر منقول که از نفایس ملی میباشد.
دوم: تأسیسات و استحکامات نظامی و کارخانجات اسلحه و مهماتسازی.
سوم: آثار و بناهای تاریخی.
چهارم: اموال غیر منقول که در رابطه با مصالح و منافع ملی در تصرف دولت باشد که فروش آنها ممنوع میباشد. بنابه پیشنهاد مدیر مربوطه با تصویب هیأت وزیران و با رعایت سایر مقررات، مجاز میباشد و وجوه آن به حساب آمد عمومی کشور واریز میشود.
«و أن لیس للانسان الا ما سعی» یعنی ( و اینکه نیست برای انسان مگر آنچه تلاش و کوشش کرده).
و یا در آیهی دیگر می فرماید: «للرجال نصیب مما اکستبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» یعنی (برای مردان از آنچه به دست آوردند بهرهای و برای زنان از آنچه به دست آوردند بهرهای است).
در قوانین موضوعهی ایران مالکیت خصوصی مورد تأیید قرار گرفته و به رسمیت شناخته شده است که از جمله میتوان به اصول ۴۴، ۴۶ و ۴۷ قانون اساسی اشاره نمود.
[۱]. زردی نهر، رسول، پیشین، ص ۹٫
[۲]. کاتوزیان، ناصر، ضمان قهری و مسئولیت مدنی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، سال ۱۳۶۲، ص ۶۵٫
[۳]. زردی نهر، رسول، پیشین، ص ۱۰٫