وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه بررسی رابطه سلامت روان و پایگاههای هویت و منبع­کنترل با اختلالات تغذیه ای در زنان


1-1-مقدمه:

اختلالات تغذیه‌ای[1] از جمله مشکلاتی هستندکه ارتباط نزدیک با شیوه­زندگی وفرهنگ جامعه دارند. تمایل­شدید برخی از فرهنگ‌‌‌‌‌‌ها به خصوص فرهنگ غرب در توجه به زیبایی اندام، لاغری و تناسب اندام، اغلب اوقات، آن‌ها را به اعمال رژیم­های غذایی سخت و طاقت فرسا وادار می­کند و یا حتی بعضی از آن‌ها به اقدامات دیگری نظیر ورزش‌های شدید، استفراغ عمدی[2]، استفاده از داروهای مسهل[3] و غیره روی می‌آورند. اکثر موارد گزارش شده مربوط به کشورهای غربی است اما از کشورهای آسیایی نیز گزارش هایی ارائه شده است که حاکی از نفوذ آن در کشورهای آسیایی می­باشد(فیربورن،2006). اختلالات تغذیه‌ای شامل دو دسته عمده می‌باشند، در نوعی از آن تحت عنوان بی‌اشتهایی عصبی[4]، بیمار با امتناع از غذا خوردن سعی در کاهش وزن خود دارد به نحوی که حتی کاهش وزن بیشتر از 20% نیز رضایت بخش نمی­باشد. پرخوری عصبی[5] حالت دیگری است که در آن بیمار پس از خوردن با ایجاد حالت تهوع و استفراغ عمدی و یا استفاده از دارو‌های مدر و مسهل سعی در کاهش اجباری وزن خود‌‌‌‌ دارد طبق بررسی‌های صورت گرفته در مطالعات همگانی و استفاده از آمار تشخیصی، اختلالات تغذیه­ای در بین زنان نسبت به مردان 9 برابر شیوع بیشتری داشته است. اختلالات تغذیه­ای، دارای تظاهراتی در زمینه‌های مختلف گوارشی، پوستی، اختلالات الکترولیتی و غیره است. طبق ملاک‌های تشخیصی ذکر شده در متن تجدید نظر شده بیماری­های روانی آمریکا 5  (2012)برای تشخیص قطعی اختلالات تغذیه­ای، بروز رفتارهای زیر لازم است: اشتغال ذهنی دائم با غذا و میل شدید به غذا و عدم کنترل در غذا خوردن، کوشش برای رفع اثرات چاق­کننده غذا با رفتارهای جبرانی6 نامناسب مثل استفراغ عمدی، سوء مصرف دارو‌های مسهل، استفاده از محدودیت‌های غذایی و دوره­های متناوب گرسنگی کشیدن، مصرف دارو‌های بازدارنده اشتها، مصرف ترکیبات تیروئیدی یا دارو‌های مدر، آسیب روانی شامل ترس مرضی از چاقی، به­طوری­که بیمار، آستانه وزن بسیار دقیقی را برای خود در نظر می­گیرد که آشکارا از وزن قبل از بیماری که بر اساس نظر پزشکان متناسب و در سطح بهینه بوده است پائین‌تر است و تاثیر فشارهای اجتماعی بر غذا خوردن. موارد ذکر شده از علائم اختلالات تغذیه‌ای می‌باشند و در مرحله بعد، افراد مبتلا طبق تشخیص علائم گزارش شده برای هر یک از گروه‌های پراشتهایی عصبی یا بی­اشتهایی عصبی، می‌توانند در هر یک از این دو گروه قرار بگیرند. جاکلین [6]و همکارانش (2007) سن شروع اختلالات بی‌اشتهایی عصبی را اواسط دوره نوجوانی تشخیص داده­اند .هویت یابی به موازات رشد فیزیکی ،شناختی ،اجتماعی و عاطفی  اهمیت خاصی دارد فرد  با شور زیادی از خود سوال می کنند که جایگاه من کجاست ؟شغل؟موقعیت تحصیلی؟ازدواج و من چگونه خواهد شد این سوالات در واقع تلاش برای یافتن هویت است که در نحوه برخورد با دیگران اثر می گذارد و با تغییر زمینه اجتماعی دچار دگرگونی می شود(احدی،جمهری 1385). اریکسون معتقد است عمده ترین تکلیف یک فرد حل بحران هویت است که برای رسیدن به هویتی کم و بیش ثابت باید نیازها ،آرزوها و توانایی های خود را به شکل تازه ایی سازمان دهد تا بتواند خورا باشرایط و انتقادات موجود در جامعه وفق دهد( احدی-جمهری1385). سلامت روانی جنبه ایی از مفهوم کلی سلامت است و به عقیده فروید انسان سالم کسی است که هر یک از مراحل رشد روانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل مزبور بیش از حد  تثبیت نشده باشد و به عقیده اسکینر فردی که رفتارش منطبق بر قوانین و ضوابط جامعه باشد و با استفاده از  شیوه ها را اصلاح رفتار برابر بهبود و به هنجار کردن رفتار خود اقدام کند فرد سالمی است و از نظر راجرز انسانی که  سلامت روانی دارد، انعطاف پذیر است، پیش داوری ندارد، احساس آزادی و خلاقیت می­کند و سازمان بهداشت جهانی آن را مفهومی کلی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی قلمداد می کند

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
1399/03/04
مدیر سایت

پایان نامه بررسی رابطه هوش معنوی با سلامت روانی و سبک های دلبستگی در بین دانشجویان

نفس، کلید سلامت روانی است. (رحیمی نیا ،1384).
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش می‌باشد. ریشه پژوهش‌ها در زمینه دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق باز می‌گردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری به نام پدر نظریه دلبستگی نام برده می‌شود . جان بالبی پژوهش‌های گسترده‌ای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد . او دلبستگی را چنین توصیف کرده است : « ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان » (بالبی، 1969). بالبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبک‌های دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل می‌گیرد . 

     بالبی همچنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفه‌ای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک می‌کند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد بخصوص ، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان است . » (بالبی، 1988) . پژوهشهای متعددی به این نتیجه رسیده اند که بین سبکهای دلبستگی بزرگسال و باورهای مذهبی رابطه وجود دارد.  کراک پاتریک و شیور( 1992 ) نشان دادند که نمرات افراد در پرسشنامه سبک دلبستگی عاشقانه هازن و شیور، ( 1978 )همبستگی معنی داری با نمرات آنان در میزانهای مختلف مذهبی دارد کسانی که در 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
1399/03/04
مدیر سایت

پایان نامه بررسی رابطه وابستگی به اینترنت با سبک های دلبستگی و پنج عامل بزرگ شخصیت در دانشجویان

ناایمن در نهایت منجر به شخصیتی می شود، که مشخصه آن بی اعتمادی و مشکلاتی در زمینه های مربوط به همدردی با دیگران حساسیت خشنودی و ارضا هیجانی در روابط عاطفی نزدیک می باشد. شیوه های گوناگون کنش متقابل بین کودک و مراقبانش باعث شکل گیری سه سبک دلبستگی ایمن نا ایمن اجتنابی و نا ایمن – دو سو گرا می شود.  
همچنین افرادی که دارای اختلالات روانی و هیجانی هستند، بیش از افراد دیگر در معرض وابستگی به اینترنت قرار دارند و هر چقدر این اختلالات عمیق تر باشند احتمال وابستگی به اینترنت نیز افزایش می یابد. امروزه بحران های مرتبط با تکنولوزی از موضوعات بسیار مهمی است که مورد توجه به متخصصان علوم رفتاری قرار گرفته است افزایش روز افزون استفاده از تکنو لوژی در کنار اهمیت و منابع وسیعی  که به همراه اورده است منجر به چالش های جدیدی نیز گردیده است که نهایتا در برخی موارد بحران هایی به همراه داشته است. از جمله مهم ترین موضوعات مطرح شده است در دهه اخیر بحث کامپیوتر بازیهای ویدیویی– کامپیوتر به ویره اینترنت و استفاده از ان است به علاوه دسترسی به اینترنت پدیده ای رو به گسترش است و هر روز تعداد بیشتری از افراد درزمره استفاده کنندگان از اینترنت در همه جا حضور دارد. اینترنت به خودی خود ابزار بی ضرری است اما استفاده بیش از حد و نادرست از آن خطر وابستگی به اینترنت را به دنبال دارد که این پدیده مشکل عمده ای برای بهداشت روانی جامعه ایجاد کرده است. اختلال وابستگی به اینترنت اختلال جسمانی روانی است که شامل تحمل نشانه های محرومیت یا ترک استفاده اختلال عاطفی و گسستگی روابط اجتماعی بوده و اغلب در جوامع وجود دارد. که استفاده از ان رو به افزایش است و به طور چشمگیری زندگی شغلی ،اجتماعی ،اقتصادی و تحصیلی فرد را مختل می کند. درمان اختلال وابستگی به اینترنت مشکل، گران و کاربراست در چنین شرایطی اهمیت پیشگیری در این است که جایگزین درمان شود.تدوین و اجرای برنامه پیشگیری موثر ،شناخت عوامل محافظتی ،عوامل خطر افرین ،زیر گروههای در معرض خطر جامعه و هنجارهای فرهنگی خاص انها ضروری به نظر می‏رسد (امیدواروصارمی،(1381). برنامه پیشگیری از اختلال وابستگی به اینترنت با رویکردهای گوناگون از قبیل اطلاع رسانی اموزش های عاطفی ، اموزش مهارت قاطعیت اجتماعی ،جانشین سازی ،آموزش مهارت های زندگی ،دوره های آموزش توانایی تصمیم گیری قابل تنظیم است. اعتیاد به اینترنت یا وابستگی رفتاری به اینترنت صرف نظر از اینکه بیماری یا اسیب روانی یا معضل صرفا اجتماعی باشد پدیده ای است مزمن، فراگیر و عود کننده که همراه با صدمات جدی جسمانی، مالی، خانوادگی ،اجتماعی و روانی همراه می باشد. 


1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به افزایش روز افزون تعداد کاربران اینترنتی و خصوصادر میان دانشجویان و تاثیرات روانشناختی و جامعه شناختی گسترده آن، همچنین ناشناخته بودن ابعاد مختلف این پدیده به خصوص در کشور ما و با عنایت به عدم انجام پژوهش های کافی در این زمینه در جامعه ما لذا، تعیین و شناخت میزان سهم عوامل پیش بین در وابسته شدن به اینترنت ضروری به نظر می رسد. با تعیین رابطه وابستگی به اینترنت با عوامل شخصیت و سبک های دلبستگی می توان به شفاف شدن هر چه بیشتر اثرات و ابعاد این پدیده مهم و رفع   تناقض های موجود در پژوهش های قبلی، کمک کرد. کاربرد زیاد و اهمیت فراوان اینترنت از یک طرف و تاثیرات زیاد روانشناختی و اجتماعی ان از طرف دیگر، ضرورت تحقیق و پژوهش در مورد اثرات مثبت و منفی ان را نمودار می سازد، در پژوهش حاضر تاکید بیشتر بر اثرات مخرب و زیان آور اینترنت بر انسان ها و جامعه می باشد تا از طریق شناسایی آن بتوان در کاهش اثرات روانشناختی منفی اینترنت در کاربرد آن اقدامات مناسبی اتخاذ کرد. با کنکاش در این مورد مهم می توان به تشخیص ریشه ها، علل و شناسایی مشکلات ناشی از آن پرداخت.                           

1-4 اهداف تحقیق
هدف اصلی:

تعیین رابطه وابستگی به اینترنت با سبک های دلبستگی و پنج عامل بزرگ شخصیت
اهداف فرعی:

تعیین رابطه وابستگی به اینترنت با سبک های دلبستگی
تعیین رابطه وابستگی به اینترنت با پنج عامل بزرگ شخصیت                      
1-5 سوالات تحقیق
آیا میان وابستگی به اینترنت با سبک های دلبستگی (اجتنابی، ایمن و دوسوگرا) رابطه وجود دارد؟آیا میان وابستگی به اینترنت با پنج عامل بزرگ شخصیت(روان نژندی، برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و مسئولیت پذیری) رابطه وجود دارد؟
 

1-5 فرضیه های تحقیق

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
1399/03/04
مدیر سایت

پایان نامه بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی با خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی در دانش‌آموزان

1-2- بیان مسأله
هر کسی شخصیتی دارد، شخصیت شما به تعیین محدودیت‌های موفقیت، خوشی و خرسندی در زندگی شما کمک می‌کند. ما درباره‌ی شخصیت صحبت می‌کنیم و اگر بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین موهبت‌های شماست، ‌گزافه گویی نکرده‌ایم. تمام چیزهایی که انتظار دارید به دست آورید، خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما می‌تواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت افرادی که با آن‌ها تعامل دارید قرار گیرد(شولتز، 2005؛ ترجمه: سید محمدی، 1388).بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت‌های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می‌شویم. کاربردهایی که براساس معانی و تعابیر مختلف، گاهی دلالت بر صفات و ویژگی‌های بارز افراد، اعم از مثبت معمولی و منفی می‌نمایند و گاهی نشان‌دهنده مقام و مهارت‌های اجتماعی هستند که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر، 1373ص121).
روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گسترده‌ای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه‌های گوناگون. برای شناخت شخصیت انسان، از دیر باز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی از آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است.(شولتز و شولتز، 2005؛ ترجمه: سید محمدی، 1388).
شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل‌گیری شخصیت، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، از یک جنبه، ارضا حس کنجکاوی، و میل به حقیقت جویی را در انسان دنبال می‌کند، زیرا این شناخت نوعی خود شناسی است. از سوی دیگر این شناخت و اطلاعات به شخص امکان می‌دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع‌گیری‌های مناسب و آگاهانه داشته باشد. مطالعه شخصیت هم از جنبه‌های ارضای حس کنجکاوی و هم از نظر روابط اجتماعی دارای اهمیت است. به عبارت دیگر شخصیت شیوه‌های احساسات، افکار و اعمال افراد در طول زندگیشان را دربر می‌گیرد(چاوز-ایکل[12]، 2007).
در سال‌های اخیر با توسعه‌ی روش‌های پیچیده‌ی آماری، رویکرد صفت بر مطالعات حوزه‌ی شخصیت تسلط پیدا کرده است. یکی از اولین نظریه‌های صفت، نظریه‌ی آیزنگ[13] است که شخصیت را متشکل از سه بعد برون‌گرایی[14] – درون‌گرایی[15]، نوروزگرایی[16] – پایداری هیجانی[17] و پسیکوزگرایی[18] – کنترل تکانه[19] در نظر گرفت. بعد‌ها کتل[20] با بهره‌مندی از روش تحلیل عاملی، شانزده عامل را برای شخصیت مطرح کرد. و کاستا و مک کری[21](1989). شخصیت را متشکل از پنج عامل اصل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه‌پذیری[22]، سازگاری[23] و مسئولیت‌پذیری[24] عنوان کردند(حق شناس، 1385).
پس به طور کلی شخصیت در روانشناسی به مجموعه ویژگی‌های جسمی و روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر شخصیت‌ها متمایز می‌کند اطلاق می‌شود(کریمی، 1375). اما باید توجه داشت که انسان‌ها در عین آنکه موجوداتی عقلانی هستند، خصایل هیجانی نیز دارند که این ویژگی، آن‌ها را به موجودی هیجانی تبدیل کرده است. سال‌ها در فرهنگ‌های مختلف به واسطه‌ی سنت‌ها و قواعد مرسوم، عمل کردن بر اساس هیجان‌ها مذموم شمرده می‌شد. زیرا در بعضی از فرهنگ‌ها این باور وجود داشت که هیجان منشأ خشونت و مختص حیوانات است و این ویژگی با فرآیندهای عالی تفکر همچون هوش و خلاقیت در تضاد می‌باشد. اما امروزه روان‌شناسان با طرح مفهوم هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی سعی داشته‌اند این موضوع را روشن کنند که این دو مقوله یعنی هوش و هیجان و یا خلاقیت و هیجان در تقابل با یکدیگر نیستند(آوریل، 2007، به نقل از ایوچوبک[25]، 2007).
برخی از متخصصان، هوش را توانایی حل مساله می‌دانند. عده‌ای دیگر، آن را توانایی انطباق و یادگیری بر اساس تجارب روزمره می‌دانند. عده‌ای نیز معتقدند، در تعریف هوش فقط به جنبه‌های شناختی توجه شده است و سایر ابعاد هوش مثل خلاقیت و هوش عملی و میان فردی نادیده گرفته شده است(سانتراک، 1385).
هوش را توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آنها به گونه‌ای که موجب تعالی و رشد عقلی و عاطفی گردد تعریف کرده‌اند(گلدمن، 1380).
بنابراین توسعه و رشد هوش و خلاقیت یک عنصر کلیدی در یادگیری و تدریس محسوب می‌شود و اگر دانش‌آموزان بتوانند این ویژگی را کسب کنند، اولین گام را در جهت کنترل و هدایت هیجان‌های خودشان برداشته و می‌توانند موانع تضعیف کننده عملکرد را از بین بردارند(آقایار، شریفی و درآمدی، 1385).
بعضی مطالعات به توصیف ویژگی‌های شخصیتی[26] اختصاص داده شده‌اند که البته نتایج  آنها بسیار ضد و نقیض‌اند. مثلاٌ در بسیاری از تحقیقات به رابطه‌ی‌ قوی درون‌گرایی و خلاقیت اشاره شده است(رودس[27]، 1990). از طرفی در برخی از تحقیقات، درون‌گرایی، به عنوان ویژگی مهم شخصیت‌ خلاق معرفی شده است(مانند دلانس[28] و گایر[29]، 1970: بارون[30] و هارینگتون[31]، ‌1980؛ به نقل از آیزنگ، ‌1994).به نظر می‌رسد شخصیت افراد می‌تواند پیش بینی کننده هوش و خلاقیت آنها باشد. از نظر گلمن شخصیت افراد ترکیب درستی از عقل و دل است، اما به لحاظ فرهنگی آموخته‌ایم که به هیجانات خودمان همانند هیجاناتی که اطلاعات درست ذهن را تعریف می‌کند اعتماد نکنیم. حتی گاهی واژه هیجان، بیانگر یک شخصیت ضعیف است و به کسی اطلاق می‌شود که قادر به کنترل خویش نبوده یا حتی رفتاری کودکانه یا ابلهانه دارد(آقایار و شریفی درآمدی، 1384). مرور پژوهش‌های انجام شده، متناسب با این مبانی نظری در پیوند ویژگی‌های شخصیت و پیشرفت تحصیلی با هوش به درک بهتر کمک می‌کند. لذا اهمیت تأثیر پیشرفت تحصیلی در سلامت شخصیت دانش‌آموزان به حدی است که برخی از متخصصان آن را حداقل تا نیمه دوم دوره نوجوانی معیار اساسی برای تشخیص عملکرد سالم دانسته‌اند(سیف، ۱۳۶۳).

مطالعات نشان داده‌اند که شیوه‌ی افراد برای ابراز توانایی‌های شناختی از جمله هوش و خلاقیت به شخصیت آن‌ها بستگی دارد(اتکینسون، 1996؛ ترجمه: ‌براهنی، 1383).

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
1399/03/04
مدیر سایت

پایان نامه بررسی رابطه ­ی بین مکانیزم­های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی

روانشناسان شناختی پیوسته کوشیده‌اند تا خطاهای شناختی افراد مبتلا به اختلالات خوردن را شناسایی کنند. در سال‌های اخیر، با پی بردن به نقش خلق منفی به عنوان یکی از عوامل موثر در بروز این اختلال، تحقیقات زیادی در حوزه هیجان و تنظیم هیجانی در حوزه اختلالات خوردن صورت گرفته است(ونگر[62] و همکاران، 2002). محققین بر این باورند که افراد مبتلا به اختلالات خوردن در تنظیم هیجانات خود با مشکلاتی روبرو هستند و مهارت‌های لازم برای مقابله با هیجانات منفی را ندارند و خوردن راهکاری است که به وسیله آن می‌توانند برای مدتی هر چند کوتاه از این احساسات ناخوشایند فاصله بگیرند (اسمیت[63] وهمکاران، 2007).
تنظیم هیجانی می­تواند  به عنوان بخشی از  خود تنظیمی در نظر گرفته شود و می­تواند شامل تنظیم بیرونی نیز باشد که ممکن است داوطلبانه یا غیر داوطلبانه و خود­مختار انجام بگیرد، همچنین می تواند هشیار باشد یا ناهشیار (گراس، 2002). همچنین در سال­های اخیر تنظیم هیجانی به عنوان یک فرایند اساسی در تحقیق و درمان آسیب شناسی روانی مورد هدف قرار گرفته است. تنظیم هیجانی یک مهارت کلیدی اجتماعی است و کسانی که در تسلط داشتن در آن شکست می خورند در معرض خطر اختلال­های بالینی هستند (لام[64] و همکاران، 2011). همچنین مدل های نظری در بی اشتهایی عصبی از نقص تنظیم هیجانی به عنوان یک عامل نگهدارنده یاد میکنند (مانوئل[65] و وید[66]،2013).
در حقیقت اختلالات روان­پزشکی متعددی با بی­ثباتی عاطفی و بی­نظمی هیجانی ارتباط داده شده است (کوئنیسبرگ و همکاران ، 2002؛ فیلیپس و همکاران، 2003 به نقل از چمبرز و همکاران، 2009). در دهه گذشته، توجه روزافزونی به پدیده هیجانات شده است و مفهوم تنظیم هیجانی، نقطه آغازین پژوهش‌ها در این زمینه بوده است (سوارس[67]،2003). بنابراین تنظیم هیجانی یک جنبه‌ی بنیادی از کارکرد روانشناختی سالم است (گریشام و گیولون، 2012). گیلبا-اسکچمن و همکاران(2006) دریافتند که زنان دارای اختلال خوردن در مقایسه با گروه سالم از هیجانات خود کمتر آگاهند و در کنترل هیجانات خود مشکل دارند، همچنین افراد کم اشتها در مقایسه با افراد پراشتها از آگاهی هیجانی کمتری برخوردارند. در مقابل افراد پراشتها نسبت به افراد کم اشتها در تنظیم هیجانات خود مشکلات بیشتری دارند.از انجاییکه اختلالات خوردن در بین نوجوانان یکی از  شایع­ترین اختلالات است و عوامل روانشناختی متعددی بر ان تاثیر­گذارند، در این پژوهش سعی بر این است رابطه بین طرحواره­های ناسازگار اولیه، مکانیزم­های دفاعی و تنظیم هیجانی با اختلال خوردن بررسی شود و به این سوال پاسخ داده شودکه آیا بین طرحواره های ناسازگار اولیه، مکانیزم های دفاعی  و تنظیم هیجانی با باورهای بیمارگونه دانش آموزان دختر رابطه ای وجود دارد و کدام یک سهم معناداری در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه­ی خوردن در دانش­آموزان دختر دارند؟
3-1.  اهمیت و ضرورت پژوهش
در هر جامعه توجه به وضعیت سلامت  جسمی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و فراهم آوردن زمینه لازم برای تحقق یک زندگی پویا و سالم، ضامن سلامتی آن جامعه برای نسل­های آینده است. برای دستیابی به چنین هدف ارزشمندی پیشگیری از بروز اختلالات روانشناختی  امری لازم و ضروری است. این اختلالات علاوه بر اثرات نامطلوب شخصی بر افراد، مشکلات اجتماعی عدیده ای را نیز برای جوامع در برخواهند داشت، لذا شناخت، تشخیص، درمان و پیشگیری از آنها حائز اهمیت است.
نکته ای که امروزه باید مورد توجه قرار بگیرد گسترش فرهنگ­ها بخصوص فرهنگ غرب و پدیده جهانی شدن است. امروزه در جامعه­ی غرب تب لاغری فراگیر است و افراد در تلاش برای کاهش وزن در جهت زیباتر جلوه نمودن هستند که منجر به افزایش مشکلات مربوط به نگرش، رفتار­ها و اختلالات خوردن می­شود. بطوریکه امروزه اختلالات خوردن محدود به جوامع غربی نیست  و اکنون به عنوان یک مساله جهانی در نظر گرفته می­شود. از این رو باید در جوامع در حال توسعه از جمله ایران به آن توجه خاص نشان داد(ضرغامی و چیمه،1383). در دهه اخیر توجه به اختلالات خوردن از سوی پژوهشگران و متخصصان بالینی به طور قابل ملاحظه­ای افزایش یافته است. این اختلالات اختلال­های روانشناختی هستند که با نگرانی بیمارگونه در مورد شکل بدن، خوردن و وزن مشخص گردیده است(پیتیرنی و همکاران،2011).
این اختلال علاوه بر اینکه بر کیفیت زندگی افراد اثر می­گذارد عوارض روانشناختی و جسمانی متعددی از قبیل سوءتغذیه، کندی حرکات معدی و حالات خلقی بد(غمگین وافسرده)، مشکل در تمرکز را ایجاد می­کند(آزاد، 1384؛ به نقل از خسروی و همکاران، 1390). دانش و اطلاعات بدست آمده درباره­ی علل رفتارهای بیمارگونه­ی خوردن قطعی نیست. در تلاش برای کشف و فهم منشاءهای اختلالات خوردن، محققان توجه خود را بر روی عوامل شخصیتی، ژنتیکی و عوامل زیست شیمیایی افراد مبتلا به اختلالات معطوف ساخته­اند(آزاد، 1384، به نقل از خسروی و همکاران، 1390 ). اختلالات خوردن می­تواند خطرات جسمانی و روانی زیادی به همراه داشته باشند و چون معلوم شده است که افراد مبتلا به این اختلالات نگرشی منفی نسبت به بدن خود دارند و همواره دچار احساس گناه هستند(آزاد ،1384)؛ بنابراین قبل از هر اقدام لازم است که به مسایل روانشناختی آنان توجه شده و افکار و نگرش­های منفی آنان درباره­ی وزن و بدنشان اصلاح و تعدیل گردد (آزاد،1384).
با توجه به اهمیت مساله اختلالات خوردن که در ردیف یکی از 10عامل اصلی مرگ و میر زنان جوان قرار دارد(استریگل[68] و بولیک[69]،2007)، و نسبت آن در بین زنان و مردان 10به 1است و در طول نوجوانی و واوایل جوانی آغاز میشود(راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی،2013). اختلال خوردن در نوجوانان به وفور مشاهده می شود به همین دلیل نیازمند مطالعات بیشتر در این گروه سنی است(کوپر و همکاران،2006) و از آن جاییکه دانش­آموزان نقش مهمی در آینده کشور بر عهده دارند از این رو اهمیت سلامت آنان پیش از پیش مشخص می­شود.
همانطور که از ابتدای فصل گفته شد این پژوهش در تلاش برآمده است به بررسی عوامل روانشناختی  مؤثر بر اختلال خوردن از قبیل طرحواره های ناسازگار اولیه، مکانیزم های دفاعی و دشواری های تنظیم هیجانی در دانش آموزان دختر بپردازد.
4-1. اهداف پژوهش
اهدافی که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می­گیرند؛ عبارتند از:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین طرحواره­های ناسازگار اولیه، ابعاد مکانیزم­های دفاعی و ابعاد تنظیم هیجانی با  باورهای بیمارگونه خوردن در دانش­آموزان دختر
اهداف فرعی:

تعیین سهم ابعاد طرحواره­های ناسازگار اولیه در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم مکانیزم­های دفاعی رشد یافته در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم مکانیزم­های دفاعی نوروتیک در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم مکانیزم­های دفاعی رشد نایافته در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.تعیین سهم ابعاد تنظیم هیجانی در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم طرحواره های ناسازگاراولیه و ابعاد مکانیزم­های دفاعی در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم بین طرحواره های ناسازگاراولیه و ابعاد تنظیم هیجانی در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.
تعیین سهم بین ابعاد مکانیزم­های دفاعی و ابعاد تنظیم هیجانی در پیش بینی رفتارهای بیمارگونه خوردن.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
1399/03/04
مدیر سایت
 
مداحی های محرم