وبلاگ

توضیح وبلاگ من

نگارش پایان نامه درباره : اهداف، عملکرد و معیارهای ارزیابی

مفهوم ارزیابی محیط

ارزیابی به عنوان فعالیتی کلیدی، تکمیلی و حمایت کننده در فرایند برنامه ریزی است که موجب اطمینان از ارتقاء شرایط موجود سیاستها، برنامه و طرح ها است. ارزیابی، مرحله ای اساسی در تصمیم سازی در جهت کمک به تصمیم گیری می باشد و یک روند تحصیلی است که در آن کوشش می شود دلایل و شواهدی دال بر مزایا و معایب طرح ها فراهم شود و نگرش های جدید برای تهیه آلترناتیوهای برتر به دست آید و دارای فرایند مشخصی است که به منظور بهبود و ارتقای زندگی اعضای جامعه انجام می شود.

در زبان فارسی به معنی عمل یافتن ارزش هر چیز و قیمت گذاشتن بر روی چیزی و معادل انگلیسی آن Evaluation به معنی ارزیابى کردن، سنجیدن و تقویم کردن و یا شماره و عدد چیزی را معین کردن و یا قیمت گذاری کردن می باشد. همچنین مفهوم ارزیابی را می توان بررسی و آزمایش یک طرح، برنامه یا فرایند برنامه ریزی، در چهارچوب ارزشها، معیارها و ضوابط مشخص شده، تعیین نتایج حاصله از تعدادی فعالیت برنامه ریزی شده برای نیل به یک یا چند هدف و یا تنظیم معیارهای موفقیت تعدادی نمونه از واحدهای مورد نظر، تبدیل نمونه ها به اطلاعات حاصله با معیارهای تدوین شده و تعیین موقعیت کارایی و مورد قبول بودن پدیده مورد مطالعه بیان نمود. با پیدایش نگرش سیستمی به برنامه ریزی و تکامل فرایند برنامه ریزی، ارزیابی نیز به عنوان یکی از ارکان مهم این فرایند مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. (عزیزی، ۱۳۸۹: ۸۹)

 

۲-۱۱-۲- اهداف، عملکرد و معیارهای ارزیابی

هدف ارزیابی مانند سایر مراحل از فرایند برنامه ریزی، ارتقاء کمی و کیفی در سطوح مختلف و بر طرف کردن نیازهای برآمده از کل فرایند برنامه ریزی است؛ در یک نگاه جامع به مفهوم هدف می توان گفت که اهداف براساس ویژگی ها، خصوصیات، مشخصات و صفاتی که دارند، می توانند به انواع گوناگون طبقه بندی شوند. به طور خلاصه می توان اهداف ارزیابی را باز آگاهی و باز خورد، شناخت خود، بهبود عملکرد، برنامه ریزی، توسعه و بهسازی و اجرای تعهدات قانونی باتوجه به نظام ارزیابی هر کشور نام برد. دسته ای دیگر از اهداف ارزیابی نیز شناخت ابعاد مختلف برنامه برای بهره برداری استفاده کنندگان از نتایج آن، کمک به موثر واقع شدن برنامه ها از طریق آگاه کردن دست اندرکاران و تصمیم گیران، مشخص کردن میزان نیل به اهداف برنامه، شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه، بهبود کیفیت نظارت، میزان اقتصادی بودن برنامه، ارتقاء اثر گزاری برنامه و اندازه گیری پیشرفت، جمع آوری اطلاعات، مبادله تجربه می باشند.

عکس مرتبط با اقتصاد

با توجه به اهداف و نتایج مورد انتظار و در نظر گرفتن ابعاد و نقش ارزیابی در برنامه ها، ارزیابی باید بتواند به پرسش هایی از این دست پاسخ دهد :برنامه انتخاب شده تا چه اندازه با در نظر گرفتن ویژگی های جامعه هدف مشخص شده و کیفیت برنامه چگونه است. نتایج مورد انتظار از اجرای هر طرح یا برنامه چیست؟ آیا طرح، برنامه و سیسات تنظیم شده یا در حال اجرا بر طبق زمان بندی معین پیش می رود؟ آیا پیش بینی لازم برای زمان، مکان، گستره، نیروی انسانی و بودجه طرح و برنامه صورت گرفته است، و دلایل عدم موفقیت یا عدم انطباق با طرح پیش بینی شده چیست؟ برای موفقیت برنامه و دستیابی به نتایج مطلوب، به چه تغییراتی در اهداف، ساز و کار، زمان، بودجه، و موثر سایر عوامل در برنامه نیاز است؟ (عزیزی، ۱۳۸۹: ۹۰)

 

۲-۱۱-۳- ارزشیابی محیط

هر یک از ما در زندگی روزمره، به طور غیررسمی، درگیر ارزشیابی هستیم و پیوسته دست به این کار می‌زنیم. پاسخ به این که «آیا برنامه‌های توسعه به کاهش فقر و نابرابری انجامیده‌اند ؟» و … همگی در گرو بررسی و در نهایت و قضاوت درباره آنها است. در ارزشیابی به دنبال پدید آوردن آگاهی و دانشی هستیم که برای قضاوت و تصمیم‌گیری به کار آید و زمینه را جهت بهبود شرایط و وضعیت فراهم سازد. اما این کار مستلزم گردآوری شواهد و قرائن، تجزیه و تحلیل، نقد و نتیجه‌گیری، داوری و در نهایت دستیابی به راهکارها و توصیه‌هایی چند می‌باشد. ابتدا باید اطلاعاتی گردآوری شوند که مرتبط با موضوع باشند تجزیه و تحلیل اطلاعات و تفسیر آن می‌تواند ما را به نتیجه‌گیری‌هایی برساند. این نتیجه‌گیری‌ها باید با ملاک و معیارهایی (یا ارزش‌هایی) سنجیده شوند و درباره خواسته یا ناخواسته، سودمندی یا زیان‌آوری، مثبت یا منفی بودن آنها داوری انجام گیرد. در نهایت در پرتو این یافته‌ها و داوری‌ها است که ما می‌توانیم برای بهبود روش‌های اعمال شده، شیوه‌های انجام کار و … توصیه‌هایی ارائه دهیم.

فورنیه چارچوب منطق ارزشیابی را این گونه تشریح می‌کند:

 

  • تعیین ملاک و معیار (برنامه/ ارزشیابی باید به چه جنبه‌ها و ابعادی توجه داشته باشد؟)
  • ساختن استاندارد (برنامه/ ارزشیابی باید چگونه انجام شود؟)
  • بررسی عملکرد و مقایسه آن با استانداردها (برنامه/ ارزشیابی تا چه حد درست اجرا شده است؟)

ارزشیابی بنا به دلایل سیاسی و تخصصی حائز اهمیت شایانی است. سیاستگذاران، تصمیم‌گیران و  قانون‌گذاران انتظار دارند که انجام ارزشیابی توانایی‌ها، قابلیت‌ها، کم و کاستی‌ها و … را آشکار کند. آنان می‌خواهند اطمینان یابند که هزینه‌های صرف شده (یا تخصیصی) در عرصه‌های عمومی به مداخله‌های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و… تأثیرگذار تبدیل شده است. مسئولان برنامه‌ریزی و مدیران اجرایی تمایل دارند بدانند آیا راهبردهایی که برگزیده‌اند به کار بسته شده است و براساس آنها امور اجرایی هدایت می‌شوند. آنها می‌کوشند با انجام بهتر ارزشیابی بر کارآمدی، اثربخشی و بازدهی برنامه‌های خود بیفزایند.

 

۲-۱۱-۴- مفهوم ارزشیابی[۱]

پیش از آنکه مفهوم ارزشیابی تعریف شود ناچار هستیم آن را از اصطلاحاتی چون گزارش‌دهی[۲] و ارزیابی[۳] تفکیک کنیم. هر سازمانی برای پیشرفت امور و انجام وظایف خود به نتایج این سه فعالیت نیاز دارد. نظام گزارش‌دهی پیش از ارزیابی و ارزشیابی طراحی می‌شود و برای یاری رساندن به این دو شکل می‌گیرد. ارزیابی و ارزشیابی نمی‌توانند، به طور موفق، انجام شوند مگر آن که نظام گزارش‌دهی اطلاعات دقیق و موثق قابل دسترسی فراهم آورده باشد.

قصد از ارائه گزارش پیشرفت (کار) یاری رساندن به مسئولان اجرایی برای نظارت مستمر و هدایت مؤثر بر فعالیت‌هایی است که در چند مرحله و زمان صورت می‌گیرد. گزارش‌دهی در برنامه‌های توسعه، برای به جریان انداختن نظام‌مند و سازمان یافته‌ اطلاعات، حائز ارزش و اهمیت فراوانی می‌باشد. به کمک گزارش‌های اجرای عملیات دستیابی به اهداف طراحی شده به طور مستمر و پیوسته، اندازه‌گیری می‌شود. نخستین هدف گزارش‌دهی فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز دست‌اندرکاران اجرا، جهت کمک به آنها برای کنترل و هدایت برنامه، خواهد بود. نظام گزارش‌دهی باید بیان کند که چه مقدار از کار برنامه‌ریزی شده به انجام رسیده و چه مقدار از آن باقی مانده است. این نظام باید اطلاع دهد که کار صورت گرفته چه مقدار از منابع (نیروی انسانی، مواد، تجهیزات، زمان و اعتبارات مالی) را به مصرف رسانده و یا از آن بهره برده است. این اطلاعات میزان کارآمدی مدیریت اجرایی برنامه را آشکار خواهد ساخت. محتوای گزارش باید امکان مقایسه پیشرفت برنامه را نسبت به گذشته و نسبت به پیش‌بینی برنامه فراهم کند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

همان‌طور که گفتیم نظام گزارش‌دهی جهت کمک به دست‌اندرکاران اجرایی طراحی می‌شود تا بتوانند عملیات اجرایی سازمان را به طور مؤثرتر، کنترل و هدایت کنند. ارزیابی به معنای برآورد[۴] مستمر مسئولان اجرایی از مرتبط بودن فعالیت‌های واحدهای عملیاتی با اهداف تعیین شده می‌باشد.

ارزیابی ابزاری مدیریتی است که به وسیله آن مسئولان اجرایی قادر می‌شوند توجه خود را به جنبه‌ها و عرصه‌های ویژه‌ای از عملیات متمرکز سازند و از این طریق اطمینان یابند که فعالیت‌های اجرایی به طور تنگاتنگ و نزدیکی، با اهداف برنامه همخوان و هماهنگ باشد. برای یک ارزیابی اثربخش، مسئولان اجرایی باید به پدید آوردن اهرم‌های کنترل- نظارت در سازمان علاقه نشان دهند. چون کنترل و جهت‌دهی به عملیات امری خاص و گزینشی است. تفاوت اصلی ارزیابی و ارزشیابی در برهه زمانی و سطحی نهفته است که در آن انجام می‌شوند. ارزشیابی یک بررسی پس از اجرا و پس آیندی است. در صورتی که ارزیابی به زمان اجرای برنامه تعلق دارد. ارزشیابی یک برنامه به کل آن تسری می‌یابد، در حالی که ارزیابی به هر سطحی از نظارت و سرپرستی سازمانی باز می‌گردد. ارزیابی گونه‌ای ارزشیابی هنگام اجرا برای قضاوتی درون سازمانی است. گزارش‌دهی دست‌اندرکاران اجرایی سطوح مختلف را قادر می‌سازد تا از پیشرفت عملیات متفاوت یک برنامه اطلاع پیدا کنند. یک نظام گزارش‌دهی خوب، تدابیر اصلاحی عملیات را تأثیرگذار می‌کند و به مدیریت در دستیابی به اهداف مطلوب و مورد نظرش یاری می‌رساند. از سوی دیگر یک ارزیابی به تجزیه و تحلیل درونی (درون سازمانی) از عملکرد واحدهای اجرایی گفته می‌شود. مهم‌ترین وظایف ارزیابی به مطالعه پیشرفت کار و مقایسه با جدول زمان‌بندی اجرا، کنش‌های متقابل دستگاه‌ها و واحدهای متفاوت، عملکرد کارکنان برنامه و مقایسه آن با وظایف آنها در دستیابی به اهداف باز می‌گردد.

آنچه درباره نظام‌های گزارش‌دهی و ارزیابی گفته شد نشان می‌دهند که این دو ابزارهای مدیریت هستند که برای اعمال کنترل درونی (درون سازمانی) تمامی فعالیت‌های اجرایی و عملکرد افراد و واحدها به کار گرفته می‌شوند. اما هنگامی که برنامه‌های توسعه‌ای در پی دستیابی به دگرگونی‌های اقتصادی، اجتماعی و … مبادرت به تلاشی طراحی شده کنند، دیگر گزارش‌‌دهی و ارزیابی درون سازمانی چندان مفید به نظر نمی‌رسند. گوبا ولینکلن ارزشیابی را چنین تعریف کرده‌اند:

«ارزشیابی فرایند توصیف یک پدیده (مورد ارزشیابی) و داوری درباره شایستگی و ارزش آن را گویند» (Lincoln & Guba, 1985)

در این تعریف «شایستگی به معنای متناسب بودن و مناسبت یک چیز است» و ارزش به مفهوم سودمندی نسبی آن برای یک فرد، اجتماع و … در یک زمینه خاص می‌باشد. این که تا چه حد طرح‌ هادی تهیه شده روستا به شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … روستائیان توجه نشان داده و توسعه همه جانبه را مد نظر داشته است به مناسبت طرح باز می‌گردد و پیامدهای مثبت و منفی اجرای طرح هادی بیانگر سودمندی نسبی آن خواهد بود.

[۱]- Evaluation

[۲] - Reporting

[۳] - Appraisal

[۴] - Assessment

 
1400/02/23
مدیر سایت

مدیریت شهری و مشارکت مردمی

مدیریت شهری و مشارکت مردمی

امروزه یکی از راهکارها و راهبردهای مؤثر، اثربخش و کارساز در مسأله مدیریت که در قالب مدیریت های استراتژیک، آینده نگری و مشارکت مردمی متجلی می شود، استفاده از استعدادها، پتانسیل ها و سرمایه های فکری، فیزیکی و مادی بخش خصوصی و مردمی است که از طریق ایجاد ارتباطات و تعامل های کارساز و برنامه ریزی کارشناسانه قابل تحقق است و از این طریق می شود مسألۀ کارایی، اثر بخشی و بهره وری، که پیامد آن کاهش هزینه ها، افزایش درآمدها و بهینه سازی عملکردها می باشد را در مدیریت و به خصوص مدیریت شهری ارتقاء بخشید و زمینه های پایداری مدیریت شهری را فراهم نمود (ایمانی جاجرمی و دیگران ،۱۳۸۱: ۹۷).

Efficiency بهره وری

یکی از مناسب ترین شیوه های آگاهی رسانی به مردم، تشکیل جلسات سالیانه درباز است، در چنین دوره هایی مردم می توانند به ادارات شهرداری بروند و از بخش های گوناگون شهرداری شهر خود دیدن کنند. در این دوره هر یک از ادارات مسئولیت دارند که طرح های مخصوص نمایشگاه ها، نمونه هایی از ادوات و وسایل کار خود و پروژه ها و … را که مربوط به کار آنهاست تهیه کرده، در معرض نمایش قرار دهند و افرادی را برای ادای توضیح دربارۀ خدمات و مشکلات بگمارند (هیربندا ، ۱۳۵۸ : ۲۲)

اگر چه با تشکیل شوراهای اسلامی شهرها در برخی شهرها امکان هایی برای فعالیت مبتنی بر مشارکت ایجاد شده، امّا ساختارهای اساسی و کلان نظام تمرکزگرا و دولت محور همچنان با اقتدار به کار مشغول است. به طور کلی مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است.  اگر مشارکت را فراهم آوردن و گسترش بستر نقد مشترک برای یافتن هدف های مشترک در نظر بگیریم، لازم است برنامه ریزان و مدیران امور شهری به منظور دستیابی به اهداف خود بستری مناسب را برای جلب مشارکت شهروندان فراهم سازند. بررسی الگوهای مشارکتی کشورهای جهان، نقش و اهمیت مشارکت مردمی را در مدیریت و تصمیم گیری شهری بیش از پیش روشن می سازد. مدیران و برنامه ریزان شهری این کشورها براین اندیشه اند که در شرایط کنونی حل مسائل شهری نیاز به همکاری و مشارکت شهروندان دارد. به همین منظور آنان برای تقویت و تشویق مشارکت گسترده تر شهروندان در امور شهری اقداماتی را به انجام رسانده اند. مسلماً هر گونه تجربه مفید در زمینه  مشارکت مردمی در این دسته کشورهای  موفق در زمینه های مدیریتی می تواند  الگو و سرمشق مدیران و برنامه ریزان ما قرار گیرد. از جمله تجربه های موفق مشارکت مردمی در کپنهاگ پایتخت دانمارک است.

کپنهاگ در سال ۱۹۹۶ این برنامه را تحقق بخشید امّا مشارکت مردمی در فعالیت ها و اقدامات مربوط به این برنامه، نقطه ای محوری در مدیریت شهر کپنهاگ به شمار می رفت (مشکلانی، ۱۳۸۳ : ۲۶).

مالزی نیز به عنوان کشوری آسیاسی که به شتاب گام های توسعه را پیموده در خصوص مشارکت مردمی در تمام زمینه ها ـ از جمله مدیریت تصمیم گیری شهری ـ اقدامات لازم را تا حد زیادی انجام داده است، نخستین بار که در تاریخ برنامه ریزی توسعۀ این کشور عنصر مشارکت مردم در ادارۀ امور شهر و کشور مورد توجه قرار گرفت سال ۱۹۷۶ و به هنگام تصویب قانون برنامه ریزی شهر و کشور بود(همان منبع،۲۷).

در فرانسه نیز مقوله مشارکت مردمی در همۀ زمینه های مربوط به تصمیم گیری و مدیریت همانند تهیه و اجرای طرح های شهرسازی نقش و سهم تعیین کننده ای دارد(همان منبع،۲۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۲-۱۲-۱- مشارکت و توسعه شهری

۲-۱۲-۱-۱- مفهوم مشارکت

از مشارکت تعاریف بسیاری شده است، کلمه مشارکت معادل Participation)) انگلیسی است. این کلمه از ریشه part به معنی قسمت، جزء و بخش گرفته شده است.و به معنای سهیم شدن در چیزی یا گرفتن قسمتی از آن است. (حامدمقدم ،۱۳۷۳: ۲۸۵). در واقع امروزه مشارکت یکی از الزام آورترین رویکردها در فرایند توسعه جوامع محلی و پایدار محسوب می‌‌شود. در این معنی مشارکت واقعی مردم در جریان برنامه‌ریزی کشور را دگرگون می‌کند. بطوری که برنامه‌ریزی عمرانی را از دیدگاه صرفاً فیزیکی و با رشد اقتصادی مطرح نیست بلکه تغییر دریافت قدرت سیاسی و از دیدگاه علمی، پیشرفت فن‌آوری و عقلانی نحوه زندگی و مشارکت مردم اهمیت اساسی دارد (توسلی، ۱۳۸۲: ۶). مشارکت هم ابزاری است برای انجام فعالیت‌های متکی به فرد و هم وسیله‌ای برای برآورده کردن نیازهای اساسی انسان لذا باید مشارکت را فرآیندی دانست که در آن اقدامات و ابتکارات مردم به وسیله فکر و اندیشه‌ خود آنها هدایت می‌شود و در این فرایند ابزارها و روشهایی استفاده می‌کنند که برای آنها کنترل موثر خود در اعمال می‌کند. (مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۲ : ۸۲) .واژه مشارکت امروزه یکی از بخشهای اساسی در فرهنگ توسعه به شمار می رود.مشارکت فرایندی اجتماعی ، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چندبعدی و چندفرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم در همه مراحل توسعه است و به عقیده یوماللَ[۱] مشارکت در مفهوم گسترده اش برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان آنان جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز معنای تشویق ابتکارات محلی است (ازکیا ، غفاری ، ۱۳۸۰: ۱۸۵). «مشارکت عبارت است از فعالیتهای ارادی و داوطلبانه ای که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستای خود شرکت می کنند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود شریک می شوند.

در بعد توسعه شهری، مشارکت شامل دخالت مردم در فرایندهای تصمیم گیری در اجرای طرحها و سهم آنها از منابع طرحهای توسعه و مداخله آنها در ارزیابی اینگونه طرحها یاد می شود و از طرفی اوکلی و مارسدن[۲] در توصیف و تفسیر مفهوم مشارکت بر این نکته اشاره دارند که : « مشارکت عبارت است از برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان مردم »

جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز به مفهوم تشویق ابتکارات محلی است ( کلی و مارسدن ، ۱۳۷۰: ۳۳). در اصل می توان عنوان کرد که : مشارکت مفهومی در ارتباط با توسعه است که با انتقال قدرت همراه استlowe et al, 1999: 14,17)) مشارکت در واقع وسیله ای است  تا مردم به کمک آن و بدون اتکای جدی بر نهادهای رسمی بتوانند بر مشکلات خود فایق آیند، یعنی خوداتکا شوند و نیازهای خود را رفع کنند» ( پاپلی یزدی و ابراهیمی،  ۱۳۸۱: ۱۱۹).

 

[۱].I.Umalele

[۲]- Oakle and Marseden

 
1400/02/23
مدیر سایت

نگارش پایان نامه در مورد بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی

مقدمه

خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت قرارمی دهد، ازاین رو بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیردارد. پیدایش بیشترعادات و عقاید کودک از خانه آغاز می شود و پایه های اصلی شخصیت هر فرد درسالهای نخستین زندگی او و درشیوه تعامل با مادر شکل می گیرد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در واقع دلبستگی همانند یک تکه طناب نامرئی است که نه به وسیله یک چسب مادرزادی بلکه در گرمی تعامل ها جوش خورده است و اساسی برای سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش به دنیا است. توانایی برای تنظیم هیجانات ، رشد فرا خود، تجربه همدلی و بهداشت روان همه مستلزم داشتن یک دلبستگی ایمن است ( ابوحمزه و خوشابی، ۱۳۸۵).

ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منسجم ازخود ، مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها ، باورها و هدف های زندگی مهمترین مشخصه های اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در دوره نوجوانی و هم جوانی این ارزش ها و هدف های زندگی مورد تجدید نظر قرارمی گیرند.

شکل گیری هویت درنوجوانی با خود پنداره ، عزت نفس و سلامت روانی فرد رابطه جدایی ناپذیر دارد. شرایط پرآشوب زمانه ما که هر لحظه سلامت عمومی فرد را تهدید می کند ، ایجاب می کند شناخت روشن از هویت خود داشته باشیم. ثباتی را که نمی توانیم در دنیا بیابیم باید در وجود خود ایجاد کنیم ، ازدیدگاه اجتماعی نیزهر فرد بایستی یک سری مسئولیت های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را بپذیرد ، ازاین رو ثبات هویتی و آگاهی ازماهیت خویش، می تواند موجب سلامت روانی فرد شود.

شکل گیری هویت تاریخچه گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی دربزرگسالی را در هم می آمیزد (دانشپور و همکاران،۱۳۸۶).

رشد و تبلور احساس استقلال، تعیین هویت خود و مسئولیت پذیری و امیدواری به آینده در نوجوان در گرو نظام تربیتی کارا و جامع است. اگردراین نظام پاسخ قانع کننده به موضوعات اساسی زندگی مانند ارزشها ، نقش های اجتماعی، مذهب ، عقایدسیاسی و اهداف حرفه ای داده شود و نوجوان به یک نظام فکری دست یابد تا تکیه گاه او در تصمیم گیری های مهم او باشد و بداند کیست و چه اهدافی دارد و نهایتاً یک فلسفه برای زندگی خود ایجاد کند.

مدرسه و تحصیل به عنوان پل ارتباطی بین نوجوان و گروه های اجتماعی، به عنوان یک حیطه برای ایفای نقش نوجوان است. نوجوانی که به طور فعال درگیر فرایند کاوشگری است ، نیاز بالایی به شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کند و دراین مسیر به میزانی ازتعهد نیز دست یافته است ،  لذا احساس استقلال شناختی بیشتری خواهد داشت و درامر تحصیل موفقتر خواهد بود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

بیان مسئله

یکی از مسائل مهم دوره نوجوانی هویت است. داشتن یک حس منسجم و محکم از هویت  پیش نیاز رشد بهینه شخص در طول زندگی است و عدم تشکیل چنین حسی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی _ اجتماعی باشد.

بذرهای تشکیل هویت ازدوران کودکی کاشته شده اند، اما اریکسون شکل گیری هویت را یکی از وظایف اساسی و مهم خاص دوره نوجوانی می داند.

در خلال دوره نوجوانی است که اریکسون برای فرد فرصت حل تعارضات خود را ، از ترکیب همسان سازی های قبلی درسطح بالاتر جهت رسیدن به یک کل جدید ، فراهم می بیند این تألیف براساس کیفیتی متفاوت از آنچه که در دوره های قبل وجود داشت استوار است .

مفهوم هویت که اریکسون در این دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد(خودسنجی) ، از سوی دیگر بر روابط بین هویت شخص و توصیف هایی که دیگران ازاو به عمل می آورند تکیه دارد (منصور و دادستان،۱۳۸۳).

احساس خود، اساس شخصیت بزرگسالی ما را تشکیل می دهد. اگرپایه واساس ثابت و قوی باشد یک هویت فردی محکمی به دست می آید. اگرچنین نباشد ، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت می نامد. اریکسون تأکید دارد که شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف در بزرگسالی، لازم است (برک[۱]،۲۰۰۱).

مارسیا[۲]در برسی مفهوم هویت براساس دیدگاه اریکسون به ارائه پایگاه های هویتی با توجه به میزان تعهد و کاوشگری درنوجوان پرداخت و چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد: پراکندگی هویت[۳] ، تسلیم طلبی[۴] ، تأخیر[۵] و پیشرفت هویت[۶].

نظریه پردازان جدیدتر (بورک[۷] ۱۹۹۱، کرپل من[۸] ۱۹۹۷، گرویتوانت[۹] و برزونسکی[۱۰] ۱۹۹۷) به جای بررسی پیامدهای شکل گیری هویت و پایگاه های ثابت هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکل گیری هویت پرداخته اند. براساس دیدگاه این نظریه پردازان فرایند هویت یک نظام کنترل است که مجموعه ای ازهنجارها و ضدهنجارها را در فرد ایجاد می کند. هویت مجموعه ای ازمعانی است که چگونه بودن را به فرد القا می کند ( به نقل ازفارسی نژاد ۱۳۸۳).

برزونسکی مدلی پویا از هویت ارائه کرده است. طبق این مدل افراد اطلاعات و مسائل مربوط به خود را به سه شیوه اطلاعاتی[۱۱]، هنجاری[۱۲] و سردرگم / اجتنابی[۱۳] پردازش می کنند . افراد با سبک هویت اطلاعاتی آگاهانه و به طور فعال به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها می پردازند و سپس اطلاعات مناسب خود را مورد استفاده قرار می دهند. نوجوان با سبک هویت هنجاری ، در موضوعات هویت و تصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع می پردازند و نوجوانان با سبک هویت سردرگم تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند (برزونسکی ، ۲۰۰۳).

[۱]- Berk, L.

[۲]- Marsia,J.

[۳]- identity diffusion

[۴]- fore closure

[۵] -moratorium

[۶]- identity achievement

[۷] -Burk, A.

[۸] -Kerpelman

[۹] -Grotevant

[۱۰] -Berzonsky, M.D.

[۱۱]- informational

[۱۲]- normative

[۱۳] -avoident

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه دانشگاهی : تعریف نظری سبک دلبستگی

تعریف نظری سبک دلبستگی :

دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دلبسته ، محبت ، علاقه و عشق گفته می شود (معین ، ۱۳۷۵).

بالبی از دلبستگی به عنوان “پیوند عاطفی"[۱] بین کودک در حال رشد و مادر که مسئولیت اساسی را در مراقبت وی بر عهده دارد ،یاد می کند. طبق نظر بالبی دلبستگی زمانی به وجود   می آید که رابطه گرم ، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایت بخش و مایه خوشی است وجود داشته باشد (بالبی ، ۱۹۶۹).

دلبستگی به نظامی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این نظام در درون فرد وجود دارد و هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی متمایز و حامی است که تکیه گاه نامیده می شود و هدف این نظام در فرد دلبسته از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (کاپلان و سادوک ،۱۹۹۱).

 

تعریف عملیاتی سبک دلبستگی :

سبک دلبستگی در این پژوهش به وسیله پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۰) سنجیده شد. که مشتمل بر ۱۸ ماده است و دارای مقیاس ۵ درجه ای لیکرت است. بر اساس این پرسشنامه ۳ سبک دلبستگی : ایمن ، اجتنابی و دوسوگرا به دست می آید که هر کدام از طریق ۶ ماده سنجیده می شوند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

تعریف نظری سبک هویت :

هویت از نظر لغوی به معنای ذات ، وجود ،فطرت،شخصیت و طبیعت هستی است (دهخدا ، ۱۳۸۳).

اریکسون، احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف  می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا بی هویتی پدیده ای روانی _ اجتماعی می داند ، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد (کروگر[۲] ، ۱۹۹۶).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مارسیا، هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز ، یعنی خود همانی در طی زمان و متمایز بودن از دیگران است (محسنی ،۱۳۷۵).

همچنین هویت به راهکارهایی اشاره دارد که یک فرد به طور مشخص هنگام تصمیم گیری و حل مسئله از آنها استفاده می کند.افراد بر حسب استفاده از فرایندهای شناختی و اجتماعی و نظریه های خودساخته برای حل مسائل شخصی و تصمیم گیری ها با یکدیگر در استفاده از سبک ها تفاوت دارند (ماسن و همکاران ،۱۳۸۰).

 

تعریف عملیاتی سبک هویت :

در این پژوهش برای تعیین سبک هویت فرد از مقیاس سبک هویت (ISI  ) [۳] استفاده شده است. این پرسشنامه در سال ۱۹۸۹ توسط برزونسکی[۴] در امریکا تهیه شده و دارای ۴۰ جمله است و قابلیت اجرا به صورت گروهی را دارد. آزمودنی ها با خواندن هر ماده بر اساس مقیاس لیکرت ۵ درجه ای میزان موافقت و مخالفت خود را در هر ماده مشخص می کنند و سه سبک هویت اطلاعاتی ، هنجاری و هویت سردرگم/اجتنابی و همچنین تعهد هویت را مشخص می کند.

 

تعریف نظری سلامت روان :

سلامت روانی عبارت است از حالتی از بهزیستی و این احساس در فرد که می تواند با جامعه کنار بیاید و موقعیت های شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایت بخش است (کاپلان و سادوک، ۱۹۹۱).

سازمان بهداشت جهانی[۵]، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند (میلانی فر ،۱۳۸۲).

 

تعریف عملیاتی سلامت روان :

در پژوهش حاضرسلامت روان دانش آموزان به وسیله ” پرسشنامه سلامت عمومی[۶] گلدبرگ[۷]  سنجیده می شود. گلدبرگ (۱۹۷۲) پرسشنامه سلامت عمومی را برای اختلالات روانی غیر سایکوتیک در مراکز درمانی و جامعه طراحی و تدوین نموده است. فرم اصلی این پرسشنامه مشتمل بر ۶۰ سؤال است که در پژوهش حاضر از فرم ۲۸ سوالی پرسشنامه استفاده شده است. این پرسشنامه دارای ۴ مقیاس است که هر مقیاس ۷ سؤال دارد.

چهار مقیاس پرسشنامه سلامت عمومی عبارتند از: نشانه های بدنی[۸]، اضطراب و بی خوابی[۹]، کنش وری اجتماعی[۱۰] و افسردگی[۱۱]. از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی به دست می آید.

 

تعریف نظری پیشرفت تحصیلی :

پیشرفت تحصیلی ، محصول نهایی فرایند یادگیری فعال است که با کمک آموزش و       فعالیت های تربیتی انجام می گیرد (گیج و برلاینر[۱۲] ، ۱۳۷۴).

سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری دانش آموزان به نتایج مطلوبی انجامیده است و به چه میزانی است  (سیف،۱۳۸۴).

 

[۱] - emotional  bond

[۲]-  Kroger, J.

[۳] - Identity Style Inventory

[۴] - Berzonsky, M.D.

[۵] - World Health Organization

[۶] - General Health Questionnaire(GHQ)

[۷]-Goldberg

[۸]- physical syndrome

[۹]- anxiety & insomnia

[۱۰]- social function

[۱۱]- depression

[۱۲] - Gage, N. & Berliner, D.

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه فرمت ورد : تعریف هویت – رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی

تعریف هویت

هویت از نظر لغوی به معنای ذات، وجود، فطرت، شخصیت و طبیعت هستی است (فرهنگ دهخدا ، ۱۳۸۳).

امروزه کمتر مفهومی است که به اندازه هویت ، واجد معانی متعدد باشد. هویت ، هم در زبان روزمره و هم در بحثهای دانشگاهی مورد  استفاده قرار می گیرد. وجود مفاهیم مترادف و یا نزدیک و مرتبط متعدد برای هویت (مانند من، ما، خود، درک از خود [۱]، آگاهی از خود [۲]، خود انگاره [۳]، هویت خود[۴] ، ایگو [۵]، سوپر ایگو [۶]، و شخصیت[۷]) از همین جا سرچشمه می گیرد.

با این حال هویت مفهوم تازه ای نیست و حتی در این آموزه معروف در سر در معبد دافی[۸] یعنی “خودت را بشناس [۹]” نیز به چشم می خورد. هرچند بدین ترتیب آشکار می گردد که هویت از آغاز تمدن ذهن انسان را به خود مشغول داشته اما بدون اغراق ، هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نگرفته است. هویت هنوز هم مهمترین دغدغه انسان به حساب  می آید (محمدی و دهقان ،۱۳۸۳).

هویت به ۲ دسته تقسیم می شود: هویت ذاتی و هویت عرضی. جنسیت، محل تولد، خانواده، وابستگی قومی و نژادی، جزء هویت های ذاتی و وابستگی های سیاسی و صنفی، از هویت های عرضی است. آن بخش از قلمرو حیات که فرد خودش را با آن معرفی می کند و در قبال آن احساس تعهد و تکلیف می کند، هویت او را شکل می دهد.

درباره مفهوم و دامنه هویت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای هویت را دارای ۳ کارکرد اصلی می دانند:

  • افزایش توان گزینش
  • ایجاد امکان ارتباط با دیگران
  • نیروبخشی و نرمش پذیری انسان

این نرمش پذیری تا جایی است که می تواند هویت فرد را با جوهره ای ورای خود، یعنی واقعیت پیوند زند. هویت، با تقویت وجه تمایز فرد با دیگران مجموعه ای از خصایل فردی را در فرد پدید می آورد که جزیی از معنا و هستی او تلقی می شود که فرد به اعتبار آن و با اتکا به آن می تواند خود را از دیگران متمایز بداند و برای خود حق و قدرت انتخاب قائل شود و توان برقراری ارتباط با دیگران را در خود احساس نماید. همچنین بر اساس آن، به تنظیم نحوه تعامل با دیگران اقدام می نماید (سجادی ،۱۳۸۴).

اریکسون احساس داشتن هویت را سازماندهی پویا و خود ساخته از انگیزاننده ها، توانایی ها، باورها و تاریخ شخصی به صورت یک خود یکپارچه و مستقل که هدایت کننده مسیر در حال رشد زندگی فرد است می داند (دانشپور،۱۳۸۶). او احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا         بی هویتی پدیده ای روانی – اجتماعی می داند، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

هویت قسمتی خودآگاه و قسمتی ناخودآگاه است و به زندگی فرد احساسی از یکسان بودن و پیوستگی می دهد. دوره شکل گیری و تحکیم هویت در طول دوران نوجوانی است، یعنی هنگامی که ویژگی های زیست شناختی و فرایندهای عقلی بایستی انتظارات اجتماعی مربوط به عملکرد مناسب بزرگسالی را برآورده سازند. هویت به گذشته وابسته و تعیین کننده آینده است. زیرا که در کودکی ریشه دارد و پایه و مبنایی است که وظایف زندگی آینده از طریق آن به ظهور        می رسند و به عنوان یک پدیده روانی – اجتماعی هم در فرد و هم در فرهنگ رایج ریشه دارد (اریکسون[۱۰] ۱۹۶۸ به نقل از کروگر[۱۱]۱۹۹۶).

مارسیا (۱۹۹۴) هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز، یعنی خودهمانی در طی زمان و متمایز بودن از دیگران می باشد (به نقل از محسنی ، ۱۳۷۵).

مارسیا هویت را ساختار من و ساختار درونی و خود سازمان دهنده و پویایی آرزوها، اهداف، مهارت ها، باورها، و تاریخچه فردی می داند (به نقل از کروگر ،۱۹۹۶).

برزونسکی  هویت را یک نظریه راجع به خویشتن می داند و معتقد است که افراد به سبک ها و شیوه های مختلف به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند (برزونسکی[۱۲]، ۲۰۰۳).

در مطالعه شخصیت ، هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست، اطلاق می گردد (فرمهینی فراهانی ، ۱۳۷۸).

نیاز به احساس هویت و شناخت خود و حفظ تعادل روانی و عاطفی در مقابل عوامل فشارهای درونی و بیرونی از نیازهای اساسی است ، نوجوان می خواهد بداند چیست و کیست، می خواهد احساس کند شخصی منحصر به فرد و خاص است، و مایل است اطمینان پیدا کند که خودش را پذیرفته است (خدایاری ، ۱۳۷۷) .

 

[۱]-  self perception

[۲] - self awareness

[۳]-  self concept

[۴] - self identity

[۵]-  ego

[۶] - super ego

[۷]-  personality

[۸]-  dephi Temple

[۹]-  know they self

[۱۰]- Ericson, E.

[۱۱]- Kroger, J

[۱۲]- Berzunsky, M.D.

 
1400/02/23
مدیر سایت
 
مداحی های محرم