وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

پایان نامه ارشد مدیریت بازرگانی: مقایسه­ اثرگذاری هویت برند بر قصد خرید در برندهای اصلی و مقلد

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست مطالب:

فصل اول…………………………….. 1

1-1-مقدمه……………………………. 2

1-2- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق…………………………….. 3

1-3-بیان مسئله……………………………. 3

1-4-قلمرو تحقیق…………………………….. 5

1-4-1- قلمرو موضوعی تحقیق…………………………….. 5

1-4-2- قلمرو مکانی تحقیق…………………………….. 5

1-4-3- قلمرو زمانی تحقیق…………………………….. 5

1-5-اهداف تحقیق…………………………….. 6

1-6- سؤال تحقیق…………………………….. 6

1-6-1– سؤال اصلی…………………………….. 6

1-6-2- سؤال های فرعی…………………………….. 6

1-7- فرضیه ­های تحقیق…………………………….. 7

1-8- تعریف واژه ­های کلیدی…………………………….. 7

1-8-1- تعریف مفهومی واژه ­ها ……………………………7

1-9- خلاصه فصل…………………………….. 10

فصل دوم…………………………….. 11

2-1- مقدمه……………………………. 12

2-2- قصد خرید…………………………….. 14

2-3- هویت برند…………………………….. 18

2-3-1- کلیات……………………………… 18

2-3-2- تاریخچه برند……………………………. 19

2-3-3- از عصر تولیدگرایی به عصر برندمحوری………………. 19

2-3-4- اهمیت برند…………………………….. 20

2-3-5- تعریف برند…………………………….. 22

2-3-6- فرآیند ایجاد برند…………………………….. 23

2-3-7- وجوه برند…………………………….. 24

2-3-7-1- برند دستاورد مجموعه ­ای از رفتارهاست…………….. 24

2-3-7-2- برند تنها در ذهن ماست……………………………… 24

2-3-8- ساختار برند…………………………….. 25

2-3-8-1- ساختار مشهود……………………………. 25

2-3-8-1- ساختار نامشهود……………………………. 25

2-3-9- مفهوم هویت برند…………………………….. 26

2-3-10- دیدگاه­های مختلف درباره­ی هویت برند……………… 27

2-3-11- ابعاد هویت……………………………… 27

2-3-12- منشور هویت……………………………… 28

2-3-12-1- پیکر……………………………. 28

2-3-12-2- شخصیت……………………………… 29

2-3-12-3- فرهنگ……………………………….. 31

2-3-12-4-رابطه……………………………. 31

2-3-12-5- بازتابش………………………………. 32

2-3-12-6- خودانگاره……………………………. 32

2-3-13- منابع هویت برند…………………………….. 33

2-3-13-1- کلیات……………………………… 33

2-3-13-2- معیارهای انتخاب عناصر برند…………………… 33

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

2-3-13-3- نام برند…………………………….. 34

2-3-13-4- URL…………………………….

2-3-13-5- لوگو و نماد……………………………. 36

2-3-13-6- کاراکترها…………………………… 38

2-3-13-7- شعار……………………………. 39

2-3-13-8- طنین…………………………….. 39

2-3-13-9- بسته­ بندی…………………………….. 40

2-4- تصویر برند…………………………….. 41

2-5- تعریف کیفیت ادراک شده……………………………. 44

2-5-1- مفهوم ارزش از دیدگاه­های متفاوت…………… 44

2-5-1-1- مفهوم ارزش درک شده مشتری…………………. 45

2-5-1-2- مؤلفه ­های ارزش از دید مشتری………………….. 48

2-5-1-3- چارچوب وسیله-نتیجه……………………………. 48

2-5-1-4- چارچوب مؤلفه ­های ارزش……………………….. 50

2-4-1-5- چارچوب نسبت هزینه- منفعت………………….. 51

2-4-1-6- ابعاد کلیدی ارزش………………………………. 53

2-6- برند مقلّد…………………………….. 55

2-5-1- انواع تقلید از برند…………………………….. 57

2-6- ملاحظات حقوقی در بحث برندسازی………………. 58

2-6-1- مبحث علائم تجاری در حوزه­ی نام­ها………………… 59

2-6-2- مباحث علائم تجاری در حوزه بسته ­بندی…………. 60

2-7- تحقیقات مشابه داخلی و خارجی……………………. 61

2-7-1- مطالعات انجام شده در داخل کشور………………. 61

2-7-2- مطالعات انجام شده در خارج کشور…………………. 77

2-8- جمع­بندی پیشینه تجربی…………………………….. 89

2-8-1- جمع­بندی پیشینه­ های تجربی داخلی……………….. 89

2-8-2- جمع­بندی پیشینه های تجربی خارجی………………….. 97

9-2- خلاصه فصل…………………………….. 103

فصل سوم…………………………….. 105

3-1- مقدمه……………………………. 109

3-2- الگوی مفهومی تحقیق و فرضیه ­ها…………………………… 109

3-3- روش تحقیق…………………………….. 111

3-4- جامعه آماری…………………………….. 111

3-5- حجم نمونه و روش نمونه‌گیری…………………………….. 112

3-6- روش گردآوری داده‌‌ها…………………………… 113

3-6-1- مطالعات کتابخانه­ای و اینترنتی…………………………….. 113

3-6-2- پرسشنامه……………………………. 113

3-6-2-1- شرح پرسشنامه……………………………. 113

3-7- انتخاب برند…………………………….. 114

3-8- روایی ابزار پژوهش………………………………. 117

3-9- پایایی ابزار پژوهش (قابلیت اعتماد)……………………………. 117

3-10- ابزارها و روش­های تجزیه و تحلیل داده ­ها………………… 118

3-11- خلاصه فصل…………………………….. 118

فصل چهارم…………………………….. 119

4-1- مقدمه……………………………. 120

4-2- ویژگی­های جمعیت شناختی پاسخ­ دهندگان و جامعه ­آماری……… 120

4-2-1- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب جنسیت…………………120

4-2-2- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن…………………… 121

4-2-3- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب وضعیت تأهل…….. 122

4-3- تحلیل استنباطی داده ­ها ……………………………123

4-3-1 – مدل­های اندازه ­گیری……………………………. 124

4-3-1-1- مدل اندازه­ گیری نام برند…………………………….. 124

4-3-1-2- مدل اندازه­ گیری لوگو و نماد……………………………. 126

4-3-1-3- مدل اندازه­ گیری کاراکتر……………………………. 128

4-3-1-4- مدل اندازه گیری شعار و طنین…………………………….. 130

4-3-1-5- مدل اندازه­ گیری بسته­ بندی…………………………….. 132

4-3-1-6- مدل اندازه­ گیری تصویر برند…………………………….. 134

4-3-1-7- مدل اندازه­ گیری ارزش درک شده……………………………. 135

4-3-1-8- مدل اندازه ­گیری قصد خرید…………………………….. 136

4-3-2- آزمون همبستگی بین متغیرهای پژوهش……………………. 137

4-3-3- آزمون فرضیات تحقیق…………………………….. 138

4-3-3-1- آزمون الگوی مفهومی پژوهش با استفاده از مدل­یابی معادلات ساختاری……… 138

   4-3-3-1-5- نتیجه آزمون مدل نهایی…………………………….. 143

4-3-3-2- آزمون ویلکاکسون…………………………….. 144

4-4- خلاصه فصل…………………………….. 147

فصل پنجم……………………………… 148

5-1- مقدمه……………………………. 149

5-2- مرور مختصر بر روند پژوهش………………………………. 150

5-3- یافته ­ها…………………………… 150

5-3-1- بررسی یافته‌های پژوهش با توجه به آزمون مدل معادلات ساختاری……. 150

5-3-2- بررسی یافته‌های پژوهش با توجه به آزمون ویلکاکسون………… 152

5-4- بحث و نتیجه ­گیری…………………………….. 152

5-5- پیشنهادات کاربردی…………………………….. 157

5-6- محدودیت­های پژوهش………………………………. 159

5-7- پیشنهادات برای پژوهش­های آتی…………………………….. 159

فهرست منابع و مأخذ……………………………… 161

منابع فارسی…………………………….. 162

منابع خارجی…………………………….. 168

ضمائم و پیوست­ها……………………………. 175

پیوست1) پرسشنامه پژوهش………………………………. 176

پیوست2) خروجی نرم افزار SPSS برای آزمون آلفای کرونباخ………. 182

پیوست3) همبستگی بین متغیرهای پژوهش…………….. 182

پیوست4) خروجی نرم افزار SPSS برای آزمون ویلکاکسون……….. 183

پیوست5) خروجی نرم افزار AMOS18، مربوط به تایید الگوی مفهومی برند اصلی پژوهش…. 185

پیوست6) خروجی نرم افزار AMOS18، مربوط به تایید الگوی مفهومی برند مقلّد پژوهش…. 190

پیوست7) خروجی آزمون کلموگروف اسمیرنف………….. 191

پیوست8) جدول کرجسی و مورگان و نیز کوهن…………….. 193

پیوست9) متن مصاحبه با خبرگان…………………………….. 193

چکیده:

امروزه برند و نام تجاری یکی از مهم­ترین مباحث بازاریابی است که پیش روی تمامی شرکت­ها قرار دارد. برند، جزء جدانشدنی راهبرد بازاریابی شرکت است و به­طور روزافزونی به­عنوان تنها دارایی مهم و منبع تمایز مورد توجه قرار می­گیرد. بدین ترتیب برندهای قوی، ارائه­دهنده­ی سود بیشتر همراه با ریسک کمتر به سهامداران هستند. از طرفی تقلید از برند یک استراتژی بازاریابی سودآور بر پایه­ی استفاده از شباهت­ها (بسته بندی، طراحی، نام برند، تبلیغات و غیره) به­منظور تسهیل پذیرش برند به­وسیله­ی مصرف­کننده است. برندهای مقلّد با تقلید از هویت برندهای اصلی، قصد ایجاد تصویر ذهنی مثبت و ارزش درک شده مثبت از محصول توسط مشتریان را دارند، تا از این طریق بتوانند کالاهای خود را به فروش برسانند. لذا هدف این پژوهش اندازه­گیری میزان تأثیرگذاری هویت برند بر قصد خرید برندهای اصلی و مقلّد و همچنین موفقیت برندهای مقلّد در تقلید عناصر برندهای اصلی با توجه به نگرش دانشجویان دانشگاه مازندران است. روش انجام پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه مازندارن است. از نمونه­گیری طبقه­ای متناسب برای نمونه­گیری استفاده شد. حجم نمونه 389 نفر تعیین شد. در این پژوهش از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای هویت برند، تصویر برند، ارزش درک شده و قصدخرید استفاده شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی حاکی از داشتن روایی سازه پرسشنامه است. پایایی کل پرسشنامه­ با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در دو برند اصلی و مقلّد به ترتیب 95/0 و 94/0 تعیین شد. داده­ها با استفاده از نرم­افزارSPSS20 و AMOS18 مورد آزمون قرار گرفت. فرضیه­های پژوهش با استفاده از آزمون­های مدل­سازی معادلات ساختاری و آزمون ویلکاکسون، مورد بررسی قرار گرفت. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که هویت برند، اثر معناداری بر تصویر برند و ارزش درک شده در دو برند اصلی و مقلّد دارد. همچنین تصویر برند و ارزش درک شده اثر معناداری بر قصد خرید در دو برند داشته است. در نهایت مدل پژوهش مورد تایید قرار گرفت. همچنین آزمون ویلکاکسون، نشان داد که مصرف­کنندگان هویت، تصویر برند و ارزش درک شده ی برند اصلی را در مقایسه با برند مقلّد مثبت­تر ارزیابی می­کنند.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

برندسازی، موضوعِ مورد توجه بسیاری از محققان بازاریابی در سال­های اخیر بوده و هست، تا جایی­که بنیاد علوم بازاریابی[1] در سال 2002 اعلام نمود که برند و برندسازی و مدیریت آن­را مبحثِ مهم بین سال­های 2002 تا 2004 می­شناسد (بامرت[2] و همکاران، 2005). این بدان دلیل است که برندهای موفق؛ امکان کسب مزایای رقابتی[3] را به بازاریابان می­دهند، فرصت­هایی را برای موفقیت در تعمیم برند[4] فراهم می­آورند، در برابر فشارهای درحال گسترش رقبا حالت ارتجاعی[5] ایجاد می­کنند و قادر به ایجاد موانعی برای ورود رقبا می­باشند (فارکوهار[6]، 1989). برند همچنین می­تواند موجب ایجاد ارزش افزوده[7] برای تولید کننده (مانند: نشانه کیفیت، حمایت قانونی، منبع بازگشت مالی)، برای صنعت (مانند: توزیع گسترده­تر، طبقات بیشتر در فروشگاه­ها)، و یا برای مشتریان (مانند: تشخیص هویت، کاهش­ دهنده ریسک، نشانه کیفیت) گردد (کلر، 2003). بنابراین برند، جزء جدانشدنی راهبرد بازاریابی شرکت است و به­طور روزافزونی به­عنوان تنها داراییِ مهم و منبع تمایز موردتوجه قرار می­گیرد. بدین ترتیب برندهای قوی، ارائه­دهنده­ی سود بیشتر همراه با ریسک کمتر به سهامداران هستند. از طرفی تقلید از برند یک استراتژی بازاریابی سودآور بر پایه­ی استفاده از شباهت­ها (بسته بندی، طراحی، نام برند، تبلیغات و غیره) به­منظور تسهیل پذیرش برند به­وسیله­ی مصرف­کننده است. برندهای مقلّد با تقلید از هویت برندهای اصلی، قصد ایجاد تصویر ذهنی مثبت و ارزش درک شده مثبت از محصول توسط مشتریان را دارند، تا از این طریق بتوانند کالاهای خود را به فروش برسانند.

این فصل شامل کلیات تحقیق است. به­طور خلاصه و با توجه به موضوع تحقیق، ابتدا به ضرورت و اهمیت انجام تحقیق و بیان مسأله، ­پرداخته می­شود. سپس قلمرو، اهداف، سوال، و فرضیات تحقیق بیان می­شود. در ادامه به تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق پرداخته می­شود.

2-1- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

یکی از قابلیت­ها یا شایستگی­های لازم برای موفقیت در عرصه­های رقابت، برخورداری از دانش و مهارت بازاریابی در بنگاه­های اقتصادی است. برای رسیدن به این هدف، یکی از معروف­ترین مفاهیم بازاریابی که در طول دهه­ی گذشته از سوی دانشگاهیان و عاملان بازاریابی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته، برند است. یکی از دلایل این شهرت، نقش استراتژیک و مهم برند در کسب مزیت رقابتی و تصمیمات مدیریت استراتژیک است، که به نوبه­ی خود می­تواند به درآمد بیشتر، هزینه­های پایین­تر و سود بالاتری منجر شود و اثرات مستقیمی بر توانایی سازمان در اتّخاذ تصمیمات مناسب در مورد افزایش قیمت محصولات، اثربخشی ارتباطات بازاریابی و موفقیت در توسعه­ی تجاری داشته باشد (کلر[8]، 1389). برخی از سازمان­ها با الگو گرفتن از برندهای اصلی و مطرح در بازار مصرف­کننده و با آگاهی­ از تاکتیک­های تقلید، سعی در ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید دارند. برندهای مقلّد، برای سواری گرفتن مجانی از کیفیت جدید، از لباس تجاری برندهای اصلی تقلید می­کنند.

یک پیش شرط مهم برای مؤثر بودن استراتژی­های تقلید برند، شباهت به برند اصلی است. بنابراین به­نظر می­رسد، برندهای مقلّد با تقلید از هویت برندهای[9] اصلی بازار، قصد ایجاد تصویر ذهنی مثبت از محصول توسط مشتریان را داشته باشند. در این پژوهش به بررسی موفقیت برندهای مقلّد در تقلید از عناصر برند اصلی و تأثیرگذاری این موفقیت بر قصد خرید مشتریان پرداخته شده است.

3-1- بیان مسئله

در یک دنیای ایده­آل، صاحبان برند همیشه می­خواهند کنترل کاملی بر حق استفاده از نام برندشان و سایر مشخصات برند داشته باشند. علی­رغم اینکه برخی موسسات دولتی، پوشش قانونی برند را بسط و گسترش داده­اند، اما این فرصت فراهم است که از ویژگی­ها و مشخصات برندهای دیگر، بدون اجازه استفاده شود (پتی[10]، 2008). منظور از مشخصات برند؛ نام برند[11] و دامنه اینترنتی[12]، لوگو و نمادها[13]، کاراکترها[14]، شعارها[15] و طنین[16] و بسته­بندی[17] می­باشد که در مجموع هویت برند را شکل می­دهند (کلر[18]، 1389). بنابراین برندهای مقلّد از لباس تجاری یک برند اصلی، مانند نام یا بسته بندی متمایز آن تقلید می­کنند تا از شهرت و تلاش­های بازاریابی انجام گرفته­ی آن منتفع شوند (ون هورن و پیترز[19]، 2013)؛ به­عبارتی دیگر برندهای مقلّد، تولیدکننده محصولاتی هستند که مصرف­کنندگان را به الگوهای مصرف متفاوت راهنمایی نمی­کنند، بلکه فقط بازتولیدی از محصولات موجود با اندکی تغییر و تبدیل هستند. تقلید از برند یک استراتژی بازاریابی سودآور بر پایه­ی استفاده از شباهت­ها (بسته بندی، طراحی، نام برند، تبلیغات و غیره) به­منظور تسهیل پذیرش برند به­وسیله­ی مصرف­کننده است (آلین و ازدین[20] ، 1999). موفقیت استراتژی تقلید، معمولاً به سردرگمی در برندها نسبت داده می­شود. در مورد سردرگمی در برند[21]، مردم برند مقلّد را مثبت ارزیابی می­کنند، زیرا آن­ها آن را با برند اصلی اشتباه می­گیرند (کپفرر[22]، 1995، لوکن و همکاران[23]، 1986). برندهای مقلّد اغلب از ویژگی­های ادراکی خاص و متمایز برند اصلی (ویژگی­های بصری، متن، صدا) تقلید می­کنند، در نتیجه یک نوع شباهت تحت­اللفظی[24] به برند اصلی را نشان می­دهند (جنتنر[25]، 1983). در موقعیت­های ساده، ممکن است شباهت­های تحت­اللفظی بین دو کالا با تعیین میزان این­که کدام­یک از آن­ها دارای ویژگی­های مشترک و منحصر به فرد است، سنجیده شوند (تیورسکی[26]، 1977).

عناصر برند هر یک بصورت مجزا یا یکپارچه در قالب هویت برند، می­توانند بر تصویر ذهنی[27] از برند (کلر، 1389) و ارزش درک شده[28] توسط مشتری (شیرازی و همکاران[29] ،2013) تأثیر بگذارند. منظور از تصویر ذهنی از برند، ادراکات و احساسات مصرف­کننده در مورد برند که توسط تداعیات ذهنی ذخیره شده در حافظه، انعکاس می­یابد، می­باشد (کلر،1389)؛ و براساس نظر سوئینی و همکاران[30] (1999) و اولاگا و چاکور[31] (2001)، ارزش درک شده توسط مشتری شامل ارزیابی مصرف­کننده از یک محصول و درک این موضوع که در مقابل آورده خود به چه حاصلی رسیده است، می­باشد. تحقیقات گذشته همچون پژوهش چانگ و همکاران[32] (2006) و زینالزاده[33] (2012) نشان می­دهد که، ارزش درک شده و تصویر ذهنی از برند بر قصد خرید مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین به­نظر می­رسد، برندهای مقلّد با تقلید از هویت برندهای اصلی بازار، قصد ایجاد تصویر ذهنی مثبت و ارزش درک شده مثبت از محصول توسط مشتریان را داشته باشند، تا از این طریق بتوانند کالاهای خود را به فروش برسانند. این در حالی است که پژوهشی تا به امروز این فرضیه را بررسی ننموده و میزان اثرپذیری قصد خرید برندهای اصلی و مقلّد را از هویت برند قیاس نکرده است. بنابراین در این پژوهش با هدف اندازه­گیری میزان تأثیرگذاری هویت برند بر قصد خرید برندهای اصلی و مقلّد و همچنین موفقیت برندهای مقلّد در تقلید عناصر برندهای اصلی، به بررسی اثر هویت برند بر قصد خرید در برندهای اصلی و برندهای مقلّد، با تبیین نقش میانجی ارزش درک شده و تصویر ذهنی برند پرداخته می­شود.

[1].Marketing Science Institute

[2].Bamert

[3].Competitive advantage

[4].Brand extension

[5].Resilience

[6].Farquhar

[7].Added value

[8].Keller

[9].Brand Identity

[10].Petty

[11].Brand name

[12].URL

[13].logo & Symbol

[14].Characters

[15].Slogan

[16].Jingles

[17] . Packing

[18] . Keller

[19] .Horen & Pieters

[20] .Alain &Ezzedine

[21] .Brand confusion

[22] .Kapferer

[23] .Loken, et al.

 
1398/07/22
مدیر سایت

دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : حقوق کار زنان و محدودیت های ناشی از آن درحقوق ایران

3-5-. اعلامیه اسلامی حقوق بشر (مصوّب 1369) 38
3-6- منشور حقوق و مسئولیت‏های زن در کشورهای اسلامی (مصوّب 1385) 40
فصل چهارم قوانین جمهوری اسلامی ایران و اشتغال زنان. 42
4-1-قانون اساسی جمهوری اسلامی (مصوّب 1358) 43
4-2- قانون خدمت نیمه‏وقت بانوان (مصوّب 1362) 46
4-4- قانون کار (مصوّب 1369) 48
نتیجه. 55
منابع. 58

چکیده
«حق کار زنان» پس از انقلاب صنعتی و پیدایش کارخانه های نوین صنعتی، در صدر مباحث سیاسی و اجتماعی قرار گرفت و نگرش های متفاوتی نسبت به این موضوع پدیدار گشت. از یک سو، تأکید افراطی مکتب لیبرال ـ سرمایه داری و جنبش فمینیستی بر حقوق زنان ـ از جمله حق کار آنان بدون توجه به دیگر زوایای مسئله ـ یکی از مؤلفه های مهم از هم پاشیدگی نهاد خانواده و خدشه دار کردن کرامت و حیثیت زن در غرب گردید، و از سوی دیگر، در شرق و برخی جوامع اسلامی، با تأثیرپذیری از عرف و آداب و رسوم نادرست و مغایر با عقل و شرع، در حق زنان اجحاف روا

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

 
1398/07/22
مدیر سایت

پایان نامه درمورد کلاهبرداری،اجزاء رکن معنوی کلاهبرداری

به عبارت دیگر برای تحقق جرم عمدی تنها وقوع عمل مجرمانه صرف نظر از عواقب و نتیجه حاصل از آن کافی است یعنی مرتکب تمایل و علاقه خود را برای ارتکاب عملی که می داند و آگاه است که ارتکاب آن قانوناً مصنوع و نامشروع است به انجام برساند هر چند موفق به حصول نتیجه نشده باشد و یا اصلاً قصد انتفاع نداشته باشد .

سوء نیت عام در جرم کلاهبرداری این است که مرتکب قصد ارتکاب اعمال مادی فیزیکی ذکر شده را داشته باشد یعنی عمد در توسل به وسیله متقلبانه اگر قصد ارتکاب وجود نداشته باشد ، اصولاً جرم عمدی نخواهد بود . بنابراین مرتکب کلاهبرداری باید علم داشته باشد و آگاه باشد که عملی را که انجام می دهد مانور متقلبانه است و باید بداند که این مانور متقلبانه ، می تواند مجنی علیه را فریفته و او را به اشتباه اندازد و او را وادار به تسلیم مالش نماید و در ضمن باید آگاه باشد آنچه که موضوع مانورهای متقلبانه می باشد دروغی بی اساس می باشد .

در  همین رابطه دکتر اردبیلی بیان می دارد : « در  جرم  کلاهبرداری ، مرتکب علاوه بر سوء نیت عام در ارتکاب افعال فریبکارانه باید قصد خاص بردن مال غیر را داشته باشد وگرنه اگر توسل به وسائل تقلبی فرضاً به

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

قصد به دام انداختن رقیب خود در معاملات موهوم و سپس ورشکسته کردن او باشد ، این عمل کلاهبرداری نیست .»[3]

بنابراین مرتکب بزه کلاهبرداری علاوه بر قصد عام باید منظورش از توسل به وسایل تقلبی ، بردن مال غیر باشد والا اگر بخواهد به یک وسیله تقلبی مال خود را از چنگال دیگری بیرون بیاورد جرم تحقق نیافته است (در صورتی که محق بودن خود را اثبات کند و در وقوع سوء نیت خاص تردید حاصل شود و اگر هم ثابت شود در مقام تقاض بوده است (اگر شرایط آن تحقق پیدا کرده باشد ) جرم تحقق نیافته است .

 
1398/07/22
مدیر سایت

دانلود پایان نامه ارشد رشته حقوق:رابطه فشارهای روانی با عوامل رافع مسئولیت کیفری

دکتر اسماعیل هادی تبار
 
استاد مشاور:
دکتر سیدابراهیم قدسی


زمستان  1392
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
فهرست عناوین
   عنوان                                                                                      صفحه
چکیده ……………………………………………………………………………………………………………………………..1
فصل اول
 کلیات
1-1- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………….2
الف- بیان مسأله ……………………………………………………………………………………………………….6
ب- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق …………………………………………………………………………..11
ج- اهداف مشخص تحقیق ……………………………………………………………………………………….12
د- سؤال­های پژوهش ………………………………………………………………………………………………13
ه- فرضیه­های تحقیق ………………………………………………………………………………………………..13
1-2- مروری بر ادبیات و سوابق تحقیق……………………………………………………………………….14
  1- 3- روش تحقیق ………………………………………………………………………………………………………………15
1- 4-  مفاهیم ……………………………………………………………………………………………………………………..16
    1- 4- 1-  علل رافع مسؤولیت کیفری ……………………………………………………………………….16
1-4-1- 1- مقایسه عوامل رافع مسؤولیت کیفری یا علل موجهه جرم ……………………..17
1- 4- 1- 2-تفاوت علل رافع مسئولیت کیفری با معاذیر قانونی معافیت از مجازات ….18
1-  4- 2- فشارهای روانی …………………………………………………………………………………………….18
1- 4-  2- 1- معنا و مفهوم لغوی ……………………………………………………………………….18
1-  4-  2-  2-  معنای اصطلاحی فشارهای روانی ……………………………………………………..19
فصل دوم
تبیین فشار­های روانی 
2- 1-  تبیین فشارهای روانی از لحاظ روان­شناختی ……………………………………………………………..21
2- 1- 1- مراحل فشارهای روانی …………………………………………………………………………………21
2- 1- 1- 1- مرحلۀ آگاهی دهنده یا اعلام خطر ………………………………………………………22
2- 1- 1- 2- مرحلۀ مقاومت و واکنش …………………………………………………………………..22
2- 1- 1- 3-  مرحلۀ فرسودگی یا بهبود ………………………………………………………………….23
2- 1-  2- مکانیزم­های زیست­شناختی فشارهای روانی …………………………………………………..24
2- 1- 2- 1- هورمون­های فشارهای روانی ………………………………………………………………24
2- 1- 2- 2- نقش هورمون­های فشارزا ……………………………………………………………………25
2- 1- 3- موقعیت­های فشارهای روانی ………………………………………………………………………….26
2- 1- 3- 1- واکنش جسمانی نسبت به فشارهای روانی …………………………………………….26
2- 1- 3- 2- تأثیرات فشارهای روانی در عملکرد انسان …………………………………………….29
2-2- تبیین فشارهای روانی از لحاظ جامعه­شناختی ………………………………………………………………..30
2- 2- 1- نظریۀ فشارهای ساختاری ………………………………………………………………………….30
2- 2- 2- نظریۀ تضاد ………………………………………………………………………………………………32
2- 2- 3- نظریۀ انتقال فرهنگی ………………………………………………………………………………….33
2- 2- 4- نظریۀ کنترل اجتماعی …………………………………………………………………………………33
2-  3-   تبیین علل رافع مسؤولیت کیفری…………………………………………………………………………………37
2-  3-  1-  ماهیت علل رافع مسؤولیت کیفری………………………………………………………………….38
2- 3- 1-  1- جنون ………………………………………………………………………………………………..39
2- 3- 1- 2- کودکی ………………………………………………………………………………………………..41
2-  3-  1-  3-  اجبار و اکراه …………………………………………………………………………………..42
2- 3- 1- 4- اضطرار ………………………………………………………………………………………………46
2- 3- 1- 5- مستی………………………………………………………………………………………………….46
2-  3-  1-  6- اشتباه و جهل اشتباه و جهل ………………………………………………………………48
2-  3-  2-  جایگاه فشارهای روانی در عوامل رافع مسؤولیت کیفری ……………………………….50
2- 3- 2- 1- آیا فشارهای روانی می­توانند در رفع مسؤولیت کیفری مؤثر باشند؟ ……………….52
2- 3- 2- 2- نقش عامل فشارهای روانی در رفتار مجرمین ……………………………………………….56
2- 3- 2- 2- 1- عقب نشینی (ترس و فرار)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

………………………………………………………………57
2- 3- 2- 2- 2- حمله (خشم و تهاجم) ……………………………………………………………………59
2- 3- 2- 2- 3- مصالحه (تبدیل و جانشین سازی) ……………………………………………………60
2- 3- 2- 3- شیوه های تأثیر فشار روانی بر روی قربانی ………………………………………………….61
2- 3- 2- 3- 1- ارتکاب جرم با تهدید دیگری ………………………………………………………..61
2-3- 2- 3- 2- ارتکاب جرم با تحریک پذیری ………………………………………………………..62
2- 3- 2- 3- 2- 1- عذر تحریک …………………………………………………………………………………….64
2- 3- 2- 3- 2- 1- 1- تعریف تحریک ………………………………………………………………64
2- 3- 2- 3- 2- 1- 2- جایگاه عذر تحریک در ایران ………………………………………………………65
2- 3- 2- 3- 2- 1- 2- 1-  تحریک در جایگاه عذر معاف کننده از مجازات ………………66
2- 3- 2- 3- 2- 1- 2- 2- تحریک در جایگاه معاونت ……………………………66
2- 3- 2- 3-  2- 1- 3- جایگاه عذر تحریک انگلستان ……………………………………………………..68
2- 3- 2- 3-  2-  1-  3- 1-  تفاوت تحریک و انتقام‏جویی ………………………………………..70
2-  3- 2- 3-  2- 1- 3-  2-  تحریک انباشته …………………………………………………………..72
2- 3- 2- 3- 2- 1-  3-  3-  تحریک خودساخته ……………………………………………………..73
2- 3- 2- 3-2-2- فلسفۀ عذر تحریک .……………………………………………………………………………..74
فصل سوم
بررسی فشارهای روانی در قوانین مختلف کیفری
3- 1- جایگاه فشارهای روانی در قوانین کیفری ……………………………………………………………….76
3- 2-  بررسی فشارهای روانی در قوانین جزایی ایران ……………………………………………………….77
3- 2- 1- تاثیر فشارهای روانی بر مسؤولیت کیفری در قوانین سابق …………………………………78
3- 2- 1- 1- رفع مسؤولیت در اثر اجبار و اکراه ………………………………………………………..79
3- 2- 1- 2- رفع مسؤولیت با تاثیر اضطرار در اراده …………………………………………………..82
3- 2- 2- تأثیر فشارهای روانی بر مسؤولیت کیفری در قانون مجازات اسلامی 1392…………..83
3- 2- 2- 1- اکراه غیر قابل تحمل در قانون جدید ……………………………………………………84
3- 2- 2-  2- اضطرار در قانون جدید ……………………………………………………………………..87
3- 2- 2- 3- واکنش­های ناشی از فشارهای روانی در قانون جدید ……………………………….91
3- 3 – انعکاس فشارهای روانی در قوانین جزایی سایر کشورها ………………………………………..92
3- 3- 1-  حقوق جزایی آلمان …………………………………………………………………………92
3- 3- 2-  حقوق جزای انگلستان ………………………………………………………………………95
 
نتیجه گیری و پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………..98
منابع و مأخذ ………………………………………………………………………………………………………105
 
 
چکیده:
 
فشارهای روانی از رایج­ترین بیماری­های دوران معاصر می­باشند به گونه­ای که آن را بیماری جدید تمدن نام نهاده­اند. تأثیرپذیری و برانگیختگی اشخاص از محرک­های ترساننده و تحریک­کننده از عوارض این فشارها می­باشد که سبب سوءاستفاده برخی افراد برای قربانی کردن یا توطئه­چینی برای ارتکاب عمل مجرمانه به وسیله دیگران می­شوند. در این وضعیت دستگاه­ عصبی خودمختار برای مقابله با عوامل فشارزا و کاهش فشار به ترشح هورمون­های در بدن اقدام می­کند که باعث تغییر عملکرد مغزی و اختلال در ادراک می­شود و اعضاء فیزیولوژیکی را وادار به واکنش غریزی و خودکار می­کنند.
گنجانیدن این فشارها در عوامل رافع مسؤولیت به دلیل نقص در عنصر معنوی جرم و بی ارادگی در انجام عمل و جلوگیری از پراکنده­گویی در قانون و قرار دادن معیاری عینی برای اثبات عنصر معنوی در دوران معاصر ضروری به نظر می­رسد، اگرچه قانونگذار در برخی موارد به شکل پراکنده عوامل فشارهای روانی را در رفع مسؤولیت مؤثر دانسته اما برای قانونگذاری صحیح و مطمئن باید معیاری عینی و علمی را ملاک قرار داد خصوصاً اینکه عنصر معنوی به دلیل قابلیت انتساب عنصر مادی به مجرم به سختی در رویه­های قضایی علیه مباشر معنوی قابل اثبات می­باشد.
 
کلمات کلیدی:
فشارهای روانی، عوامل رافع مسؤولیت، اختلال در ادراک، بی­ارادگی، تهدید، تحریک، ترس، خشم.
 
فصل اول
 
کلیات
1- 1- مقدمه
انسان به مانند هر موجود زندۀ دیگری به طور غریزی به دنبال حفظ حیات خود بوده، این حس درونی انسان را به این واداشته است که در مقابل هر گونه تجاوز به تمامیت جسمانی و روحانی پاسخ دهد و این پاسخ دادن­ها و عکس­العمل­ها در اکثر موارد به شکل انتقام نمود پیدا کرده است. واکنش به تمامیت جسمانی و روحانی در مقابل تجاوز به تمامیت جسمانی و روحانی معمولاً روشن­ترین واکنش انسان می­باشد و می­توان گفت نخستین نشانه­های حقوق جزا با حق اعمال مجازات، همین واکنش غریزی بشری در مقابل تجاوز به تمامیت جسمانی و روحانی بوده است. البته نباید مصلحت اجتماعی در شکل ابتدایی آن و نفع اجتماعی حتی در کوچک­ترین قبیله­های نیز در کنار انتقام نادیده گرفت؛ لذا می­توان گفت تاریخ بنیادهای حقوق جزا با اندیشۀ انتقام شروع می­شود و بعد به تعدیل نسبی و دوره­های دادگستری خصوصی و یا دوره دادگستری عمومی می­رسد و امروز به تعدیل کلی در جهت محدودیت انتقام و گسترش تحولات به سوی نفع اجتماعی در مجازات پیش می­رود.
عبارت «حقوق» در مفاهیم زیادی مورد استفاده قرار می­گیرد: ممکن است در خصوص قوانین فیزیک، ریاضیات، علم یا قوانین فوتبال سخن بگوییم هنگامی که در خصوص حقوق یک مملکت صحبت می­کنیم، عبارت حقوق را در مفهوم خاص و مضیقی بکار می­بریم. در این مفهوم ممکن است حقوق به عنوان قواعد حاکم بر رفتار انسانی که بر افراد یک ملت مفروض تحمیل شده و در میان آنها به اجرا گذاشته می­شود، تعریف گردد. انسان­ها ماهیتاً موجوداتی اجتماعی هستند که خواهان تشریک و مساعی با دیگران بوده و در اعصار اولیه، تشکیل قبایل، گروه­ها یا جوامع را برای صیانت از خود یا به دلیل فطرت اجتماعی­شان، مورد
توجه قرار داده­اند. در صورتی که گروه یا جامعه­ای بخواهد به حیات خویش ادامه دهد وجود شکلی از قواعد اجتماعی ضروری است. از این حیث قواعد و قوانین، جهت تضمین امکان زندگی و کار مشترک، برای افراد یک جامعه خاص به شیوه­ای قانونمند و مسالمت­آمیز، مقرر می­شوند. هر چه اجتماع (گروه یا کشور) بزرگ­تر شود قواعد مذکور متعدد و پیچیده­تر خواهد شد.(Padfiel & Barker. 2000- 2001. 3).
در طول اعصار گذشته همواره حقوق جزا در حال تغییر و تحول بوده است و این تغییر و تحول در کنار مستحکم کردن مبانی حقوق جزا، باعث ایجاد مکاتب متفاوتی در این سیر شده است. هر یک از این مکاتب به نوبۀ خود از دریچۀ دیدگاه خود به “جرم “، “مجرم “، “بزه­دیده” و “کیفر ” نظر انداخته­اند. در مکتب عدالت مطلق آراء و عقایدشان بر اصول اخلاقی ثابت و استوار است، نخست کوشش انسان برای رسیدن به سعادت زمانی ارزش دارد که به اصول اخلاقی متکی باشد. انسانی که دستخوش شهوات نفس است هرگز نمی­تواند آزادی حقیقی یا سعادت را بشناسد. بنابراین موجود انسان تکلیف دارد از خیر برین تبعیت کند. پیروی از اصول اخلاقی انسان را عادل می­سازد و زندگی عادلانه و خردمندانه غایت حقیقی انسان است. دست­اندازی و تعدی به دیگران یعنی خروج از عدالت که با اجرای کیفر دگرباره استقرار می­یابد. موضوع کیفر اعاده نظم اخلاقی است که بر اثر جرم مختل شده است(اردبیلی، 1390، 1:73).
دانشمندان معتقدند که کلیه عوامل اعم از عوامل زیست شناختی و روانی و یا عوامل اجتماعی و فرهنگی در پیدایش بزه مؤثر بوده و هر کدام از آنها می­توانند کم و بیش در ارتکاب جرم مؤثر باشند. به همین علت هم کلیه این عوامل را عوامل بزه­زا Facteurs Criminogenes نامیده و آن را به قسمت­های مختلف تقسیم نموده­اند. اولین کسانی که موضوع بزهکاری را مورد بررسی علمی قرار دادند، دانشمندان مکتب تحققی بودند. آنها با پیروی از فلسفه آگوست کنت که معتقد بود باید برای هر پدیده­ای علت وقوع را کشف نموده، در صدد برآمدند که برای وقوع جرائم نیز عللی به دست آورند. پس از مدت­ها تحقیق و تجربه دانشمندان مزبور دریافتند که پدیده جنایی نیز همچون هر پدیده دیگر معلول عللی است که باید آنها را کشف و به دست آورد. اولین فردی که مسائل زیست­شناسی و تأثیر آن در تحقق جرائم را مورد بررسی قرار داد، سزار لمبروزو، دانشمند ایتالیائی و بنیان­گذار مکتب تحققی است. گرچه «نظریه انسان جانی» لمبروزو ارزش خود را از دست داده است، ولی راهی را که او در پیش پای دانشمندان نهاد هنوز هم ادامه دارد و دانشمندان دنباله تحقیقات او را رها ننموده­اند(محسنی، مرتضی. 1382. 42- 43).
در میان مکاتب مختلف کیفری مکتب دفاع اجتماعی نوین نیز در سال 1954 توسط مارک آنسل قاضی دیوان فرانسه بنا نهاده شود و طبق نظر او نباید در اعمال مجازات­ها تنها به دفاع جامعه پرداخت بلکه هدف دیگری شامل جلوگیری از سقوط بزهکار و آماده کردن او برای بازگشت به جامعه است مورد توجه قرار گیرد. بهترین راه دفاع جامعه این است که شخصیت بزهکار را ضمن احترام به شخصیت بشری او به طرق و وسایل ممکنه تحت تأثیر قرار داده و او را به مسؤولیت اجتماعی خود آگاه و او را برای ورود به اجتماع آماده ساخت(گلدوزیان 1384، 59). مکتب دفاع اجتماعی نوین برای تعیین شخصیت مجرم و رفتاری که باید با او شود آزمایش­های دقیق پزشکی و روانی را توصیه می­کند و عقیده دارد قاضی جزایی باید آزادی عمل زیادی داشته باشد تا بر حسب شخصیت بزهکار او را مشمول عفو، تعلیق مجازات و یا آزادی مشروط قرار دهد و یا در حین اجرای محکومیت می­تواند او را از مقررات خاصی مثل استفاده از زندان­های نیمه باز و یا باز بهره­مند سازد و سرانجام طرفداران مکتب دفاع اجتماعی نوین عقیده دارند که اقدامات و دفاع اجتماعی جدید باید با توجه به شخصیت بزهکار جانشین تلفیق مجازات­ها و اقدامات تأمینی گردد(گلدوزیان، 1384، 59- 60).
ناگفته پیداست که تمامی مکاتب کیفری زمانی پا به عرصه وجودی نهاده و در حال تغییر و تحول بوده­اند که 14 قرن پیش (دوران ظهور اسلام) یکی از کامل­ترین قوانین و سیاست کیفری بنا نهاده شد. که دارای اصولی ثابت و خلل­ناپذیر که کامل­ترین اصول حقوقی را در خود نهفته دارد، اصولی که با رعایت آنها هم بزهکار هم بزه­دیده و هم جامعه منافع خود را محافظت شده خواهند یافت. در عصر حاضر برخی از این اصول کاریی خود را از دست داده و یا معیار عینی برای اثبات آنها وجود ندارد خصوصاً در عناصر روانی و معنوی با توجه به عدم پیشرفت و گستردگی علوم روانی در آن اعصار بیشتر به چشم می­خورد، که علمی کردن این اصول براساس مسائل روز و همگام با پیشرفت­های امروزه جهت اجرای عدالت و حمایت از قربانی شدگان در بزهکاری و جلوگیری از سوء استفاده­های دیگران از وجود مجرمین ضروری می­باشد. در رابطه با مکتب دفاع اجتماعی جدید، ذکر شد که جامعه می­تواند با وضع قوانینی برای جلوگیری از سقوط بزهکار و آماده کردن او برای بازگشت به جامعه اقدام نماید، علی­ای­حال چنانچه خود قانون­گذار اقدام به گشودن راه­هایی به جهت بازگشت بزهکاران بنماید به نوعی خود نیز از این اقدام منتفع خواهد شد، در مکتب اسلامی یکی از مهمترین قواعدی که برای بازگشت بزهکار به جامعه آمده است رفع مسؤولیت از برخی بزهکارن می­باشد که به نحوی فاقد اراده و ادراک می­باشند. از طرفی مجازات که از اولین واکنش جوامع علیه بزهکاران به شمار می­رود در قرون و اعصار گذشته تا به حال اثر ارعابی و بازدارنده­ای را در مجرمین خصوصاً مجرمین حرفه­ای به وجود آورده­اند، لذا برخی مجرمین جهت فرار از مجازات و یا عدم شرکت در عملیات اجرایی با توطئه چینی برای دیگران و قربانی کردن اشخاص دیگر خود را از مجازات می­رهانند.
در دنیای امروزی پیشرفت علم و تکنولوژی، افزایش جمعیت و متمدن شدن شهر و انقراض جوامع ساده، محدود شدن محیط، اضمحلال طبیعت و علاوه بر این ها، رسانه­های گروهی، که افراد را به مشاهدۀ صحنه­های جنگ، خشونت، تخریب، شقاوت، بی­رحمی، مرگ، و کشتار عادت داده باعث شده­اند که انسان در برابر فشارهای روانی و عصبی شکننده واقع شوند.
فشارهای روانی از رایج­ترین بیماری­های دوران معاصر است. به گونه­ای که این بیماری را بیماری روانی – تنی یا روانی – فیزیولوژیکی نامیده­اند و افراد زیادی از کل جمعیت جهان از فشارهای روانی رنج می­برند. با آن که فشار روانی به عنوان بیماری جدید تمدن لقب گرفته است. توجه به آن از لحاظ قانون، به ویژه مسؤولیت کیفری مبتلایان به آن ضرورت دارد وما را بر آن داشت که مطابق اهداف انسانی و حمایت از افرادی که دچار عوامل استرس­زا از سوی محرک­های بیرونی که جهت رسیدن به خواسته­ها از وجود آنها سوءاستفاده می­کنند و خطری که این اشخاص برای عدالت و دستگاه­های قضایی به وجود آورده­اند تا به وظیفۀ خود جامۀ عمل بپوشانیم.
در این نوشتار برآنیم که در حد توان و با توجه به امکانات محدود موجود به بررسی این موضوع مهم حقوقی – اجتماعی بپردازیم.
فشارهای روانی تأثیرات فراوانی بر عملکرد و فعالیت اعضای جامعه دارد، بنابراین افراد جامعه تحت تأثیر فشارهای عصبی دچار اختلالات روانی خاصی می­شوند و دست به رفتارها و اعمالی می­زنند که مستقیماً در بازدهی اجتماعی منعکس می­گردد. در این جا تلاش ما، در جهت شناخت این بیماری­ها و مسائل مرتبط به آن است. از طرفی دیر زمانی بود که حقوق جزای کلاسیک تنها به جرم و اجرای مجازات توجه داشت اما روان­شناسان جدید با طرح پیشگیری از جرم، توجه به شخصیت مجرم و شیوه­های بهسازی و نوسازی او باب تازه­ای را در مباحث جزایی گشودند. برخی روان­شناسان نیز موجه این نکته شده بودند که قضات دادگستری نباید دررسیدگی به رفتارهای جنایی و صدور رای فقط نفس جرم را در نظر بگیرند؛ بلکه باید وضعیت جسمانی و روانی، محیط خانوادگی و اجتماعی و تربیتی و ارزیابی میزان مسؤولیت و خودآگاهی در ارتکاب جرم و نقش ناخودآگاه در آن بپردازد. گرچه این پایان نامه در رشته حقوق بوده ولی نیاز ما به روان­شناسی ودیگر علوم انکارناپذیر است. چرا که بدون شناسایی وتبیین دقیق فشارهای روانی، مطمئناً از موضوع کاملاً غافل خواهیم ماند. لذا در این نوشتار به بررسی و تبیین فشارهای روانی و عوامل رافع مسؤولیت کیفری می­پردازیم و تأثیر فشارهای روانی بر مسؤولیت کیفری در قوانین جزایی بیان می­شود.
 
الف- بیان مسأله
از دیدگاه قانونی سبب مبرا بودن مجنون و یا مجبور ومکره و یا نابالغ از مسؤولیت کیفری این است که قانونگذار شرط ثبوت مجازات را به صراحت بلوغ و عقل و اختیار قرارداده است و گاه درباب حدود مسؤولیت جزائی فقدان یا زوال کیفیات مذکور را از اسباب رافع مسؤولیت شناخته است.
بنابراین، مسؤولیت کیفری با فرض مختار بودن انسان معنی می­یابد، یعنی فرد باید دارای اراده آزاد در ارتکاب جرم باشد. بنابراین، ممکن است موقعیتی رخ دهد که موجب سلب اختیار تصمیم­گیری و از بین رفتن قصد و اراده شود، پس اگر قدرت بر تمیز یا انتخاب ارادی را از دست بدهد نمی­توان او را برای فعلی که مرتکب شده است سرزنش کرد. افراد جامعه تحت تأثیر فشارهای عصبی دچار حالات روانی خاصی شده ودست به رفتارها و اعمالی می­زنند که مستقیما دربازدهی اجتماعی منعکس می­گردد. فشارهای روانی دارای آثاری نیز هست واز این طریق هم به افراد صدمات شدیدی وارد می­آورد. برخی فشارهای روانی در شرایط به خصوصی قدرت تصمیم­گیری را از اشخاص سلب می­کند، به گونه­ای شخص قدرت مهار وکنترل خود را از دست می­دهد. گروهی از این بیماری­ها که در جامعه نمونه­های زیادی دارد و حد فاصل بین روان­پزشکی با پزشکی داخلی به شمار می­روند باعث اختلال در سیستم روانی و اختلال عضوی می­شوند. افزایش فشارخون، بی­نظمی ضربان قلب، کوئیت عصبی، خشک و سفت شدن بدن، تحریک دستگاه عصبی سمپاتیک و. . . عواملی هستند که ممکن است به طور بی­اراده و به صورت ناخودآگاه بر فرد عارض شود. فشارهای روانی از طریق دستگاه عصبی به­ طور خودکار سبب اختلال عضوی و روانی می­شوند به ­طور کلی تأثیرمسائل روانی بر جسم از چشم پوشیده نیست هر انسانی این تجربه را نموده است که در اثر مسائل روانی تغییرات جسمی پیدا کرده باشد مثلاً ترس سبب خشکی دهان، پریدگی رنگ، لرزش بدن، کاهش عملکرد فعالیت­های عصبی که خارج از اراده و خواست فرد هستند. یافته­های روان­شناسی به ما می­آموزد که ترس­های نابهنجار زاده به خطر افتادن محرک­های غریزی انسان است و به عنوان ندایی هستند که در ضمیر ناخودآگاه انسان سربرمی­آورند و شخص را در معرض بی­ارادگی و عدم کنترل اعمال خود قرار می­دهد به گونه­ای که احساس ترس چنان قوتی داشته باشد که اجتناب کردن به عنوان یک سیستم دفاعی به نوبه خود موجب اختلالات عصبی گردد. عامل دیگری که سبب اختلال عضوی- روانی و در نتیجه سلب اراده می­شود خشم است، در واقع عصبانیت غریزه­ای برای دفاع از حقوق از دست رفته است. که بر فرد در زمانی که وحشت زده می­شود یا مورد بی­احترامی و بی­توجهی قرار می­گیرد عارض می­شود و ممکن است افعال ناشی ازآن در افراد مختلف متفاوت باشد در برخی به صورت درون ریز و برخی به صورت برون­ریز است. تغییرات فیزیولوژیکی بدن به هنگام مواجهه با محرک­های خشم برانگیز بسیار مشابه با پاسخ­های بدنی به هنگام رویارویی با موقعیت­های ترساننده است اما مهمترین تفاوت بین این دو حالت این است که در موقعیت ترسناک فردخواهان گریز و فرار از موقعیت است؛ اما در موقعیت­های خشم برانگیز فرد خواهان مبارزه است و بدن حالتی به خود می­گیرد که به شکل خودکاربه سوی محرک رفته وبرای مبارزه آماده می­شود(امامی نائینی، نسرین. 1387. 24).
قانون­گذار هیچ گونه تفاوتی بین اجتناب کردن به عنوان یک سیستم دفاعی(پدیده­ای طبیعی- عمومی- وسیع) و نوع بیمارگونه­ای تظاهرات آن در مورد هراس(که علائم مختل کننده ثبات روانی را دربردارند) در قوانین سابق قائل نشده بود. اجتناب کردن به عنوان نوعی از«سیستم دفاعی» تنها در محدوده­ای معین می­تواند عمل کند، یعنی هنگامی که دامنۀ ترس وسیع نباشد. اگر سائقه­های ترس­زا در فرد با افکار، با اعتقادات و یا احساسات مختلفی مترادف گردد دراین صورت تحمل شرایط ترس­زا غیرممکن می­شود و از همین رواجتاب کردن امری غیرممکن خواهد بود لازم به ذکراست که سیستم دفاعی مانند اجتناب کردن و یا انکارگرایی و غیره به صورت ناخودآگاه عمل می­کند.
براساس تئوری­های فروید خاطره ترس­زا به سرعت یا حتی هم زمان با موقعیت ترس­زای تولید کننده­ی آن خاطره، به قسمت ناخودآ­گاه رانده می شود حتی اگر تمام توجه فرد متوجه آن موقیعت شده باشد. وبه همین شکل درموردی که فرد دچار خشم یا دیگر فشار های روانی می­شود بخش سمپاتیک عصبی فعال شده و تغییرات فیزیولوژی خاصی به وجود می آورد. (یولای، هامبورگ. 1993. 10)
در چنین حالاتی اشخاص بسته به میزان فشاری که براو وارد می­شود تا وقتی که تحمل آن شرایط مقدور باشد به شکل پاسخ های منطقی جواب آن اعمال را می­دهد یا انتظار عکس­العمل­های معقول از او می­رود، اما وقتی اختلال عصبی در فرد ایجاد نمایند وتحمل آن شرایط را برای او غیرممکن ­سازند، نتیجه آن به شکل پاسخ­های غریزی و خودکار می­باشد و ممکن عملی که شخص مرتکب انجام می­دهد عدم خواست قبلی اوباشد که معمولاً چنین اشخاصی در دادگاه­ها با اشخاصی که با قصد و اراده قبلی مرتکب جنایتی بدون توجه به حالاتی که برفرد عارض به یک شکل مورد محاکمه قرار می­گیرند که با اهداف مجازات­ها که جلوگیری ازتکرار جرم ارعاب مرتکب و اعاده نظم برهم خورده است در صورتی که مرتکب داری اختیار و اراده آزاد برای انجام عمل داشته باشد مغایراست؛ چرا که امروزه به علت حمایت­های که براساس عدالت اسلامی از بزه­دیدگان انجام می­شود فقط جهت رسیدن بزه­دیده­گان به حقوق خود و مجازات مرتکب بدون توجه به تأثیری که خود او یا اشخاص دیگردر رفتار مجرمانه داشته­اند به دنبال مرتکب اصلی که فعل ناشی از عمل او می­باشد هستند، چراکه بزه­دیده به حقوق خود می­رسد و مرتکب مادی جرم بدون مجازات نمی­ماند.
افراد زیادی از کل جمعیت جهان از فشارهای روانی رنج می­برند. این بیماری را روانی – تنی یا روانی – فیزیولوژیکی نامیده­اند و شامل حالتی است در روان و تن، که ناشی از وارد شدن فشار روحی یا جسمی به فکر می­باشد و در صورت تنش مفرط با وضعیتی که به تغییر شکل یا انقطاع منتهی می شود، همراه است. اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند بروز فشارهای روانی فرد را وادار می­کند تا در جهت تغییر موقعیت خود یا سازش­یافتگی با آن گام بردارد؛ سازش­یافتگی که می­تواند مؤثر یا نامؤثر باشد و توانایی انسان در سازگاری با پیرامون به خطر می­اندازند که اگر به طور مداوم در برابر فشارهای روانی مقاومت می­کند به دو صورت ممکن است عمل کند:
الف) واکنش نسبت به استرس
ب) مسلط شدن بر استرس
برخلاف تصور عموم که همواره فشارهای عصبی را به مفهوم منفی در نظر می­گیرند، فشارهای عصبی همیشه بد مذموم نیست. البته یک شکل فشارهای عصبی که بار منفی دارد «دیسترس» نامیده می­شود که هنگام ناراحتی در ما ایجاد می­شود. اما فشار عصبی، حالت مثبت و خوشایندی هم دارد که به وسیلۀ موارد خوب ایجاد می­شود و «یوسترس» نام گرفته است.در فاز منفی، فشارهای روانی، ما مستعد هستیم به: خستگی، بی­حوصله­گی، کاهش دقت، بدبینی، بیماری، حوادث، عدم برقراری ارتباط مناسب و خلاقیت کم؛ اگر واکنش به درازا بکشد و حالت بهبود یا برگشت به حالت عادی به سرعت از میان برود یا کوتاه شود مقاومت در برابر استرس شروع به پایین آمدن می­کند. عملکرد مغزی با تغییرات سوخت و سوزی دچار مشکل می­شود و سیستم ایمنی بدن شروع به از دست دادن کارایی خود می­کند.
فرد در یک موقعیت فشار زا ممکن است آهنگ تنفسش تسریع شود و اکسیژن بیشتری با ارگانیزم می­رساند. ضربان قلب افزایش می­یابد و سوخت و سازهای مختلف بدن را تسهیل می­کند و ریتم­های مغز نیز سریع­تر می­شوند. عضلات به علت افزایش اکسیژن و قند تحریک می­شوند و دفاع­های مصون کننده فعال­تر می­گردند. اکتشاف­های 60 سال اخیر، مکانیزم­های مختلفی را که ارگانیزم­های بدن در موقع تنیدگی به کار می­اندازد، آشکار کرده­اند.
تحت تأثیر تحریک های عصبی سمپاتیک یعنی تحریک هایی که از هیپوتالاموس(مغز) منشعب می شوند، اعصاب احشایی استیل کولین را آزاد می کنند که بر دریافت کنندگان آن که روی زایده های سلول­های کرمافین قرار دارند، تثبیت می شوند و بدین ترتیب آدرنالین و نوراآدرنالین وارد جریان خون می گردند. ترشح آدرنالین و نورآدرنالین را باید در چهارچوب یک پاسخ کوتاه مدت مورد نظر قرار داد؛ پاسخی که با بسیج انرژی برای مصرف بلا فاصلۀ آن با هدف مبارزه و گریز مطابقت دارد، در حالت ترس یا حالت های افسردگی و اضطراب مقدار آدرنالین و در حالت های خشم و پرخاشگری، مقدار نورآدرنالین بالاتر است. این بسیج انرژی که در موقعیت های واقعی مبارزه یا گریز صورت می گیرد؛ می تواند زیان آور باشد چون اسیدهای چرب آزاد را تسهیل می کند(دادستان، پریرخ. 1387. 123).
پاسخ­های مختلف در برابر فشارهای روانی، پیامد تأثیر همزمان سه سیستم متفاوتی هستند که در سطور پیشین توصیف شدند؛ یعنی فرمان هیپوتلاموس، سیستم سمپاتیک قسمت مرکزی فوق کلیوی و سیستم قسمت قشری فوق کلیوی. اکتشاف های اخیر ثابت کرده اند که بین این سیستم های مختلف، تعامل هایی وجود دارند که موجب شکل دهی متقابل آنها به یکدیگر می شوند. بدین ترتیب است که گوناگونی سازش های جسمانی و روانی – هیجانی افراد آدمی در برابر خواسته های محیط درونی و برونی درک کرد. آدرنالین  مؤثرترین عاملی است که می تواند تغییرات زیست شناختی را برای مقابله با تنیدگی به راه اندازد. اگر خواستۀ محیطی جنبۀ اضطراری کمتری داشته باشد نورآدرنالین کاملاً کفایت می کند. اما هنوز بسیاری از مسائل در سطح نظام غدد مترشحه و در سطح سیستم اعصاب مرکزی، ناشناخته مانده­اند، یعنی مکانیزم­هایی که جنبۀ روانی انسان را وارد عمل می کنند هنوز لاینحل مانده­اند. لابوریت در سال های دهه پنجاه فرضیه­ای ارائه دارد که بر اساس آن، این بیماری می­توانست ناشی از به کار انداختن یک سیستم دفاعی از زندگی باشد، سیستمی که خود مختاری حرکتی، گریز یا مبارزه را امکان­پذیر می­ساخت.
فرمانروایی شخصیت انسانی که روان تحلیلگران آن را «من» می­نامند، پایگاه تالیف و نظم دهی است؛ کنش اصلی «من»، حفظ تعادل بین دو نظام توحید یافته یعنی نظام فیزیولوژیکی و نظام روانی موجودات انسانی است؛ نظامهایی که به نوبۀ خود، در مجموعۀ پیچیده تر شخصیت، توحید بافته­اند. بنابراین پایگاه «من» به طور دایم، زیر فشار خواسته­های غریزی، نیازهای جسمانی و تهدیدها و خواسته­های مفرط ناشی از محیط برونی قرار دارد که باعث تنیدگی آن می شود. کشش­ها بیش از پیش پیچیدۀ «من» برای حفظ تعادل حیاتی واکنش­هایی را به هنگام شکست مکانیزم­های پاسخ دهی به تنیدگی(فشارهای روانی) در پی دارند، یکی از نخستین نتایج شکست مکانیزم های معمول نظم دهی، احساس بروز مشکلات در سطح مرکز فکری و مهار خویشتن است. دوم، قطع رابطۀ نسبی با واقعیت، اعم از اشخاص مورد علاقه، مورد تنفر یا وحشت آفرین است. سوم، هنگامی که فشار روانی به بروز کشاننده­های غریزی خطرناک و مهار نشدنی منتهی شود ممکن است با نوعی انقطاع یا «از هم پاشیدگی» من مواجه می­شویم. چهارم، انقطاع از هم پاشندۀ «من» چنان ترمیم­ناپذیر است که پایگاه نظم دهی را دچار فرسودگی یا آسیب دیدگی کامل می­کند. در نهایت، غریزه­های مرگ یا نیروهای ویرانگری که دارای انرژی تخریب کنندۀ قابل ملاحظه هستند، در نهایت می­توانند موجود انسانی را تا حد فرسودگی و مرگ سوق دهند؛ زندگی روانی از مجموعۀ این حرکات کند یا سریع سازمان یافتگی و یا ازهم پاشیدگی که توسط پایگاه «من» تنظیم می­شود، تشکیل شده است.
منبع فشار روانی است می­تواند عاملی باشد که موجبات برهم خوردن تعادل روانی فرد را فراهم آورد و فرد را به واکنش وادار می­کند. مهمترین واکنش­ها در برابر عامل فشاری­های روانی عبارتند از: عقب نشینی، حمله، مصالحه.
قانونگذار به ترس­ها را در قانون مجازات اسلامی 1392 توجه کرده است و کسانی که در اثر این گونه عوامل موجب اعمال مجرمانه می­شوند مشمول مسؤولیت کیفری نمی­داند و عاملین و محرک بوجود آورندۀ آن را مورد مجازات است قرار داده است. چنانچه در ماده 499 تصریح می­کند. «هرگاه کسی دیگری را بترساند و آن شخص در اثر ترس بی اختیار فرار کند یا بدون اختیار حرکتی از او سر بزند که موجب صدمه بر خودش یا دیگری گردد و، ترساننده حسب تعاریف جنایات عمدی و غیر عمدی مسئول است.»
تغییرات فیزیولوژی بدن به هنگام مواجه با محرک­های خشم برانگیز بسیار مشابه به پاسخ­های بدنی به هنگام رویارویی با موقعیت­های ترساننده است اما مهم ترین تفاوت بین دوحالت این است که در موقعیت ترسناک فرد خواهان گریز و فرار از موقعیت است؛ اما در موقعیت­های خشم برانگیز فرد خواهان مبارزه است و بدن حالتی به خود می­گیرد که خودکار (خودمختار) به سوی محرک رفته و برای مبارزه آماده می­شود. ممکن است کسانی که در معرض خشم قرار می­گیرند چنان عزت نفس پایینی داشته باشند یا به قدری تحت فشار باشند که نتوانند از بین خشمی که متوجه آنها می­شود برآیند؛ در این وضعیت نه تقصیر شخص خشمگین است و نه او مسؤولیتی در قبال آن دارد مگر این که شخص تحت مراقبت و سرپرستی ما باشد. مانند یک زندانی بزهکار یا متهم تحت بازداشت.
عامل فشارزا برای قربانی کردن یا توطئه چینی برای ارتکاب جرم یا عمل مورد نظر به دو شیوه متمایز «تهدید» و «تحریک پذیری»:
قانونگذار تهدید را که سبب ترسانیدن دیگری شود و توان مقاومت شخص را در هم بشکند رافع مسؤولیت دانسته و تهدید کننده را قابل مجازات می­داند. اما تهدید همیشه سبب ترسانیدن اشخاص نمی­شود. گاهی باعث برانگیختن خشم و حالت پرخاشگری در اشخاص می­شود که نتیجه آن ممکن است به خود شخص خشمگین برگردد و به صورت خودکشی وخودناقص سازی متجلی شود و گاهی ممکن است علیه شخص تهدید کننده برانگیخته شود و گاهی سبب آسیب به دیگران گردد.
اساس دفاع تحریک آن است که متهم آن چنان برانگیخته شده باشد که کنترل شخصی خود را از دست داده و به علاوه این تحریک آن چنان باشد که هر شخص متعارفی در موقعیت متهم را به انجام آنچه وی انجام داده وا می­داشته است. افعال تحریک­آمیز می­تواند از هر منشأی ناشی شده باشد؛ خود تحریک می­تواند یک جرم محسوب شود، چنانچه کسی دیگری را به ارتکاب جرم تحریک کرده و منجر به شکل‏گیری رفتار مجرمانه در مرتکب شود که ممکن است بعد از مجموعه‏ای از تحریکات ‏که بعد از آخرین تحریک که معمولاً جزئی است به یک‏ باره خود را نشان داده و به اوج می‏رسند، که اگر او نبود آن رفتار شکل نمی­گرفت.
در قوانین کیفری اگر چه واکنش­های ناشی از فشارهای روانی به طور ضمنی در برخی ابواب مشاهده می­شود مانند تهدید در اکراه که موجب ترس اکراه شونده می­شود یا اضطرار که ترس از نقص جان یا مال باعث ارتکاب عمل مجرمانه می­شود، در قانون مجازات اسلامی 1392 علاوه بر موارد مذکور قانونگذار به طور صریح بر رفع مسؤولیت در اثر ترس تصریح نموده است و عامل ترساننده را مستوجب مجازات می­داند. علاوه بر عدم مجازات و رفع مسؤولیت، اگر ترسانیدن موجب صدمه بر عقل شخص شود، مانند زائل کردن و یا نقص در عقل نیز عامل ترساننده محکوم به پرداخت دیه و یا ارش به آن شخص می­باشد. گنجانیدن فشارهای روانی در عوامل رافع مسؤولیت به دلیل نقص در عنصر معنوی جرم و بی ارادگی در انجام عمل و جلوگیری از پراکنده­گویی در قانون و قرار دادن معیاری عینی برای اثبات عنصر معنوی در دوران معاصر ضروری به نظر می­رسد. اگرچه قانون­گذار در موارد مذکور به شکل پراکنده عوامل فشارهای روانی را در رفع مسؤولیت مؤثر دانسته اما این پراکنده­گویی با قانون­گذاری صحیح و مطمئن منطبق نیست و باید معیاری عینی و علمی را ملاک قرار داد.
 
ب- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در مورد جرائم ناشی از فشارهای روانی که اراده مرتکب را از او سلب می­کند رویه­های قضایی کشورمان قائل به عدم پذیرش دفاعیه­ها آنهاست و این در حالی است که وجود اختیار و اراده آزاد از شرایط اساسی برای مسؤولیت کیفری در قانون مجازات اسلامی می­باشد. لذا جهت حمایت از افرادی که به نحوی ازانحاء قربانی این فشارهای روانی غیرقابل تحمل می­شوند و ممکن اشخاصی با سوءاستفاده از این ضعف­ها باعث برانگیختن اشخاص به سوی خواست وهدف خود باشند و آنها را قربانی خواسته­ها و توطئه­چینی­های خود می­کنند تا به اهداف و خواسته­های خود برسند، درقانون باید تدابیری اندیشید. مثلاً چون عموماً در جامعه اسلامی مردم نسبت به نوامیس یا دین حساس می­باشند با حمله لفظی و با تحریک به نحوی که خود را در جریان جنایت قرار ندهند موجب برانگیختن فرد به سوی هدف خود باشند. از طرف دیگری امروزه وجود مجازات­های سنگین برای مجرمین وآثار کیفری آن برای بزهکاران سبب شده که جرایم کمتر برعلیه تمامیت جسمانی صورت گیرند به وسیله خود جانیان صورت گیرد، بلکه شکل دیگری از مجازات­ها امروزه در جامعه رواج دارد که برعلیه روان و اعصاب افراد است که با تهدید و تحریک سبب برانگیختن دیگران به سوی اهداف خود می­شوند، چون اولاً آثار ظاهری اصلاً ایجاد نمی­کنند تا آنها را به راحت محاکمه کرد، ثانیاً مرتکب به راحتی بر علیه دیگران می­تواند آنها را اعمال کند و اثرات محسوس و زیادتر آن متوجه مباشرین مادی است تا مباشرین معنوی و درجه دوم، ثالثاً اثبات آنها در محاکم اصولاً به راحتی نیست چرا که عنصر معنوی معیار عینی ندارد و معمولاً به دلیل حساسیت و واکنش غیرمعقول افراد نسبت به آنها دعوا دو جانبه می­شود که در واقع آن که حافظ حیثیت خود بوده محکوم می­شود.
از آنجا که جرایم ناشی از فشارهای روانی مگر اینکه به حد جنون برسد دررفع مسؤولیت بی­تأثیر است لذا قانونگذار فرض در کنترل و مهار اشخاص تحت هر شرایطی دانسته است و انسان را به رباتی فرض کرده تا تحت هر فشاری قادر به درک کامل و کنترل سیستم عصبی خودمختار باشد و این ضعف قانونگذار است که بین نوع بیمارگونه آنها با نوع عمومی که هر فردی قادر به کنترل آن می­باشد نگذاشته که امروزه موجب سوء استفاده بسیاری از جنایتکاران و تضییع حقوق اشخاص شده و نیاز به اصلاح رویه­های موجود لازم به نظرمی­رسد.
 
ج- اهداف مشخص تحقیق

 
1398/07/22
مدیر سایت
 
مداحی های محرم